زمانه سلطه فضای مجازی است، در شرایط امروز تئاتر یک سری آدم هستند که فضای تبلیغات را دست گرفتهاند و دست روی هر کاری بگذارند تقریبا در جلب مخاطب موفق هستند؟
بله بحث بر سر این است که چه کسانی میتوانند تماشاگر بیاورند و چه کسانی که میخواهند به همان شیوه قدیمی مخاطب بیاورند اما در واقع سرشان بیکلاه میماند. چون ما بیشتر خودمان را روی اجرا متمرکز میکردیم و تقریبا با همین شیوه تبلیغاتی هم سالن پر میشد. الان چیز دیگری را در نظر گرفتم و با خودم گفتم؛ آیا از تعداد تماشاگر تئاتر کم شده، نه اتفاقا دیدم تعداد تماشاگر تئاتر زیاد شدهاست اما حدود ۱۲۰ سالن در تهران به وجود آمده که اکثریت اینها استاندارد نیست، حالا به هر صورتی اینها ایجاد شدهاند. شما فکر میکنید که در هر سالن شش هفت اجرا میشود پس ببینید در کل چه تعداد نمایش دارد اجرا میشود. این تعداد مشخص تماشاگر وقتی تقسیم میشود به این میزان اجراها به استثنای برخی از اجراها که میدانیم جذب مخاطبانش به دلیل کیفیت خود اثر نیست ولی سالن خیلی پر تماشاگر است. ما تقریبا هیچ چیزمان با همدیگر تناسب ندارد. همان طور که هر ساله تعداد زیادی فارغ التحصیل در این رشته داریم که اصلا امکان اشتغالزایی برایشان وجود ندارد، از طرف دیگر سالنها را به شکل بی در و پیکر اضافه کردهایم که مناسب و متناسب با تماشاگرهایمان نیست و آن وقت تئاتر بازتاب پیدا نمیکند. نمیدانیم بازتاب این همه نمایش که هر شب دارد اجرا میشود چیست؟ مخاطبان گاهی از این تئاترها خبردار هم نمیشوند. تنها علاقهمندان تئاتر هستند که در ارتباط با این مسائل قرار میگیرند.
اینها مشکلات ۱۲-۱۰ سال اخیر تئاتر است. آیا تشکیلاتی مثل خانهتئاتر که هم و غمش این است که تئاتر دیده شود و حق و حقوق اهل تئاتر پایمال نشود، به دنبال هماندیشی برای رسیدن به سازوکاری برای برطرف شدن این مشکلات خواهدبود؟
سعی کردهایم این کار را انجام بدهیم و حتی صحبتهایی هم با مسئولان داشتهایم اما همه چیز بیبرنامه است. اصلا معلوم نیست کار حرفهای تئاتر الان جایگاهش کجاست. کدام سالنها حرفهای است کدام سالنها نیمهحرفهای و آماتور است. کدام سالنها دانشجویی است. اصلا تماشاگر سردرگم است. همه چیز مخدوش شدهاست. اصلا مشخص نیست تعریف تئاتر چیست و تماشاگر هم در ارتباط با تعریف تئاتر قرار نگرفتهاست. این وضعیت بلبشو، خطرناک است و باید از این وضعیت عبور کنیم. به هر حال تعداد فارغالتحصیلان رشته تئاتر چیزی در حدود ۱۴۸۰ نفر فقط از طریق دانشکدههای دولتی در سال ۱۴۰۰ بودهاند و شاید چیزی حدود سه برابر این از طریق دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه علمی ـ کاربردی فارغالتحصیل داشتهایم. اینها میخواهند کجا و چطور جذب تئاتر شوند.
اگر تئاتر شهرستانها مثل تهران فعال شوند و چیزی حدود ۵۰۰-۴۰۰ شهر سالن تئاتر فعال شوند شاید بشود کمیامیدوار شد اما الان کمتر شهری در حوزه نمایش فعال است.
