تحولات لبنان و فلسطین

آمریکایی‌ها قصد داشتند برای سفر بایدن با فضاسازی علیه ایران دستاوردسازی کنند، همان‌گونه که او در عربستان مجددا ادعا کرد «واشنگتن تا ابد منتظر پاسخ ایران درباره مذاکرات برجام نخواهد ماند»!، اما اعلام و انجام سفر رؤسای‌جمهور روسیه و ترکیه به تهران، امکان این پروپاگاندای برجامی را از آنها گرفت. حال آمریکایی‌ها با ادعاهای «سیاسی و غیرفنی» مدیرکل آژانس اتمی در مصاحبه با سی ان ان و یادداشت فریبکارانه و البته ملتمسانه جوزف بورل در فایننشال تایمز که ادعا کرده«زمان برای مصالحه‌های مهم اضافی به پایان رسیده و خطر یک بحران هسته‌ای خطرناک وجود دارد»، و همچنین گزافه‌گویی‌های نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و نخست‌وزیر انگلیس که « از ایران خواستند فرصت را از دست ندهد و به برجام بازگردد»، به نظر می‌رسد وارد این فضاسازی جدید شدند. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا و خبرنگار ارشد آسوشیتدپرس نیز تلاش داشتند با سؤال و جواب‌های زرگری و البته متناقضِ خود از

