تحولات لبنان و فلسطین

«الو! پل لندن فرو ریخت»! براساس این اسم رمز پنهانی، ترتیبات انجام مراسم تشییع و تدفین ۱۰ روز پس از درگذشت ملکه انگلیس برنامه‌ریزی شده و قرار بود در زمان مقتضی موبه‌مو اجرایی شود.

چارلز سوم آخرین پادشاه انگلیس خواهد بود؟

به گزارش قدس آنلاین، «الو! پل لندن فرو ریخت»! براساس این اسم رمز پنهانی، ترتیبات انجام مراسم تشییع و تدفین ۱۰ روز پس از درگذشت ملکه انگلیس برنامه‌ریزی شده و قرار بود در زمان مقتضی موبه‌مو اجرایی شود.

طرح یاد شده که البته چند سال پیش به رسانه‌ها درز کرد شرایط را در انگلستان، اسکاتلند، ولز، ایرلند شمالی، استرالیا، کانادا و دیگر کشورهای مشترک‌المنافع که تحت سلطه یا قیومیت خانواده سلطنتی قرار دارند برای انتقال قدرت آماده می‌کرد.

شامگاه پنجشنبه گذشته سرانجام کاخ باکینگهام در بیانیه‌ای مرگ ملکه انگلیس را در سن ۹۶ سالگی اعلام کرد. با پایان سلطنت ۷۰ساله الیزابت دوم، عملیات پل لندن اجرایی و شاهزاده «چارلز» ۷۳ساله، پسر ارشد ملکه بلافاصله پس از مرگ مادرش به عنوان پادشاه انگلیس معرفی شد.

باوجود برنامه‌ریزی دقیق و همچنین بازی رسانه‌های غرب با کلیدواژه «ملکه خوش‌قلب و مهربان» در تعریف و تمجید از الیزابت دوم، ولی از همان ثانیه‌های ابتدایی اعلام درگذشت ملکه، اخبار پیرامونی کاخ سلطنتی باکینگهام مورد توجه قرار گرفت؛ از هزینه ۲۱۰هزار میلیارد تومانی (۶میلیارد پوند) مراسم تدفین ملکه گرفته تا داغ شدن حواشی درباره پادشاه جدید.

پادشاهی منفصله

اما جدا از این مباحث دم‌دستی حال یک پرسش به‌طور جدی از سوی رسانه‌ها و تحلیلگران مورد کنکاش قرار گرفته؛ در عصر پساالیزابت چه در انتظار لندن است؟ آیا استقلال‌طلبی در بریتانیا اوج خواهد گرفت؟

پادشاه بریتانیا بر مجموعه چهار کشور انگلستان، اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی فرمانروایی دارد که در مجموع پادشاهی متحد بریتانیا نامیده می‌شوند. پادشاه همچنین ریاست کشور انگلستان و ۱۵ کشور دیگر از جمله استرالیا، نیوزیلند و کانادا را برعهده دارد که در مجموع «قلمروهای مشترک‌المنافع» نامیده می‌شوند.

با وجود این در چند سال اخیر نیروهای گریز از مرکز در بریتانیا اوج گرفته‌اند. اسکاتلندی‌ها حتی گام‌های نخست را هم در این زمینه برداشته‌اند. همه‌پرسی استقلال اسکاتلند در سال۲۰۱۴ به نتیجه مطلوب نرسید با وجود این، مردم این خطه بر ادامه مسیر مصمم هستند. حتی یکی دو روز پیش از مرگ ملکه، نیکولا استورجن، وزیر اول اسکاتلند به‌صراحت به لیز تراس که بخت اول پیروزی در رقابت بر سر نخست‌وزیری انگلیس محسوب می‌شد تاخته و درباره هرگونه تلاش او در آینده درزمینه «سخت‌تر کردن قوانین» برای پیروزی استقلال‌طلبان اسکاتلندی هشدار داده بود.