بله. شهرستانها فعال نیستند. با اینکه تئاتر در برخی شهرستانها فوقالعاده بود اما امروز تئاترشان تعطیل شده و اصلا تئاتر و آدمهای تئاتری دیده نمیشوند و معلوم نیست جایگاه اینها کجاست. اینها مشکلاتی است که وجود دارد و باید فکری به حالش بشود. من متاسف میشوم برای اینکه گاهی میبینم تمام حمایتها از تئاترها برداشته شدهاست. زمانی ما این حمایتها را داشتیم اما حسرت گذشته را میخوریم و به جای اینکه تعامل بیشتری داشته باشیم و پیشرفت کردهباشیم، دلمان میخواهد کاش ۱۵سال پیش بود. بالاخره یک شورای حمایت بود و نمایندهای از خانهتئاتر در آن حضور داشت، یک شورای ساخت بود و نمایندهای از ما در آن بود. ۲۰درصد فروش بلیت گرفته نمیشد و ۹درصد مالیات بر ارزش افزوده وجود نداشت. ۵درصد تیوال داده نمیشد. بعد شما اینها را نگاه میکنی میبینی بچههای تئاتر دارند خودشان را وفق میدهند با این قضایا و البته ضرر میکنند. به استثنای برخی نمایشهای خاص که آنها هم شکل خودش را دارد، بقیه دارند ضرر میکنند. این دکوری که امروز قرار است برود روی صحنه، هزینه دارد و باید برای این دکور یا آن ۲۰درصدی که برای اجرای در سالن گرفته میشد، هزینه داد. اینها تئاتر را با ورشکستگی روبهرو میکند و در عوض باید تئاتر در همه این موارد حمایت شود. هنرمند تئاتری نمیتواند از طریق این هنر، کسب درآمد کند. شما در آخرسر میبینی که بازیگر و تولید کننده تئاتر با تمام زحماتی که میکشد، با دو ماه و نیم، سه ماه تمرین و هزینههای آمد و رفت و کرایه مکانی که در آن تمرین میکنند، همه این هزینهها یک طرف؛ بعد از یک ماه اجرا چیزی دستگیر گروه نمیشود حتی آن نمایشهایی که عنوان میشود پر فروش هستد؛ چیزی دستگیرشان نمیشود. عوامل گروهها بسیارند و آنچه بین آنها تقسیم میشود ناچیز است با آنکه به ظاهر نمایش پر فروش شده است.
شاید هم برخی سود حداقلی داشتهباشند اما اگر حمایتی باشد، از آن انحرافی که در تئاتر ایجاد شده جلوگیری میشد و دیگر مجبور نمیشدند تن به هر بیقاعدهای بدهند که فقط بفروشند؟
در عمل مجبور میشوی کارهایی را انجام بدهی که تماشاگر پسند است و تماشاگر از آنها لذت ظاهری میبرد. دیگر مسأله اندیشه، تفکر، تعمق و فکر در درون آن خودش را کنار میکشد برای اینکه بتواند تجاری شود و این خیلی خطرناک است.
الان شما دارید از تبلیغات، تعجیل در برگزاری اجرا و نبودن امکانات و حمایتها و نقد سازنده میگویید تا درباره مباحث فنی و زیباییشناسی بخواهیم در ابتدا بحث کنیم؟
هنرمند میخواهد هم کارش دیده شود و هم دربارهاش صحبت شود؛ چون لذت کار در این است. تکامل کار در این است. اگر در سکوت برگزار شود و فرقی بین کار خوب و بدش نباشد، این میتواند یک سرگشتگی و سرخوردگی ایجاد کند، نبود آن اشتیاق و سیراب شدن از انجام یک کار و خودش را وقف اجرای یک اثر و خلق یک کار بکند، زمینههایی است که هنرمندان را از اصل مطلب دور میکند.
