تحولات لبنان و فلسطین

۹ شهریور ۱۴۰۱ - ۰۲:۳۵
کد خبر: 815552

انقلاب اسلامی تمدن و مرجعیت دینی

محمد جواد استادی، پژوهشگر مطالعات دینی

پنداره تمدن و واژگان برآمده از آن در زمره پربسامدترین اصلاحات جهان اندیشه شمرده می‌گردند و همواره، هم از سوی اندیشمندان و هم کارگزاران، حکمرانان و سیاست‌ورزان مورد توجه بوده است.

هر چند در برداشت معنای تمدن ممکن است رویکردهای گوناگونی وجود داشته باشد، ولی به‌طور کلی می‌توان گفت تمدن، مجموعه‌ای از داشته‌ها و توانمندی‌های ژرف هر جامعه‌ است که در بستر تاریخ شکل گرفته و در نهایت در چارچوب یک سازمان‌دهنده دست یافتن به اهداف نهایی زیست انسان عمل می‌کند. باید دید بسیاری از تمدن‌هایی که ظاهراً در طول تاریخ شکل گرفته‌اند، به‌راستی تمدن بوده‌اند یا تنها از ظرفیت تمدنی برخوردار بودند؟ اگر تمدن بودند، چرا نتوانستند زیست انسان را سامان داده و اهداف پایانی او را به سرانجام رسانند. بر این بنیاد می‌توان گفت بسیاری از موارد تاریخی که از آن‌ها به نام تمدن یاد می‌کنیم، شاید تنها دارای بخش‌هایی از نظام تمدن‌سازی بوده‌اند و در نهایت به ساخت یک تمدن به معنایی که اشاره شد، دست نیافته‌اند. مرور تاریخ نشان می‌دهد هر جا رویکرد دینی به‌عنوان مبنای معرفتی بنیادین طرح شده و دین نقش هماهنگی مؤلفه‌های تمدنی را داشته، انسان به آرمان تحقق تمدن نزدیک‌تر شده است.
رویکرد معنایی و هدف غایی زیست انسانی، چگونگی حرکات و اقدامات تمدن‌ساز را مشخص می‌سازد. جهان غرب با تأویل مادی خویش از انسان، سرانجامی را ترسیم کرد که سراسر این‌جهانی بوده و با هدفی که دین برای انسان پیش‌بینی کرده در تناقض بسیار بود. با نگرش مادی به انسان؛ نظام ارزش‌ها، مؤلفه‌های تمدنی بدست آمده از این انسان مادی، فرایندهای تمدنی و سرانجام، پایانی که تمدن به‌عنوان فرایند تحقق سرنوشت، دست‌خوش دگرگونی‌های اساسی شده، از جایگاه و کارکرد واقعی خویش دور می‌شود. انقلاب اسلامی پس از صدها سال از کمرنگ شدن و یا انزوای رویکرد تمدنی در جهان اسلام و در حالی که جریان ماده‌گرا و برآمده‌هایی چون جریان نوسازی، مسیر حرکت انسان معاصر را ترسیم کرده بودند، به ناگاه بازگشتی راستین به آرمان انسان الهی را طرح می‌کند. هر چند مبانی معرفتی و اسلامی همواره پیش از انقلاب نیز مطرح بوده‌اند، ولی هیچ‌گاه به برنامه و رویکردی هدفمند برای ایجاد ساختار و فرایند تمدن‌ساز تبدیل نشدند. در واقع انقلاب اسلامی الگویی برای تبدیل شدن آموزه‌ها و تعالیم دینی به چارچوبی برای تحقق آرمان سعادت انسان بود. انقلاب اسلامی توانست با اتکا به مرجعیت دینی و تکامل مفهوم ولی فقیه، زمینه عملیاتی شدن احکام دینی به‌عنوان بنیاد تمدن و تعیین نسبت میان سایر مؤلفه‌های تمدنی را فراهم آورد. آیات و روایات و سنت اسلامی در کنار نهادسازی تمدنی و نقش راهبری ولی فقیه، الگویی کارا برای شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی در برابر تمدن مادی غرب بود. تمدن غربی‌ای که انسان را به موجودی مصرف‌گرا و بدون آرمان بدل کرده است. پشتوانه‌های مدنی الگوی تمدن نوین اسلامی از این بابت بسیار پیشرو و بی‌مانند است. کناره‌گیری آیت‌الله حائری در عراق از جایگاه مرجعیت و تقویت جایگاه ولی فقیه به‌عنوان راهبر تمدنی، یکی از نکاتی است که نشان از مدنیت درونی این الگو دارد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.