یک طرف پایان مذاکرات را القا کنند و از طرف دیگر یاداشت بورل را «طرح» خواندند و وجود «چارچوب زمانی» در آن را رد و درباره ادعاهای هشت ماهه آمریکا درخصوص «زمان در حال پایان است»،تنها با این جمله که «هنوز به آن نقطه نرسیدیم»، سکوت کردند.هرچند بسیار مهم است تا مردم و مسئولان کشور حافظه تاریخی خود را به‌روز کنند که آمریکا و غربی‌ها ۲۰ سال است که با اتهام زنی به جمهوری اسلامی، از ایران می‌خواهند فرصت را از دست ندهد!، اما در این خصوص چند نکته مهم‌تر:
۱-«ایران فرصت احیای برجام را از دست ندهد»...، «ایران برای احیای برجام فقط چند روز فرصت دارد»...، «ایران فرصت احیای برجام را از دست داد»!. این پازلی است که در هر دور از مذاکرات در سال‌های اخیر از سوی آمریکا و اروپایی‌ها قبل و بعد از امضا برجام و به خصوص بعداز اینکه به تعهدات خود در برجام عمل نکردند و در تلاش هستند به امید گرفتن امتیازات بیشتری، به برجام برگردند، بارها تجربه کردیم و اکنون و درآینده نیز شاهد آن خواهیم بود.
۲ -تکرار این پازل که یکی از «تجربه‌های تلخ» و در عین حال طنزآمیز روند برجام و مذاکرات بی‌حاصل با آمریکا و چند کشور اروپایی و بلکه مدخل ورود به تجربه‌های تلخ دیگر بود، خود بهترین گواه بر این است که برجام چه دستاورد مهمی برای آنها و چه خسارت محضی برای ملت ایران داشته، چنان‌که اکنون نیز جان کری در کنگره تاکید کرده«هرطور شده باید ایران را به برجام برگردانیم»!. براین اساس اگر صد سال هم صد دور مذاکره دیگر صورت بگیرد، فرصتی برای ایران نیست که از دست برود، بلکه فرصتی است که آمریکایی‌ها از دست می‌دهند و فریبکارانه تلاش می‌کنند این پازل را تکرار و زمینه احیای برجام را فراهم نمایند؛ چنان‌که برای دستیابی به برجام ۲۰ سال زمان صرف کردند و اکنون نیز مجبور شدند علاوه‌بر اروپایی‌ها، عمان و قطر و عراق را هم واسطه قرار دهند. لذا آمریکا در هر زمانی مشتاق برگشت به برجام خواهد بود.
۳-اگر برجام فرصتی برای ایران است که آن را از دست می‌دهد و اگر آمریکایی‌ها گزینه دیگری داشتند، قطعا دیگر نیاز به این همه تلاش برای احیای برجام را نداشتند و به گزینه‌های دیگرشان عمل می‌کردند و ایران را تحت فشار بیشتر وادار به تسلیم می‌کردند. پس گزینه دیگری ندارند و «برجام» «تنها گزینه بایدن»است و «برجام بدون لغو تحریم‌ها» گزینه و فرصتی برای ایران نیست بلکه جمهوری اسلامی گزینه‌های عملیاتی متنوعی برای خنثی‌سازی تحریم‌ها دارد که آمریکا با برجام می‌خواهد این گزینه‌ها را خنثی کند!
۴- بعد از این که انریکه مورا معاون رئیس‌سیاست خارجی اتحادیه اروپا در دوره قبل به ایران آمد و مذاکرات از سرگرفته شد اما ایران بر مواضع خود برای احقاق حقوق ملت پافشاری کرد، در دوره بعد مجبور شدند در سطحی بالاتر، خود جوزف مورل رئیس‌سیاست خارجی اتحادیه اروپا را به ایران بفرستند و مذاکرات را به منطقه منتقل کنند که این هم خود نشان می‌دهد که در شرایط بحران کنونی انرژی که با جنگ اوکراین تشدید شده، چقدر مشتاق برگشت به برجام هستند. لذا اکنون نیز که با مقاومت
تیم ایرانی نتوانستند به اهداف خود برسند، چه بسا در آینده در سطحی بالاتر، رئیس‌کمیسیون و یا رئیس‌دوره‌ای اتحادیه اروپا و یا رؤسای‌جمهور اروپایی مجبور به سفر به تهران شوند و شاید بایدن نیز برای سفر به تهران اعلام آمادگی کند! کما اینکه سفر بایدن به منطقه نیز به نوعی تداعی‌کننده این مفهوم یعنی تلاش برای فراهم کردن هرچه بیشتر زمینه‌های احیای برجام بود، چه از طریق توجیه و رام کردن متحدانش و چه از طریق وعده‌های فریبکارانه و چه از طریق ارسال پیام‌های تهدیدآمیز توخالی!.
۵- بایدن این را هم درک کرده که در حوزه ژئوپلیتیک تحولات منطقه سرعت گرفته و به سرعت به نفع یکی و به ضرر دیگری خواهد بود. هرچند بایدن به سفرش به منطقه امیدوار بود اما بعد از سفرش دریافت که ورق کاملا برگشته، به طوری که وزیر دفاع اسرائیل هم اعلام می‌کند«ما آمادگی داریم که اگر توافقی صورت بگیرد آن را به رسمیت بشناسیم». در مجموع از یک‌سو مقاومت و اقتدار ایران و از سوی دیگر جنگ اوکراین و بحران انرژی و تورم در غرب نشان می‌دهد که ظرفیت بالا بردن تنش با جمهوری اسلامی را ندارند.