اجازه بدهید کمی هم درباره خانهتئاتر حرف بزنیم. ما سه سال بحرانی داشتهایم مثل کرونا و بیکاری و... خانهتئاتر چقدر توانست در رفع این بحران اقدام کند؟
خانهتئاتر به اندازه خودش تلاشهایی کرده، کارهایی را برای اعضای خودش انجام بدهد، چون همه بیکار بودند. هیچکس کاری نداشت. خانه، کارهایی کرد اما در حد توان بود و اینها کارهای مهم و تاثیرگذاری نبود. ولی سعی کردیم، و در واقع خود بچههای تئاتر سعی کردند چراغ تئاتر را در این وضعیت کرونایی روشن نگه دارند؛ یعنی خطر و برخی هم فوت کردند به خاطر این خطر کردن و این ارزشها دیده نمیشود چون اینها به خاطر کسب درآمد این کار را نکردند؛ چون تئاتر کسب درآمدی ندارد. آن موقعی که کرونا نبود، خبری نبود؛ بنابراین آن علاقه به کار و آن زنده ماندن تئاتر بود که باعث میشد بچهها با تمام مشکلات مثل بی پولی و بیکاری و بیماری، باز هم چراغ صحنه را روشن کنند. سعی کردند کارهایی را انجام دهند و بسیار هم نگران تماشاگر بودند که اگر جان خودشان به خطر میافتد، جان تماشاگر به خطر نیفتد. یعنی وضعیتی برای تماشاگر باشد که او ایمنی داشتهباشد، اینها این دوران سخت را گذراندند و حتی در فضای مجازی ارتباط با تماشاگر را حفظ کردند. این حرکتهای ارزشمند توسط خود هنرمندان تئاتر صورت گرفت. امیدوارم به اینها توجه شود و طوری امکان حمایت به وجود بیاید که بتوانند کار کنند، و بیشتر بتوانند در زمینه تئاتر فعال باشند. یکی از چیزهایی که بارها گفتهام الان هم میگویم، ما چه تعداد شبکه تلویزیونی داریم اگر از هر کدام از اینها ماهی فقط یک تئاتر پخش بشود، هم به لحاظ اشتغالزایی اهل تئاتر مهم است و هم تئاتر دیده میشود و هم تاثیرات فرهنگی که تئاتر بر جامعه میتواند بگذارد بیشتر میشود. با صحبتهایی که با مسئولان داریم، آنها هم قبول دارند چنین تاثیر مطلوبی میتواند از راه تئاتر ایجاد شود اما چرا اجرایی نمیشود نمیدانم.
بنابر تلاشهایی که انجمنها در تعامل با کمیسیون فرهنگی و وزارت کار و... داشته، قرار شده اینها تبدیل به صنف شوند اما انگار کار در جایی متوقف شدهاست. درباره این وضعیت بگویید؟
بالاخره از طریق وزارت کار و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامیاین مسأله صنوف تئاتری در حقیقت به نوعی شناخته شد و به جایی هم رسید. به هر حال طبق همان ضوابط وزارت کار و مسائلی که وجود داشت برخی از این انجمنها تشکیل صنف خودشان را دادند. شناسه ملی هم گرفتند و ثبت هم شدند ولی در موردی شکایتی شد از این صنوف و اشکالی از چند مادهای که در مصوبه هیات وزیران بود، به این دلیل این کار متوقف شد. واقعا تقاضای خودم این است که درباره این قضایا و مسائل صحبت کنیم، ببینیم آیا این امکان نیست برای این دو سه مشکلی که وجود داشت، راهکاری پیدا کنیم که دوباره به سمتی برویم که تئاتر به صورت صنف در بیاید و مشخص شود و جایگاه خودش را به دست بیاورد.
اگر تئاتر صنف داشت، این همه مشکل بر اهل تئاتر وارد نمیشد.
بله میتوانستند حقوق ایام بیکاری داشتهباشند و خیلی از مسائل دیگر. الان هم نامهای را نوشتهایم و در حال امضا شدن است تا بتوانیم نشستی در این زمینه داشتهباشیم. امیدواریم به نتیجهای برسیم و بتوانیم آن تغییرات را درباره مواردی که ذکر شده، برطرف کنیم و دوباره بتوانیم انجمنهای صنفی سراسری را دایر کنیم.