این در حالی است که پس از ماجرای برگزیت و خروج لندن از اتحادیه اروپا چالش جدی میان ایرلند شمالی و انگلیس شکل گرفت. در حوزه کشورهای مشترک‌المنافع هم طی چند سال اخیر موج مردمی برای رهایی از سلطه لندن به راه افتاده است. همین یک ماه پیش بود که «لیدیا تورپ» سناتور بومی استرالیایی هنگام ادای سوگند در پارلمان این کشور مشت خود را به نشانه سلام قدرت سیاه‌پوستان بلند کرد و سپس «الیزابت دوم» را ملکه «استعمارگر» خواند. بسیاری معتقدند ملکه انگلیس پس از ۷۰ سال سلطنت به چهره‌ای کاریزماتیک و عاملی وحدت‌بخش در بریتانیا تبدیل شده بود. حال همه نشانه‌ها بیانگر آن است که بریتانیای پساالیزابت بیش از پیش به سمت واگرایی حرکت خواهد کرد.

جمهوری در تقابل با سلطنت

مسئله دیگر، تأثیر مرگ ملکه بر آینده نظام پادشاهی در بریتانیاست. بسیاری در فضای داخلی انگلیس انتقادهای تندی به نظام سلطنتی مورثی به عنوان یک شکل قدیمی و غیردموکراتیک سیاسی انتقال قدرت وارد کرده و آن را نظامی مرده تلقی می‌کنند. امتیازات خاص خاندان پادشاهی و همچنین قید و بندهای تحمیلی نظام سلطنت بر جامعه هم شهروندان بریتانیا را به ستوه آورده‌اند.

در این فضا بحران‌های اقتصادی کنونی همزمان با مرگ ملکه، جهت‌گیری عوام و خواص بریتانیایی به سمت نظام سیاسی جمهوری مانند آنچه‌ در فرانسه و آلمان است را بیشتر خواهد کرد. در این راستا انتشار فیلمی از لیز تراس، نخست‌وزیر تازه‌کار انگلیس قابل توجه به نظر می‌رسد، کاربران شبکه‌های اجتماعی ویدئویی منتشر کردند که در آن وی طی سخنرانی در کنفرانس لیبرال دموکرات‌ها در سال ۱۹۹۴ خواستار پایان دادن به سلطنت در انگلستان شده است!

چارلز سوم درحالی بر کرسی قدرت تکیه زده که هنوز تحت تأثیر ماجرای جنجالی طلاق و سپس مرگ مشکوک همسرش پرنسس دایان (عروس مغضوب خانواده سلطنتی) در سال ۱۹۹۷ قرار دارد. وجهه عمومی چارلز به قدری مخدوش شد که بسیاری فکر می‌کردند او اصلاً نمی‌تواند پادشاه شود. او همچنین سابقه رشوه‌خواری و ارتباط با گروه تروریستی القاعده در پرونده‌اش به چشم می‌خورد. این اتفاقات وجهه پادشاه جدید را مخدوش کرده و آینده نظام موروثی را بیش از پیش در معرض خطر قرار داده است.

در نهایت باید مهم‌ترین دلیل پابرجا بودن نظام سلطنتی را اعتماد و وابستگی قشر بزرگی از بریتانیایی‌ها به نظام سیاسی و وجود فردی با شخصیت و کاریزمای الیزایت دوم جست‌وجو کرد. با مرگ ملکه و در نبود شخصیت کارآمد و تأثیرگذار، بسیاری از بریتانیایی‌ها از نظام سیاسی قطع امید خواهند کرد. حالا بسیاری در کشورهای تحت سلطه بریتانیا گمان می‌کنند نظام سلطنتی در واقع سنت‌های عقب‌مانده و نظام طبقاتی کهنه را بر جامعه تحمیل می‌کند و این وضع باید تغییر کند؛ هر چند با توجه به سابقه نظام سلطنتی در انگلیس درباره این تغییر در زمان کوتاه باید کمی محتاط بود.

خبرنگار: مهدی خالدی

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.