تحولات لبنان و فلسطین

افتخارآفرینی تیم المپیاد زیست دانش‌آموزی و کسب رتبه نخست جهان و همزمان افتخارآفرینی تیم‌های المپیاد ملی فیزیک، شیمی و تیم المپیاد ریاضی، ضرورت توجه بیش از پیش به این سرمایه‌های ارزشمند را دوچندان می‌کند.

آمارهای مهاجرت المپیادی‌ها اغراق‌آمیز است

به‌ویژه آنکه با حضور آن‌ها می‌توان فرصت‌های مناسبی را برای پیشرفت، آبادانی و اقتدار ایران عزیز فراهم ساخت. دکتر امید نقشینه ارجمند؛ رئیس باشگاه دانش‌پژوهان جوان با ما از المپیادی‌ها، کسب مدال‌ها و چگونگی حمایت از آن‌ها گفته است.
آقای نقشینه، سهم ایران از مدال‌های المپیادهای علمی جهانی چقدر است؟
از نظر تعداد مدال‌ها تقریباً تغییری نداشته‌ایم، فقط رنگ مدال‌ها در یک سال با سال‌های دیگر متفاوت می‌شود. اما به لحاظ تعداد تقریباً به تعدادی که در یک المپیاد علمی شرکت می‌کنیم مدال کسب می‌کنیم. یعنی تیم‌های اعزامی ایران آن‌قدر قوی هستند که معمولاً همه موفق به کسب مدال می‌شوند- البته در ۶ المپیادی که قدیمی هستند چون در برخی از المپیادها مثل جغرافیا و علوم زمین به‌تازگی شرکت می‌کنیم و حضور ما هم در آن‌ها خیلی جا نیفتاده است- بنابراین با این نوسان‌ها دقیقاً نمی‌توان گفت ما نسبت به المپیادهای قبلی بهتر شدیم یا بدتر. 

پس چرا در بعضی از رشته‌ها مدال بیشتر و در برخی رشته‌ها مدال کمتری کسب می‌کنیم؟
این مقایسه چندان درست نیست. مقایسه مسابقات المپیاد ریاضی که ۱۰۴کشور در آن شرکت می‌کنند و قواعد خاصی برای دادن مدال دارد با مسابقات رشته المپیادی که ۴۰ کشور در آن شرکت می‌کنند و رابطه و ضابطه دادن مدال در آن متفاوت است، صحیح نیست. مثل این است که بگوییم قد شما بیشتر است یا وزن من. یعنی قیاس مع‌الفارق است. مثلاً تیم المپیاد ریاضی ۶ نفر و تیم المپیاد شیمی چهار نفر است. خب یک تیم بیش از چهار مدال نمی‌تواند کسب کند. حالا اگر بگوییم در ریاضیات بیشتر از شیمی مدال کسب می‌کنیم نتیجه‌گیری غلطی کرده‌ایم چون تعداد افراد تیم ریاضی بیشتر از تیم شیمی است. 

اینکه گفته می‌شود میل به مهاجرت در میان المپیادی‌ها بالاست چقدر پذیرفتنی است؟
ما مطالعه دقیقی روی این موضوع نکرده‌ایم بنابراین ارزیابی آماری در این زمینه نداریم. البته بنیاد ملی نخبگان گزارشی آماری در این زمینه منتشر کرده که معطوف به یکی دو سال اخیر نیست و داده‌های ۱۰ سال قبل را شامل می‌شود. این گزارش نشان می‌دهد بسیاری از آمارهایی که در زمینه مهاجرت المپیادی‌ها و نخبگان در شبکه‌های اجتماعی مطرح می‌شوند بی‌ربط و اغراق‌آمیز هستند. البته نمی‌خواهم بگویم میل به مهاجرت در بین نخبگان و المپیادی‌های ما وجود ندارد بلکه معتقدم در این موضوع گرفتار اغراق شده‌ایم و فقط انجام یک مطالعه دقیق آماری می‌تواند میزان تمایل المپیادی‌ها به مهاجرت را مشخص کند. برای بررسی چشم‌انداز آینده شغلی المپیادی‌های کشور هم نیاز به یک مطالعه دقیق آماری داریم، اما فضای موجود فعلی حاکی از آن است که این قشر از آینده شغلی خود مطمئن نیست و مسئولان باید بکوشند تمایل به مهاجرت در المپیادی‌ها و نخبگان کنترل و به اندازه متعادلی برسد. 

