اما شاید آن حضور پررنگ در فعالیتهای مبارزاتی موجب شده باشد که خیلیها از بُعد دیگر فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی شهید جوانمرد غافل بمانند و آن تلاش خستگیناپذیر در راه تنویر ذهن جوانان و پیراستن آنها از شبهه و تردید است. شهید هاشمینژاد به دلیل برخورداری از بیان بسیار فصیح و نافذ و نیز قلمی روان و تأثیرگذار، ورودی هدفمند و کاملاً موفق به عرصه تنویر افکار عمومی و شبههزدایی داشت. نخستین اثر او یعنی «مشکلات مذهبی روز» در سال ۱۳۲۸شمسی و در زمانی منتشر شد که شهید هاشمینژاد تنها ۱۷ ساله بود و این نشان میدهد که برای او، پاسخگویی به شبهات دینی مردم و به ویژه جوانان، اهمیت فوقالعادهای داشته و از همان دوران، دغدغه اصلی وی بوده است؛ شهید هاشمینژاد برای رفع این دغدغه، در دو حوزه دست به فعالیت زد؛ نخست برگزاری جلسات مناظره، مباحثه و سخنرانی و دوم، نگارش کتاب.
پاسخگویی چهره به چهره
آغاز فعالیتهای تبلیغی و ارشادی شهید هاشمینژاد که با دوران جوانی او همزمان بود، با گسترش فعالیتهای کمونیستها در قالب حزب توده مصادف شد. تفکرات تودهایها به دلیل طرح شعارهای عامهپسند و مخاطب قرار دادن جوانان، کارگران و کشاورزان، مورد توجه قرار میگرفت. آنها با همین روش، اسباب گرایش تعدادی از جوانان را به تفکرات الحادی خودشان فراهم کردند و این مسئله سبب توجه جدی فضلایی مانند شهید هاشمینژاد به مقوله مبارزه با مکاتب الحادی شد. در نیمه نخست سال ۱۳۴۳شمسی و حدود یک سال پس از سخنرانی معروف شهید هاشمینژاد در مسجد فیل (در مهرماه سال ۱۳۴۲ که به بازداشت ایشان از سوی ساواک انجامید)، او با تعدادی از دوستانش، جمعیتی با عنوان «کانون بحث و انتقاد دینی» را بنیان گذاشت؛ مرکزی که به صورت منظم و هفتگی جلسه برگزار میکرد و بدون هیچ محدودیتی پاسخگوی پرسشهای مخاطبان بود. این مخاطبان عمدتاً جوان بودند و سرِ پرشوری داشتند. کانون بحث و انتقاد دینی دو شعبه داشت که یکی صبح و دیگری بعدازظهر روز جمعه فعال بود. حاضران در جلسات کانون عموماً جوانان تحصیلکرده بودند که در پی یافتن جواب پرسشهایشان به کانون میآمدند. عمده سخنرانیهای کانون نیز توسط شهید هاشمینژاد ایراد میشد و پس از سخنرانی، او با حوصله فراوان به همه انتقادها گوش میداد و پاسخگوی پرسشهای متعدد و گوناگون جوانان بود. مدتی بعد، این جلسات توسعه پیدا کرد؛ «انجمن جوانان بهشهر» در زادگاه شهید هاشمینژاد و با اهتمام و پیگیری او تشکیل شد و کم و بیش همان فعالیتهایی را دنبال میکرد که کانون بحث و انتقاد دینی در پی آنها بود. نکته مهم اینجاست که شهید هاشمینژاد حتی در بحبوحه روزهای پرالتهاب پس از انقلاب نیز جلسات بحث و گفتوگو با جوانان را تعطیل نکرد. آن مرحوم که از اعضای حزب جمهوری اسلامی و دبیر دفتر این حزب در مشهد بود، با برگزاری جلسات گفتوگو در محل دفتر حزب، به پرسشهای جوانان در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی پاسخ میداد و اتفاقاً پس از پایان یکی از همین جلسات، در ۷ مهرماه سال ۱۳۶۰ به دست عوامل گروهک منافقین به شهادت رسید.
آثار قلمی برای جوانان
فعالیتهای قلمی شهید هاشمینژاد با هدف تنویر افکار جوانان، قدمتی بیش از سخنرانیهای پرشور او دارد. چنان که اشاره شد، وی از ۱۷سالگی به عرصه نگارش و تألیف کتاب وارد شد و با توانمندیهایی که داشت، خیلی زود مورد توجه جوانان اهل مطالعه به ویژه دانشجویان و طلاب قرار گرفت. او بعدها با گسترش فعالیت مارکسیستها، به نگارش آثاری رو آورد که در آنها به رد علمی دیدگاه مارکسیستها میپرداخت؛ آثاری مانند «راه سوم، بین کمونیسم و سرمایهداری»، «کمونیسم از دیدگاه نظام اقتصادی و اجتماعی اسلام» و «مبارزه با جهل و مادیت» آثاری که متأسفانه این روزها بسیار نایاب هستند و جا دارد برای بازنشر آنها اقدامی صورت پذیرد. با توجه به تسلط شهید هاشمینژاد بر مناظره و اصول آن و از طرفی علاقه فراوان جوانان به این سبک از گفتوگو، برخی از آثار آن مرحوم با همان سبک مناظره به رشته تحریر درآمده که مشهورترین آنها «مناظره دکتر و پیر» است که در آن به تفصیل درباره شبهات دینی، مطالبی عنوان شده است. از سوی دیگر، شهید هاشمینژاد میکوشید در پاسخگویی به شبهات، تنها حالت دفاعی نداشته باشد. او میدانست بیان صحیح واقعیت رویدادهای تاریخ اسلام میتواند تا حد زیادی مانع از سوءاستفاده فرصتطلبان شود. احتمالاً به همین دلیل بود که کتاب «درسی که حسین(ع) به انسانها آموخت» را در سال ۱۳۵۲شمسی و در اوج مبارزات علیه رژیم پهلوی به رشته تحریر درآورد؛ کتابی که پاسخگوی نیاز جوانان بود و میتوانست مانع تحریف حقایق از سوی برخی جریانهای معلومالحال باشد.
خبرنگار: محمدحسین نیکبخت
نظر شما