تحولات لبنان و فلسطین

۱ آبان ۱۴۰۱ - ۰۳:۵۱
کد خبر: 821688

داستان حسنک وزیر را بسیاری از ما در کتاب‌های درسی‌مان خوانده‌ایم، ماجرای بر دار کردن وزیر سلطان محمود غزنوی که در زمان حکومت شاه پسر، سرنوشتی غم‌انگیز دارد و ابوالفضل بیهقی این ماجرای پررنج را با زبانی صریح و ملیح روایت می‌کند.

روایتی منقطع از یک تاریخ ۱۰ساله

اثر ارزشمند این ادیب فاضل که به «تاریخ بیهقی» مشهور است مربوط به تاریخ‌نگاری حکومت غزنویان در دوران سلطان مسعود است.

به گفته مهدی سیدی، تاریخ‌پژوه و زبان‌شناس از ۳۰ جلد تاریخ بیهقی، حدود پنج جلد آن باقی مانده است. امروز و همزمان با روز ملی بزرگداشت ابوالفضل بیهقی به عنوان پدر نثر فارسی، از آخرین نسخه تصحیح و توضیح تاریخ بیهقی که توسط جعفر یاحقی و مهدی سیدی تدوین و تنظیم شده در دانشگاه حکیم سبزواری رونمایی می‌شود. با او درباره اهمیت «تاریخ بیهقی» از منظر تاریخی و ادبی گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید.

تاریخ‌نگاری غیردرباری
سیدی پیش از اینکه درباره اهمیت «تاریخ بیهقی» سخن بگوید، توضیح کوتاهی درباره نسخه جدید تصحیح تاریخ بیهقی می‌دهد و می‌گوید: نسخه قبلی که توسط بنده و دکتر جعفر یاحقی نگارش شده مربوط به سال ۹۴ است و اشکالاتی در حروفچینی، شرح و توضیحات داشت که این اشکالات در نسخه جدید برطرف و جدیدترین نسخه تصحیح شده تاریخ بیهقی توسط انتشارات سخن روانه بازار شده است.
مصحح تاریخ بیهقی با بیان اینکه این اثر درباره زمامداری غزنویان است توضیح می‌دهد: در گذشته به ولایت سبزوار و پیرامونش بیهق می‌گفتند و ابوالفضل بیهقی زاده همین ولایت است. او اواخر قرن چهارم در روستای حارث‌آباد در نزدیکی شهر سبزوار به دنیا آمد و پس از جوانی به غزنین و پایتخت سلطان مسعود غزنوی رفت. بنا به گفته خودش در اوایل قرن پنجم وارد دربار شد و جزو دیوانیان بود. چون ذوق ادبی و علاقه تاریخی داشت، آنچه در دربار غزنویان می‌گذشت را می‌نوشت به امید روزی که تاریخ روزگارش را بنویسد. پس از مرگ سلطان محمود و جانشینی مسعود (پسرش) ابوالفضل بیهقی جزو سران دیوان رسالت دربار شد و در میانه اخبار حکومت قرار گرفت. در اواخر عمرش و پس از بیرون آمدن از دربار، شروع به نوشتن تاریخ این دوره کرد.

روایتی منقطع از یک تاریخ ۱۰ساله
نویسنده «پنج گفتار در زمان و زندگانی فردوسی» ادامه می‌دهد: کتاب تاریخ بیهقی حدود ۵۰ سال از تاریخ غزنویان را در برمی‌گرفت یعنی از نیمه سلطنت مسعود غزنوی به بعد را روایت می‌کرد اما بخش‌های ابتدایی تاریخ بیهقی و بخشی از قسمت پایانی آن، گم شده و به دست ما نرسیده است. به قول مشهوری این تاریخ ۳۰ جلد بوده که بیش از چهار جلد اول آن (شامل ۱۰سال پایانی سلطنت محمود غزنوی) مفقود شده است. از اواخر جلد پنجم یعنی همزمان با سلطنت مسعود غزنوی تا نیمه‌های جلد دهم آن به دست ما رسیده که این پنج جلد، ۱۰ سال از سلطنت مسعود غزنوی (۴۲۱ تا ۴۳۲ هجری قمری) را روایت می‌کند.
سیدی تأکید می‌کند: تاریخ بیهقی فقط تاریخ نیست چون نویسنده آن ادیبی توانا بوده، امروز جنبه ادبی این کتاب شناخته شده‌تر است. ضمن اینکه تا دوران ابوالفضل بیهقی، کتاب‌های تاریخ و ادبیاتی که نوشته می‌شد بیشتر به زبان عربی بود ولی کتاب بیهقی از معدود کتاب‌های تاریخ است که به زبان فارسی، تاریخ ایران را روایت می‌کند و از این منظر دارای اهمیت است.

