تحولات منطقه

۲۴ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۴:۲۱
کد خبر: ۸۱۳۲۲۴

مدیری کاردان و خردمند

دکتر سلمان ساکت، رئیس مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه فردوسی مشهد

پس از پیروزی انقلاب و تغییراتی که در آستان قدس روی داد، حضور دانشگاهیان به‌ویژه برخی از استادان دانشکده‌های ادبیات و الهیات دانشگاه فردوسی مشهد در بخش‌های فرهنگی و پژوهشی آستان قدس بیشتر و پررنگ‌تر شد.

زمان مطالعه: ۵ دقیقه

از آن میان، دکتر علی‌محمد برادران رفیعی در باز شدن پای بسیاری از اعضای هیئت علمی دانشگاه به آستان قدس نقش بسزایی داشت.سال ۱۳۴۷ در تاریخ فعالیت‌های فرهنگی آستان قدس سالی مهم و سرنوشت‌ساز بوده است، چرا که دکتر احمدعلی رجایی بخارایی که در آن سال از دانشگاه مشهد بازنشسته شده بود، به دعوت باقر پیرنیا، استاندار و نایب‌التولیه وقتِ آستان قدس که به او ارادتی ویژه داشت، به آستان قدس رفت و مدیریت امور فرهنگی آستان قدس را بر عهده گرفت. رجایی هوشی سرشار، استعدادی شگرف و دانشی وسیع داشت. دانش‌آموخته دانشگاه تهران بود و محضر استادان بنام آن روزگار را درک کرده بود. مدتی را هم در اروپا به آشنایی با دانشگاه‌ها و کتابخانه‌های مهم آن دیار و جست‌وجو در منابع غنی آن‌ها گذرانده بود. چندی نیز ریاست دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد را بر عهده داشت و کارنامه‌ای درخشان و ستودنی از خود برجا نهاده بود، تا آنجا که همگان کاردانی و تدبیر و مدیریتش را تحسین می‌کردند و شجاعتش را در حق‌گویی و حق‌جویی به‌ویژه در برابر زورمندان و صاحب‌منصبان می‌ستودند.
پس از پیروزی انقلاب و تغییراتی که در آستان قدس روی داد، حضور دانشگاهیان به‌ویژه برخی از استادان دانشکده‌های ادبیات و الهیات دانشگاه فردوسی مشهد در بخش‌های فرهنگی و پژوهشی آستان قدس بیشتر و پررنگ‌تر شد. از آن میان، دکتر علی‌محمد برادران رفیعی در باز شدن پای بسیاری از اعضای هیئت علمی دانشگاه به آستان قدس نقش بسزایی داشت. او مورد اعتماد و وثوق تولیت وقت بود و با اتکا به این پشتوانه که آن روزها اهمیتی فراوان داشت، کمر همت به میان بست و کوشید در آستان قدس که اوقاف و عواید مالی مهم‌ترین اولویت بود، اولویت‌های فرهنگی را نیز در برابر اولویت‌های اقتصادی به‌عنوان یکی از کارویژه‌های آستان قدس مطرح کند و انصاف که در این مهم، موفق و کامیاب بود.
دکتر علی‌محمد برادران رفیعی شخصیتی مذهبی داشت، با این حال متعصب و جزم‌اندیش نبود، بنابراین در میان همکاران و دانشجویانش چهره‌ای محبوب و دوست‌داشتنی به شمار می‌آمد. به آزادی انتخاب و اختیار در گزینش راه زندگی باور داشت؛ اگرچه به این آب و خاک عشق می‌ورزید و بهترین سال‌های عمرش را صرف بالندگی و شکوفایی آن کرده بود، اما تأکیدی بر ماندن فرزندانش در ایران نداشت و آنان را در انتخاب محل زندگی و تحصیل و کار آزاد گذاشت.
در این مدت بود که او همکاری خود را با آستان قدس آغاز کرد و در بالاترین رده‌های مدیریتی در بخش‌های فرهنگی به خدمت پرداخت. در سال ۱۳۶۳ همزمان با مسئولیت‌های سنگینی که در آستان قدس داشت، سرپرستی دانشکده علوم تربیتی و روان‌شناسی دانشگاه فردوسی مشهد را نیز پذیرفت، شاید از آن رو که در آن سال‌های آغازین پس از انقلاب فرهنگی، فردی مورد وثوق‌تر از او یافت نمی‌شد تا در تلاطم‌های پس از توفانِ آن سال‌ها، دانشکده تازه‌تأسیس علوم تربیتی و روان‌شناسی را به ثبات برساند و موجبات شکوفایی و بالندگی آن را فراهم کند. این مسئولیت البته دو سه سال بیشتر به طول نینجامید و دکتر برادران با تمام قوت به آستان قدس که دل در گرو آن داشت و فعالیت در آن را ثمربخش‌تر می‌دید، بازگشت. اگرچه او کار فرهنگی را به کار آموزش و پژوهش ترجیح می‌داد، اما از دانشگاه جدا نشد و در حد تدریس و حضور در برخی از شوراها ارتباطش را با دانشگاه حفظ کرد.
