بگذارید با این پرسش آغاز کنم؛ برداشت و تعریف شما از ژاپن چیست؟ احتمالاً پاسخ شما در این موارد خلاصه خواهد شد؛ کشوری صنعتی و پیشرفته با مردمان سختکوش و کاری با نرخ پایین بیکاری و رشد سریع اقتصادی و ... اما این شاید یک روی واقعیتی است که رسانهها در مورد برخی سوژهها به خورد ما میدهند. برای روشن شدن این موضوع بگذارید کمی به عقبتر برگردیم. ۷ خرداد سال ۱۳۹۸ خبری از حمله فردی چاقو به دست به دانش آموزان مدرسهای در ژاپن منتشر شد.
در اخباری تکمیلی تنها به این نکته بسنده میشود که در این اقدام سه دانشآموز کشته و ۱۹ تن دیگر زخمی شدند؛ نه تصویری از حادثه منتشر میشود و نه جزئیات تکمیلی ارائه میگردد. حال کمی جلوتر بیاییم؛ پنج روز پیش، عصر روز جمعه خبر ترور نخست وزیر ژاپن به سوژه نخست حوزه بینالملل تبدیل میشود. از این حمله هم طی روزهای گذشته تنها یک فیلم کوتاه و چند عکس دست به دست میشود که بیانگر سانسور گسترده در نحوه پوشش اینگونه اتفاقات از سوی توکیو است.
با این حال روز گذشته فیلمی دیگر از این اتفاق منتشر شد که توجه بسیاری از تحلیلگران را به خود جلب کرد و مدیریت ساموراییها در این ماجرا را زیر سؤال برد. ویدئوی مذکور بیانگر آن است که در میان غفلت هفت هشت محافظ، فرد مهاجم به راحتی از پشت سر به شینزو آبه نزدیک شده و به او شلیک میکند. اما این اتفاق کمترین بازخورد و تحلیلی در رسانههای غربی نداشت.
این مقدمه البته طولانی را گفتم که به این نکته برسم؛ اگر این اتفاق در کشور ما افتاده بود چه میشد؟ واکنش مردم ما چه بود؟ رسانههای غربی چه میکردند؟ و ... البته مقایسه دو کشور ایران و ژاپن بر سر این ماجرا شاید کار درستی نباشد، با این حال برای آگاهی از داشتههایمان بد نیست. شاید کمتر کسی باشد که منکر میزان امنیت بالای کشورمان باشد، ولی آیا به همین میزان قدردان این نعمت بسی بزرگ هستیم؟ اگر چنین فاجعهای در کشور ما با این میزان سهلانگاری امنیتی روی داده بود، چه میشد؟ مسئله دیگر نوع واکنش ما در قبال تحولات جاری کشورمان است.
همین امروز که دارید این مطلب را میخوانید آمار انتشار روزانه کرونا در سطح جهان بیانگر آن است که مبتلایان در ایالات متحده آمریکا نزدیک به ۱۰۰ هزار و در سه کشور آلمان، فرانسه و ایتالیا ۶ رقمی است. این در حالی است که جمهوری اسلامی طی یک سال گذشته یکی از موفقترین عملکردها در این زمینه را داشته تا جایی که تعداد فوتیها طی روزهای اخیر به کمتر از انگشتان یک دست رسیده بود.
با این وجود هنوز که هنوز است برخی از ما این موفقیت را باور نکرده و تحت القائات رسانههای بیگانه به خودتحقیری در این زمینه مشغول هستیم، اما اگر این اتفاق برای کشوری مانند ژاپن رخ داده بود آن را بسیار بزرگ میپنداشتیم. پیشرفتهای ما در حوزه نانو، هستهای، پتروشیمی، نظامی و بسیاری دیگر علوم هم بسیار است، اما آنگونه که باید و شاید به این موفقیتها
پرداخته نمیشود.
کیانوش جهانپور مدیرکل روابط عمومی وزارت بهداشت روز گذشته در توییتی به ماجرای ترور «آبه» پرداخته و نوشت: «تصاویر بعد از ترور شینزوآبه را مرور کنید، عدم حضور تیم فوریت پزشکی در صحنه و بدتر از آن دیر رسیدن اورژانس یک فاجعه به تمام معنا بود، تقریباً هیچ چیزی سرجای خودش نبود، بارها شک کردم تصاویر مربوط به اندونزی، فیلیپین
یا ... باشد، اما خیر، ژاپن بود، دقیقاً ژاپنی که ما نمیشناختیم!».
برای ما مرغ همسایه غاز است، انگار لازم است چشمهایمان را شسته و جور دیگری بنگریم! به نظر یکی از جنبههای جهاد تبیین که رهبر معظم انقلاب بارها بر آن تأکید داشتهاند، در همین موضوع خلاصه میشود؛ اینکه داشتههایمان را بهدرستی بشناسیم و به آنها
افتخار کنیم.
نظر شما