بیهقی؛ پدر نثر فارسی
نویسنده کتاب «فرهنگ جغرافیای تاریخی شاهنامه» می‌گوید: ریشه بسیاری از لغات فارسی دری در لغت‌نامه دهخدا به تاریخ بیهقی و شاهنامه فردوسی برمی‌گردد. در واقع همان جایگاهی که شاهنامه فردوسی در نظم فارسی دارد همان جایگاه را تاریخ بیهقی در نثر فارسی دارد.
به گفته سیدی، بیهقی یک مورخ و ادیب خردمند بوده که مخاطبانش را خردمند فرض کرده است. او سخنانی خردمندانه برای خردمندان نوشته است برای همین پس از گذشت هزار سال، هر کسی که بیهقی را می‌خواند شیفته لطافت، صراحت و عقلانیت نثرش می‌شود.هر کسی که زبان فارسی را دوست دارد، بهتر است بیهقی بخواند چون مخاطب تاریخ بیهقی، خردمندان هستند، او تاریخ را روایت می‌کند و درس‌های آموزنده‌ای برای اهل خرد و فکر دارد. در واقع خواندن بیهقی هم بر دانش ادبی و هم بر بینش خوانندگانش می‌افزاید.

اعتماد به روایت یک ادیب
او درباره صحت روایی وقایع در تاریخ بیهقی می‌گوید: در تاریخ‌نگاری با دو شکل از روایت مواجه‌ایم، مورخانی که به دستور حاکمان تاریخ‌نگاری می‌کنند و مزدشان را هم از زمامداران می‌گیرند همچون عطاملک جوینی، وزیر هلاکوخان که «تاریخ جهانگشای جوینی» را نوشت و کتابش در خدمت حاکم وقت بود ولی مورخ دیگری در همان دوره به نام سراج جوزجانی که یک ایرانی فراری به هند بود و «طبقات ناصری» را نوشت، روایت متفاوتی در مقایسه با جوینی از یک دوره تاریخی مشابه دارد.
این زبان‌شناس، بیهقی را در دسته دوم تاریخ‌نگاران دانسته که کتابش را به دستور و برای حکومت ننوشته است و توضیح می‌دهد: او چند بار در اثرش اشاره می‌کند که روی من فشار بود و بخش‌هایی از کتابم را از بین بردند، از همین رو بخش‌های زیادی از این کتاب به دست ما نرسیده و از بین رفته است.
سیدی خاطرنشان می‌کند: بیهقی در فصل دهم و باب خوارزم بارها تأکید می‌کند روایت‌هایش درباره وقایع خوارزم به نقل از ابوریحان بیرونی است و این وقایع را با احتیاط نقل می‌کند، ضمن اینکه بر خرد و عقلانیت وقایع هم تأکید دارد. او در نقل‌قول‌ها نیز سنجیده عمل می‌کند و از این رو می‌توان به سخنش اعتماد کرد. ضمن اینکه منابع تاریخی دیگری که دوره غزنویان را روایت می‌کنند روایت‌هایی مشابه بیهقی دارند که نشان می‌دهد سخن او دور از واقعیت نیست به طوری که می‌توان گفت در کتاب او دروغ، لغزش و چاپلوسی دیده نمی‌شود یا آن قدر کم است که خواننده متوجه فشار حکومت بر روایت او در بخش‌های اندکی می‌شود.

لذت بیهقی‌خوانی
نویسنده کتاب «جغرافیای تاریخی خوارزم» درباره اینکه چرا بیهقی زبان ادبی را برای روایت تاریخ برمی‌گزیند، معتقد است: نثر بیهقی در لفافه سخن گفتن نیست بلکه نثر روان و باشکوهی دارد. او می‌گوید: بیهقی یک ادیب است و زبان پیچیده و مبهمی در روایت ندارد بلکه زبانش صراحت، ملاحت و لطافت دارد. مثلاً یکی از ایرادهایی که به بیهقی می‌گیرند این است که چرا با وجود هم‌دوره بودن با فردوسی، نامی از این شاعر نمی‌آورد. دلیلش دستور حکومت غزنویان برای ممنوعیت آوردن نام و اثر فردوسی بوده است بنابراین بیهقی هم حرفی از شاهنامه نمی‌زد. این زبان‌شناس، جایگاه ادبی «تاریخ بیهقی» را بالاتر از جایگاه تاریخی آن دانسته و یادآور می‌شود: کسانی که تسلط بر نثر این کتاب دارند بهتر است آن را برای دیگران بخوانند و شرح دهند.

خبرنگار: زهره کهندل

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.