نخست اینکه این ترور برای جنوب غرب آسیا و خاصه بر روابط طالبان و آمریکا چه پیامدهایی دربردارد؟ این پرسش از آن بابت مهم است که هرچند یک ترور فقط یک فرد را نشانه میرود و یک تن را حذف میکند، اما تجربهها نشان میدهد ترورها گاهی به تحولات منطقهای میانجامد و چه بسا ژئوپلتیک و نقشه جغرافیای سیاسی یک منطقه را دستخوش تغییر میکند. بی آنکه بخواهم نتیجهگیری کنم که ترور الظواهری نیز آیا از همان دست ترورهای معطوف به تحولات عمیق است یا خیر، خواه ناخواه ،شیوه این ترور و زمان و مکان آن، پرسشبرانگیز است.
حمله تروریستی دو پهپاد آمریکایی به محل سکونت الظواهری در کابل، اگر بخواهیم همکاری یا گرا دادن احتمالی طالبان (یا دستکم بخشی از طالبان) را نادیده بگیریم، برای آمریکاییها پروژهای به سختی یافتن یک سوزن در انبار کاه بوده است. الظواهری به کابل آمده و با ملاهبتالله رهبر طالبان بیعت کرده بود. حضور او در کابل بیانگر این بوده که از حضورش در این شهر احساس امنیت میکرده و دور از ذهن نیست که تضمینی نیز بابت امنیت خود و خانوادهاش از مقامات طالبان گرفته بوده باشد. در این باره، محمدحسین جعفریان، تحلیلگر ارشد تحولات افغانستان در یادداشتی چنین تحلیل کرده که این ترور، میلیونها دلاری را که این روزها روانه کابل میشود، توجیه میکند و میافزاید سطح بالاتری از روابط میان طالبان و واشنگتن قابل پیشبینی است.
صرفنظر از این گمانهزنیها ابهامها و پرسشهای دیگری هم وجود دارد. مانند اینکه دو پهپاد آمریکایی از کدام پایگاه در منطقه به پرواز درآمدهاند و از آسمان چه کشورهایی گذشتهاند تا بر فراز کابل رسیدهاند؟ همچنین گویی قرار نیست کسی در غرب دراین باره بیندیشد که الظواهری پیر و فرتوت و سازمان القاعدهای که مدتهاست دیگر سر و صدای چندانی از آن برنمی خیزد، برای آمریکا خطرناکتر است یا سراجالدین حقانی، رهبر شبکه حقانی و زیرمجموعه طالبان؟ نقش احتمالی «آیاسآی» (اطلاعات ارتش پاکستان) هم از دیگر گمانههاست که جای درنگ دارد. با این همه، تحولات پیش رو در حوزه همسایه شرقی نشان میدهد ترور الظواهری را در راستای یک سناریوی بزرگتر باید ارزیابی کرد یا اینکه آن را تنها یک حذف و انتقام باید دانست که میتواند هدیه شگفتانه کاخ سفید برای دموکراتهای آمریکا در آستانه انتخابات این کشور باشد.
نظر شما