شیوه تعامل و مدیریت دکتر برادران در آستان قدس و چگونگی موفقیت او در به ثمر نشاندن اهداف و برنامه‌های فرهنگی‌اش خود داستانی مفصل و آموزنده و البته شگفت و عجیب است، چرا که در مشهد کسی که بتواند سالیان متمادی نقش‌آفرینی کند و در تغییر و تبدیل‌های مختلف و توفان‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی گوناگون آسیب نبیند و همچنان به کار خود ادامه دهد، در حکم «النادر کالمعدوم» است. او اهل خودنمایی و مطرح شدن نبود، از هیاهو و تبلیغات دوری می‌جست، می‌کوشید افراد تأثیرگذار را به‌نوعی به کار گیرد؛ یا در هیئت مدیره مؤسساتی که بنا می‌نهاد از آنان استفاده می‌کرد یا در شوراهای علمی و مشورتی از حضورشان بهره می‌برد. البته با اندیشه‌ها و عقاید بسیاری از آنان موافق نبود اما بدین طریق از رقابت‌ها و تنگ‌نظری‌ها تا حدی جلوگیری می‌کرد و اهداف و برنامه‌هایش را در حصاری ایمن جای می‌داد. اگر می‌دانست حق‌گویی و حق‌جویی‌اش راه به جایی نمی‌برد، از آن دست می‌کشید اما می‌کوشید دامن خود را از ظلم و ستم روا شده بر کنار دارد. با کسی در ستیز نبود، با آرامش و مدارا از ناملایمات عبور می‌کرد. اهل اعتدال و میانه‌روی بود.
اگر در کاری به مشکل برمی‌خورد، ناامید نمی‌شد و در پی راهی دیگر برمی‌آمد. پشتکار و همتی بلند داشت. از طرح‌ها و برنامه‌های خلاقانه و جدید استقبال می‌کرد و اگر آن‌ها را دستیاب می‌دید، به سرعت زمینه لازم برای اجرایی شدن آن‌ها را فراهم می‌نمود. او توانست مؤسسات مختلف فرهنگی را همچون مؤسسه چاپ و انتشارات، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، مؤسسه آفرینش‌های هنری، دانشگاه امام رضا(ع)، مدارس امام رضا(ع)، مؤسسه فرهنگی قدس با محوریت روزنامه قدس، به‌نشر، مؤسسه خدمات مشاوره‌ای جوانان و پژوهش‌های اجتماعی و... بنیان نهد.
علاوه بر ویژگی‌های مدیریتی، دکتر برادران از نظر اخلاقی مجموعه‌ای از فضائل و نیکی‌ها را در خود جمع داشت. باوجود تمول مالی، ساده‌زیست بود و از هرگونه تجمل پرهیز می‌کرد. به نظم و وقت‌شناسی اهمیت می‌داد. طبعی بلند و منشی معتدل داشت. هیچ‌گاه در پی منافع خود نبود و همواره منافع جمع یا سازمان را بر منفعت‌های شخصی ترجیح می‌داد. به صبر و شکیبایی شهره بود و از تملق و چاپلوسی به هیچ روی خوشش نمی‌آمد. اگر دستش می‌رسید به هر نیازمند و درمانده‌ای کمک می‌کرد.
بی‌تردید مجموعه این فضیلت‌های اخلاقی همراه با آنچه از سال‌ها کوشش او در عرصه فعالیت‌های فرهنگی برجا مانده است، از دکتر برادران چهره‌ای خدوم و تأثیرگذار ترسیم کرده که در کارنامه فرهنگی آستان قدس فصلی درخشان و پرافتخار به یادگار گذاشته است.
دانشگاه فردوسی مشهد به خود می‌بالد که فروغ و روشنی و کامیابی فعالیت‌های فرهنگی آستان قدس، بیش از هرچیز مرهون کوشش‌ها، خلاقیت‌ها و پایمردی‌های اعضای هیئت علمی این دانشگاه بوده است؛ کسانی چون دکتر احمدعلی رجایی بخارایی، دکتر محمدمهدی رکنی، دکتر علی‌محمد برادران رفیعی، استاد محمد واعظ‌زاده خراسانی، استاد کاظم مدیرشانه‌چی، دکتر محمدتقی عدالتی شعرباف و ده‌ها استاد نامدار و تأثیرگذار دیگر. امروز هم اگر موفقیت و تأثیری برای بخش‌های فرهنگی آستان قدس متصور باشد، بی‌تردید بهترین راه، استفاده از استادان برجسته و ممتاز است، استادانی که ضمن برخورداری از علم و دانش و تجربه کافی، دلداده فرهنگ و هنر ایران‌زمین باشند و با تکیه بر خرد و اخلاق و همت و از خودگذشتگی، روزهای درخشان و بارور آستان قدس را در عرصه فرهنگی تکرار نمایند.
برای شادروان دکتر علی‌محمد برادران رفیعی آرامش ابدی در کنار نیکان و مقربان درگاه الهی آرزومندم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.