شما برای ایجاد انگیزه و ماندگاری المپیادی‌ها در کشور چه کرده‌اید؟
شاید بتوان گفت تا اواسط دهه ۸۰ برای این قشر کار خاصی نمی‌شد و فقط یک مدالی به المپیادی‌ها اعطا می‌شد؛ اما با تأسیس بنیاد نخبگان و بر اساس آیین‌نامه آن از سال ۸۶ به بعد همه مدال‌آوران تحت حمایت جدی قرار گرفتند و از تسهیلات بنیاد در دوران تحصیل، سربازی و استخدامشان استفاده می‌کنند. حتی در این سال‌ها حمایت‌های مادی و معنوی از المپیادی‌ها به حدی بوده که بعضی‌ها انتقاد کردند چرا این همه از نخبگان و مدال‌آوران 
حمایت می‌شود.
 
یکی از موضوعات مطرح در خصوص المپیادی‌ها ضرورت راهبرد مشخص برای آینده آن‌هاست. در این خصوص چند نکته مطرح است. اینکه چرا مثلاً از ۶۰ المپیادی ۲۱ نفر فقط در مهندسی کامپیوتر ادامه تحصیل می‌دهند یا چرا باید این‌طور باشد که مثلاً برگزیده شیمی در رشته برق ادامه تحصیل بدهد؟
برخی رشته‌ها مثل کامپیوتر زود بازده و پُربازده هستند به همین دلیل دانش‌آموزان و اولیا از چنین رشته‌هایی استقبال می‌کنند. اما برخی رشته‌های علوم پایه مثل ریاضیات یا فلسفه دیر ثمر می‌دهند و خیلی هم سنگین و پرزحمت هستند. بنابراین هرچه نصیحت کنیم که به رشته‌های علوم پایه بیایند اثرگذاری چندانی ندارد. در حالی که به‌شدت مورد نیاز کشور هستند. اما بازار آزاد، اشتغال چنین رشته‌هایی را ترویج نمی‌کند بنابراین اگر حاکمیت به این نتیجه رسیده که نیاز به دانشمند در رشته‌های علوم انسانی و علوم پایه داریم باید این تفاوت‌ها را جبران کند. 
ما برای حل این مسئله با همکاری بنیاد ملی نخبگان در حال تهیه طرحی هستیم با عنوان احتمالی «حمایت از ورود و جذب دانش‌آموزان مستعد برتر به سمت رشته‌های اولویت‌دار کشور». 
بر اساس شیوه‌نامه این طرح از نخبگان در زمینه‌های مختلف به لحاظ مالی، استخدام، پژوهش و... حمایت‌های کافی می‌شود تا آن‌ها به سمت رشته‌های حساس‌تر و مورد نیاز کشور مثل علوم پایه و علوم انسانی هم هدایت شوند. 
البته این طرح فقط مختص المپیادی‌ها نیست و رتبه‌های برتر کنکور را هم دربرمی‌گیرد.

چرا با وجود اهمیت باشگاه دانش‌پژوهان جوان هنوز خبری از ابلاغ اساس‌نامه این باشگاه نیست؟
این اساس‌نامه از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده و برای ابلاغ و اجرا فقط نیاز به امضای رئیس جمهور دارد. اینکه چرا هنوز ابلاغ نشده بی‌اطلاع هستم؛ اما منتظر هستیم این اتفاق هرچه زودتر بیفتد چون اگر استعدادهای درخشان و المپیادی‌ها درگیر طرح‌ها و پروژه‌های اساسی کشور شوند و احساس کنند مفید واقع می‌شوند تمایلشان به خروج از کشور کم می‌شود. 

خبرنگار: محمود مصدق

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.