تلخ نه فقط از این نظر که قذافی در لیبی توانست به تصور خودش «امام موسی صدر» را سر به نیست کند؛ ربایش رهبر شیعیان لبنان از این نظر تلخ و گزندهتر است که در همه این ۴۴ سال آزگار، رنگ و لعاب سیاسی و اجتماعی این ماجرا انگار سبب شد خیلیهامان از جنبههای دیگر شخصیت امام موسی صدر و بهخصوص جایگاه علمی و دینی ایشان غفلت کنیم.
برای بسیاری از رسانهها و مخاطبان انبوهشان، امام موسی صدر شهریورهر سال، سوژه جذابی بود که میشد برایش قصهها و ماجراها ساخت. یا هر ازچندی ناگفتهها و گفتههای منتشر نشدهای را درباره سرنوشتش از زبان این و آن منتشر کرد. از اختلاف دیدگاههای احتمالیاش با مراجع و علمای مختلف در ایران داستانسرایی کرد و به جز ماجرای ربودنش، از دیگر جنبههای زیست و حیاتش نیز معماهایی حل نشدنی ساخت! همه اینها یعنی اینکه قذافی و همدستان و همداستانهایش یک بار در شهریور ۱۳۵۷ امام موسی صدر را ربودهاند، برخی دیگر اما طی این سالها خواسته یا ناخواسته به ربودن و پنهان ماندن و معمایی شدن چهره این شخصیت روحانی روشن ضمیر و انقلابی کمک کردند!
اصلاح نظام آموزشی
رهبر شیعیان لبنان بود اما ایرانی و زاده ۱۳۰۷ در شهر قم. پدرش – آیتالله سید صدرالدین صدر- همان مرجعی است که بعدهایکی از جانشینهای آیتالله شیخ عبدالکریم حائری شد. از ۱۵سالگی وارد حوزه علمیه قم شده و دروس سطح، خارج و فلسفه را نزد بزرگترین استادان و عالمان آن روزگار قم و نجف گذراند. از دوستان و همدورههای تحصیلی او میتوان آیتالله سید موسی شبیری زنجانی، شهید بهشتی، موسوی اردبیلی، مکارم شیرازی و... را نام برد. در کنار دروس حوزوی در دبیرستانهای آن زمان نیز درس خواند و سال ۱۳۲۹ به عنوان نخستین دانشجوی روحانی رشته «حقوق اقتصادی» وارد دانشگاه تهران و سه سال بعد دانشآموخته شد.
پیش از هجرت به لبنان و در آخرین سال حضور در قم، طرح بزرگ اصلاح نظام آموزشی حوزههای علمیه را با همفکری شهید بهشتی و آیتالله مکارم شیرازی به اجرا گذاشت.
شخصیت همهجانبه
امام خمینی(ره) درباره امام موسی صدر میگوید: «آقای صدر مردی است که من میتوانم بگویم او را بزرگ کردهام و به منزله یک اولاد عزیز است برای من... من فضائلشان را میدانم و خدمتهایی را هم که بعد از آن که به لبنان رفتهاند، کردهاند میدانم و آنچه که لبنان احتیاج به ایشان دارد، باز آن را هم میدانم...».
رهبر معظم انقلاب هم در سخن گفتن از امام موسی صدر به جایگاه و شخصیت چند وجهی ایشان اشاره کرده و میگویند: «... بخشی از خدمات بزرگی که آن عالم مبتکر و پرنشاط در مدتی نزدیک به ۲۰سال در صحنه اجتماعی و سیاسی لبنان به شیعه و لبنان تقدیم کرد، وحدت و هویت بخشیدن به شیعه لبنان و ایجاد همزیستی و احترام متقابل میان پیروان ادیان و طوایف سیاسی در آن کشور از سویی و صراحت در معرفی رژیم غاصب صهیونیست به عنوان شر مطلق و اعلام حرمت همکاری با آن از سوی دیگر و بالاخره ابراز ارادت و صمیمیت نسبت به رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، چه در عرصه فرهنگی و نوشتاری و چه در همکاری با عناصر مبارز ایرانی، در مدتی طولانی از این عالم بزرگواری که فرزند حوزه علمیه قم و بازمانده یکی از خاندانهای بزرگ علمی در جهان تشیع است، شخصیتی همهجانبه پدید آورده بود...».
جلوتر از زمان
اگر قرار باشد شخصیت امام موسی صدر را از دریچه نگاه دیگران ببینیم، حیف است سخنان شهید مطهری را در این باره یادآوری نکنیم: «در تفسیر آموزههای اسلام مطابق با نیاز روز، اگر آقا موسی الان بود، چون دنیا را دقیقاً میشناخت... در تبیین موضوعات به درد میخورد… افسوس شما هنوز نمیدانید ما چه کسی را از دست دادیم. ما یکی از بزرگترین یاران فکری علمی انقلابمان را از دست دادیم. آقا موسی در دنیای عمل و اجرا نیازها را درک کرده بود. مسائل و مشکلات حرکت را میدانست و لمس کرده بود و برای اغلب موضوعات، حکم فقهی داشت. او را خیلی حساب شده از ما گرفتند… ایشان موضوعات پیچیده منظومه را با یک سرانگشت حل میکرد».