۶- تاکنون تیم مذاکره‌کننده کشورمان دو شیطنت آمریکایی‌ها را به خوبی خنثی کردند از یک طرف مقتدرانه اجازه ندادند ایران را متهم کنند که زیر میز مذاکره زده و از سوی دیگر منفعلانه گرفتار حیله همیشگی آمریکایی‌ها نشدند و نشان دادند ملت ایران دیگر«زیر بار هر مذاکره و توافقی به هر قیمتی» نخواهد رفت و از منافع خود کوتاه نخواهد آمد. اینکه از یک‌سو وزیر امورخارجه کشورمان مذاکرات دوحه را مثبت خواند، و از طرف دیگر آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها ادعا کردند«نتیجه و پیشرفتی که انتظارش را داشتیم محقق نشد»، ناظر به همین رفتار و ایستادگی
تیم ایرانی بر منافع ملی است که شیطنت آنها برای ‌انداختن توپ در زمین ایران جواب نداد.
۷- درخصوص اینکه مذاکره در دولت رئیسی جواب می‌دهد یا نه، باید به چند نکته اساسی توجه کرد:اولا دولت و ملت نباید لحظه‌ای از این سخن رهبرمعظم انقلاب غفلت کنند که «مذاکره با آمریکا جواب نمی‌دهد»، کمااینکه در پایان دولت روحانی نیز تصریح داشتند«در این دولت معلوم شد مذاکره با آمریکا مطلقاً جواب نمی‌دهد»!. آمریکایی‌ها روندی در پیش گرفتند که به آنچه روحانی را رسانده بودند، ملت ایران و رئیسی را هم در این زمان به آن برسانند که «باید مستقیما با کدخدا مذاکره کنید»!، و شاید هدفِ آمریکایی‌ها از حضور در قطر بدون حضور روسیه و چین هم القای این گزاره بود که البته با مقاومت تیم ایرانی این شیطنت آنها نیز بی‌نتیجه بود و تیم ایرانی نباید اجازه دهد «هرگونه مذاکره‌ای به اصطلاح غیرمستقیم»، گامی در جهت القای کدخدایی آمریکا تلقی و نیاز به مذاکره مستقیم فضاسازی شود. ثانیا نکته مهم اینکه مذاکره از نظر آمریکایی‌ها یعنی
«بده و بستان سیاسی با آنها»، اما از نظر عقلانیت سیاسی جمهوری اسلامی «مذاکره که فقط با آمریکا و چند کشور پرروی اروپایی معنا پیدا نمی‌کند».لذا در حالی برخی تلاش دارند دولت را متهم به تقابل به جای مذاکره کنند، که دولت در یک سال گذشته با ده‌ها کشور و اتحادیه‌های اقتصادی منطقه‌ای و بین‌المللی از شانگهای تا بریکس، مذاکراتِ منتج به نتیجه برای حل مشکلات کشور و منطقه انجام داده که فقط در دو ماه گذشته با ۱۴ کشور منطقه در سطح مقامات عالی مذاکره صورت گرفته است.
ثالثا اگر براساس نیاز بایدن مذاکرات برجامی به نتیجه‌ای هم برسد، قطعا نتایج برجام رئیسی با برجام روحانی بسیار متفاوت خواهد بود.
۸- در علم مهندسی «استاتیک» و «مقاومت مصالح» دو درسی هستند که نکته جذابشان مبحث فَتیگ «fatigue» است، یعنی بارگذاری‌های متناوب، سازه را خسته می‌کند و درنتیجه طاقتش تمام می‌شود و می‌ریزد. در علم پزشکی هم بیماری وجود دارد بنام «کرونیک فتیگ سندروم»  یا «سندروم خستگی مزمن» که نتیجه وارد شدن استرس‌ها و فشارهای روانی کمتر از حد توان انسان، اما به طور متناوب و مزمن است که نهایتا او را از پای درمی‌آورد. حال این دقیقاً کاری است که جریان برجام زده غربگرا با خط‌گیری از سرویس‌های جاسوسی آمریکا و غرب در داخل کشور با روح و روان جامعه انجام می‌دهند تا جامعه را به «fatigue Social»
یا «Society fatigue» برسانند و مردم را خسته و وادار به تسلیم و پذیرش برجام و برجام‌های دیگر کنند. برهمین اساس است که ریچارد نفیو و معمار تحریم‌ها تاکید می‌کند«شکست یا موفقیت تحریم‌ها بیشتر نتیجه عملیات روانی علیه جامعه هدف تحریم‌هاست». لذا بخشی از سخنان رهبری درخصوص ضرورت حفاظت از «امنیت روانی جامعه» و «جلوگیری از تخریب ذهن مردم به وسیله شایعات و اظهارات دروغ و هراس‌افکنی‌های افراد مشخص یا نامشخص» نیز ناظر به همین هدف برجام و تحریم‌ها برای فَتیگ یا خسته‌کردن جامعه است.
دکتر محمدحسین محترم

انتهای پیام

منبع: کیهان

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.