یکی از موارد پیش آمده، ناشناختهبودن جناب آقای نعیمیذاکر مدیرعامل خانهتئاتر است. اهل تئاتر میپرسند که آیا با این ناشناختگی، ایشان میتواند از پس ارائه خواستهها و مطالبات اهل تئاتر بربیاید؟
ما چند تا مسأله داشتیم وقتی یک شخص تئاتری را از بین خودمان انتخاب و به عنوان مدیرعامل میگذاریم در حقیقت بهنوعی سد راهش شدهایم؛ چون این کار بسیار وقتگیر است. همین اتفاقی که در این سالها برای خودم افتاد. کارهای فراوانی که میتوانستم انجام دهم، به دلیل مسئولیت مدیرعاملی نتوانستم بکنم. اگر سریالی به من پیشنهاد میشد، برای اینکه باید به شهرستان میرفتم، نمیتوانستم قبول کنم. امکان کار تئاتر را نداشتم و اگر کاری کردم از فرصتهایی برای رفتن سر تمرین استفاده میکردم. این درست نیست کسی که فعال تئاتر است کار مدیریتی را قبول کند؛ چراکه تمام وقتش را میگیرد و از پس کارهای تئاتریاش بر نخواهد آمد. گفتیم پس کسی را انتخاب کنیم که فعال تئاتر نباشد. به همین دلیل کسانی را در نظر گرفتیم که مدیر فرهنگی و هنری باشند. یعنی این افراد علاوهبر بیگانه نبودن با فضای فرهنگی و هنری، خودشان هم کارگردان و بازیگر و مانند اینها نباشند. بین افرادی که در نظر داشتیم، بعضیها خودشان نپذیرفتند و برخی هم شرایطی میخواستند که ما نمیتوانستیم مهیا کنیم. بعد فکر کردیم کسی که به معنای کلی با مساله تئاتر، مدیریت و مسائل فرهنگی و هنری، بیگانه نباشد و طبق زمینههایی که ما در نظر گرفتهبودیم، بتواند بهعنوان مدیرعامل خانهتئاتر باشد، چه کسی است؟! آقای نعیمیذاکر را انتخاب کردیم. او مدتها در تلویزیون و شبکههای مختلف و در تولید تئاتر کار کردهبود. با تلویزیون آشنایی داشت و فکر کردیم به این ترتیب بتوانیم برای اجراهای تلویزیونی و رسانهای راهی پیدا کنیم. ضمن آنکه مدیریت یک مجموعه تئاتری را هم میتواند به عهده بگیرد. همچنین رئیس و اعضای هیاتمدیره همگی افراد تئاتری هستند و میتوانند حمایتهای لازم را داشتهباشند. اینها دلایل انتخاب ایشان بودهاست.
نقد تئاتر مرده است
برای خودم این روزها مهم است که دیگر انگار نقد تئاتر هم مرده باشد چون در روزگاری نه چندان دور کسانی بودند که در زمینه نقد تئاتر چه برای تماشاگر و چه برای عوامل خود تئاتر، بسیار تاثیرگذار بودند. انتقادها سازنده و تاثیرگذار بود چنانچه منتقدی میتوانست بنابر شناختی که تماشاگر نسبت به او و ارادتی که به قلمش داشت، تماشاگران زیادی را جذب کاری کند و از لحاظ تعداد تماشاگر نمایشی از این رو به آن رو کند. الان اینها نیست و دیگر فرقی بین کار بد و خوب نیست. الان فرض کنید یک نمایش خیلی خوب و نمایش دیگر خیلی بد باشد ما نمیفهمیم چه اتفاقی میافتد. این نقد جایش بسیار خالی است.اصلا مردم انگار حوصله خواندن نقد را هم ندارند. کتاب که بماند. در حد یک پاراگراف شاید بخوانند. مشکلی که الان داریم همه سر در گوشی تلفن کردهاند و کمحوصله شدهاند. اینها مسائلی است که در تمام دنیا با آن روبهرو هستند اما هنوز هم به طور جدی نیز دارند تئاتر را نقد میکنند اما الان ما بیشتر به جای پرداختن به تئاتر داریم درباره حواشی موجود بیشتر حرف میزنیم که چرا این مشکلات وجود دارد. یا راجع مساله اصلی خود تئاتر کمتر گپ میزنیم.
انتهای پیام/
منبع: جامجم
نظر شما