در ادامه موج رسانهای کاذب به وجود آمده توسط انواع و اقسام اتاق فکرها و مراکز مجازی و حقیقی مربوط به ضدانقلاب شاهد آن بودیم که چندی پیش ویدئو کلیپی از سخنرانی سلمان رشدی نویسنده مرتد کتاب موهوم آیات شیطانی در کانالها و رسانهای متعدد ضدانقلاب پخش شد که طی آن سلمان رشدی پس حادثه حمله به نشریه موهن فرانسوی شارلی ابدو ضمن دفاع از این نشریه معلوم الحال فرانسوی به ارائه تفسیری متناقض از مفهوم آزادی بیان میپردازد با عنایت به این مسئله در ادامه با ارائه یک تفسیر فلسفی از ایده سیاسی-اجتماعی آزادی در پی آن خواهیم بود تا تناقض گویی این نویسنده مرتد هندی الاصل بیش از پیش مشخص و مبرهن شود.همان طور که میتوان در آثار و افکار به جای مانده از آیزیا برلین فیلسوف شهیر روسی یهودی الاصل دید وی برای مفهوم آزادی یک تقسیم بندی مشهور ذکر میکند. بر این اساس و طبق گفته آیزیا برلین:
آزادی منفی که در بردارنده برداشتی از ایده آزادی است که تقریباً آزاد ی بدون قید و شرط را میپذیرد. طبق این برداشت تنها حصاری که شاهد بیمثال آزادی را محدود میکند تضاد و تعارض آن با آزادی دیگران است.
اما در کنار این برداشت از آزادی طبق گفته آیزیا برلین برداشت و تفسیری عقلانیتر از آزادی نیز وجود دارد که نسخه بستهبندی شده محدودتری را از این ایده فلسفه سیاسی میپسندد. اگر به دنبال مصداق عینی برای این تقسیم بندی مطرح شده بگردیم باید بگوییم نمونه برداشت فکری نخست از آزادی را میتوان در آثار و افکار سنت فکری موسوم میراث فلسفی فرانسوی یافت. و در مقابل برجستهترین نمود برداشت دوم از آزادی را میتوان در برهههایی همچون انقلاب استقلال آمریکا دریافت.
فارغ از مصادیق متعدد عینی در این خصوص هدف ما ارائه یک تفسیر واقع بینانه از این سخن سلمان رشدی در این ویدئو کلیپ است. وی در بخشی از سخنان مذبوحانه خود میگوید:« ما به آزادی بیان معتقدیم ولی نباید دیگران را آزرده کنیم» به عقیده نگارنده این سخن وی در حقیقت در بردارنده نوعی گوشه و کنایه به طنز همیشه نیشدار شارلی ابدو و نیز یک تفسیر سیاسی متناقض از آزادی است. چرا که عملکرد این نویسنده مرتد و مزدور در طول حیات ادبی و اجتماعی خویش خلاف این سخن را اثبات نموده است. اگر آثاری را که وی تاکنون با کمک کانونهای گوناگون صهیونیستی منتشر نموده است را مرور کنیم خواهیم فهمید که:
این نویسنده خائن با نگارش رمان بچههای نیمه شب به گواهی تاریخ ضمن دامن زدن به نزاع تاریخی میان هند و پاکستان احساسات پیروان و دوستداران گاندی در هندوستان را به شدت جریحهدار کرد.
سلمان رشدی که با این سخنان سعی دارد با این سخنان خود را از جنایت توهین به احساسات یک و نیم میلیارد مسلمان در جهان تبرئه کند با انتشار کتاب شیطانی خویش تمامی مسلمانان ساکن روی کره زمین را آزرد و قلوب آنها را جریحهدار ساخت.
به علاوه اربابان این نویسنده مرتد در طول سالیان دراز و پرهزینه محافظت از این نویسنده مرتد و نماد شیطانی علاوه بر این که مسلمانان را از خویش آزرده ساختند حقوق اجتماعی و اقتصادی مردم خویش را نیز با حمایت و نگهداری پرهزینه از رشدی تضبیع نمودهاند. زیرا این نویسنده مرتد با پشت پا زدن به پیشینه خانوادگی و اجدادی خویش حتی ارواح آنها را نیز از خود آزرده ساخته است.
در پایان باید گفت اگر این گفته سلمان رشدی را بپذیریم باید گفت علاوه بر این که بین نظر و عمل این نویسنده خود فروخته فاصلهای از زمین تا آسمان وجود دارد. عملکرد شنیع و ضد انسانی وی نیز نه تنها با هیچ یک از اصول اساسی فلسفی مربوط به آزادی بیان منطبق نیست و بلکه متضاد و متعارض با این اصول است. در واقع امر عملکرد ضد دینی رشدی یا هر نویسنده دیگری که به نام حمایت از آزادی ادبی و با استفاده از ابزار مؤثر ادبیات به جنگ با خداوند بر میخیزد با هیچ یک از دو برداشت پیش گفته مثبت و منفی از آزادی قابل انطباق و همخوانی نیست و این مظلوم نماییها توبه گرگ پیش از مرگ است. به عنوان یک نویسنده و زورنالیست مسلمان باید بگویم چاقوی هادی مطر فریاد فروخفته ملتهای مظلوم و تحت یوغ استعمار مسلمان بود که این گونه از گلو بیرون آمد و رگ و پی شیطانی را پاره نمود که با خوش خدمتی و فروختن قلم خویش به کانونهای صهیونیستی ضداسلامی غرب به یک نماد شیطانی مجسم از اواخر قرن بیستم تا به امروز تبدیل شده است که شاید دیر یا زود به وسیله دست قدرتمند اجل و یا با رشادت یک مسلمان غیرتمند دیگر به درک واصل شود.
نظر شما