و البته سخنان یکی از همدورهها و همدرسهای امام موسی صدر یعنی مرحوم آیتالله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی نیز در این زمینه جالب است: «آدمی مثل آقاموسی را خدا گاهی عشقش میکشد خلق کند! آدمی که هم خوب میفهمد، هم خوب بیان میکند، هم منطق قوی دارد. بیان او سحر داشت. آدمها را آرام میکرد. حتی دشمنهایش هم تأثیر میگرفتند. آقا موسی به واسطه خصلتها و افکاری که دارا بود، حرف نو زیاد داشت و آنها را مطرح میکرد. هر حرف نویی هم به دنبال خود یک بحرانی دارد… یعنی افکار عمومی آماده درک مطلب نیست… آقا موسی هم جزو افرادی بودند که افکارشان جلوتر از زمان بود؛ چیزهایی که ۱۰۰سال بعد یا ۲۰۰سال بعد عادی میشوند… البته در مورد ایشان همانطوری که برای هر شخصیت علمی و دینی و سیاسی گاهی یک عده شایعهپراکنی میکنند، ایشان هم از این حسدها و از این حرفها در امان نبودند و گاهی شایعاتی درباره ایشان درست میشد؛ اما شخصیت ایشان طوری نبود که با این چیزها تحت تأثیر قرار بگیرد… آقا موسی تشکیلاتی فکر میکرد و دقیقاً میدانست چکار باید بکند. به نظر من اگر ایشان تا حال میماند، یکی از ذخایر بسیار گرانقدری بود که میتوانست در انقلاب اسلامی در خدمت حضرت امام و در کنار برادران عزیز دیگر، وجود بسیار مفیدی باشد...».
نگاه هویتساز
حجتالاسلام دکتر علی ذوعلم میگوید: «امام موسی صدر در واقع یکی از شاگردان برجسته مکتب امام صادق(ع) است... تفکر اصلاحی ایشان برکتهایی برای اسلام داشته است... آنقدر محکمات در سیره فرهنگی ـ تربیتی امام موسی صدر وجود دارد که باید بهعنوان یک ایرانی به او افتخار کنیم که در یک کشور دیگر، با تدبیر و تلاش شبانهروزی و تحمل فشارها و تهمتها توانست راهی را بهعنوان یک شجره طیبه باز کند... نگاه امام موسی صدر، نگاه فطرتگرایانه توحیدی است. در این نگاه، همه انسانها دارای فطرت الهی هستند و همه انسانها از ادیان و مذاهب مختلف غربی و شرقی، زیر این چتر قرار میگیرند. این نگاه امام موسی صدر هویتساز است... ایشان حریت و استقلال را در لبنان احیا کرد. مثل امیرکبیر که یکی از بزرگترین شهدای توسعه علم و استقلال است. نگاه امام موسی صدر، امیرکبیر و امروزه نگاه رهبر معظم انقلاب به یک ریشه و به یک جا وابستهاند. اخلاق در کنار علم، معنویت در کنار فناوری، نوآوری در کنار اصالت و ریشهداری و اجتهاد پویا در کنار اجتهاد سنتی، همه قطعات یک نقشه هستند که باید تلاش کنیم آنها را در مکتب فکری و در مدیریت خودمان و در مواجهههای سیاسی ـ اجتماعی الگو قرار دهیم... سبک امام موسی صدر جوری بود که میتوانست یک امت را احیا و زنده کند».
حسن ختام این مطلب اما بهتر است سخنان سیدحسن نصرالله درباره جایگاه امام موسی صدر باشد: «فقط بنیانگذار مقاومت نبود... بنیانگذار اقدامات، طرحها و دستاوردهای بسیاری بود که در صورت غفلت از آنها، از قافله زمان عقب خواهیم ماند. حضور امام موسی صدر در لبنان سبب شد روحانیت بار دیگر مسئولیت انسانی، شرعی و مدنی خود را بر عهده گیرد و پا به صحنه سیاست بگذارد. امام دین را به سیاست و سیاست را به دین بازگرداند... آن زمان سیاستمداران تحمل نداشتند فردی برجسته، با اخلاص، هوشیار و پاک به عرصه فعالیت آنان قدم گذارد... از سوی دیگر برخی روحانیون نیز تاب تحمل چنین فردی را نداشتند…».
خبرنگار: مجید تربت زاده
نظر شما