رسانه اتحادیه اروپا -یورونیوز- که در وقایع اخیر ایران، به سهم خود مجاهدانه بر آتش ناآرامیهای دمید، اخیرا خبری در مورد حجاب در ترکیه منتشر کرد که تیتر خبر با اصل ماجرا تفاوتی معنادار و البته هوشمندانه داشت. تیتر خبر یورونیوز این بود: «اردوغان: حق داشتن حجاب در ترکیه به همهپرسی گذاشته شود». برداشتی که از این خبر میشود این است که اردوغان میخواهد حجاب داشتن در ترکیه را از طریق همهپرسی ممنوع اعلام کند. این نوع تیتر به زعم یورونیوز، برای مخاطب عادی ایرانی در شرایط امروز کشور معنای خاصی دارد. یعنی این رسانه امیدوار است مخاطب عادی و کماطلاع، مخاطبی که نداند حجاب در ترکیه تا همین 10 سال پیش، به دلیل صیانت از مکتب مقدس سکولاریسم (!) در دانشگاهها و ادارات دولتی ممنوع بوده و با آمدن اردوغان و حزب اسلامگرای «عدالت و توسعه» بر سر کار است که آزاد شده، با خود بگوید در حالی جمهوری اسلامی در ایران در مقابل آزادی حجاب مقاومت میکند که در کشور همسایه، خود حجاب دارد ممنوع میشود. معادله این خبرگزاری چندان دقیق نیست، چون دینستیزی و حجابستیزی در ایران، طرفداری در این سطح ندارد و آزادی حجاب، منتهی الآمال مطالبات سکولاریستی در ایران است.
ماجرا از این قرار است که کمابیش همچون ایران، حجاب در ترکیه هم دستمایه دعواهای سیاسی است. اردوغان آزادسازی حجاب را برگ برندهای به نام خود میداند و بازگشت دوباره دوران ممنوعیت حجاب را مثل پتکی بر سر رقبای لائیک و ضداسلام میشمارد. یکی از مهمترین و متنفذترین این رقبا، حزب لائیک جمهوری خلق است که اکنون تحت رهبری کمال قلیچدار اوغلو –نماینده شهر ازمیر در پارلمان- قرار دارد. اوغلو که به دنبال پاک انگ ممنوع کردن حجاب از دامن حزب خود است، به اردوغان فشار میآورد و حتی لایحهای ارسال میکند که داشتن حجاب، قانونی باشد. این کار کاملا نمایشی و مضحک است. چه امروز در ترکیه زنان محجبه مانعی بر سر حجاب داشتن خود نمیبینند؛ مسئلهای که به طور ضمنی مورد اشاره اردوغان هم در همین مشاجره سیاسی قرار گرفت: «آیا امروز میان زنان محجبه و غیرمحجبه در مشاغل عمومی یا مدارس تفاوت وجود دارد؟ نه ... در این موضوع پیروز شدیم». در نهایت اردوغان خطاب به قلیچدار اوغلو میگوید میتوان در این مورد به همهپرسی رو آورد. همهپرسی هم در ادبیات سیاسی واژهای کاربردی است برای یک اینکه یک رقیب سیاسی را با مردم در بیاندازی. حربهای که بارها توسط رئیسجمهور سابق کشور خودمان هم مورد استفاده قرار گرفت.
حجاب داشتن در ترکیه برای چند دهه ممنوع بود؛ یعنی بیحجابی اجباری به تمام معنای کلمه. این تضمینی بود برای دینزدایی از عرصه عمومی جامعه و حفاظت از کیان سکولاریسم، به عنوان مبنای حکومت. هیچ حکومتی بدون مبنا نمیشود و هر حکومتی مبنای خود را مقدس میشمارد و آن را شایان صیانت و حفاظت دانسته و حتی جانسپاری در راه تحقق اهداف آن را روا میداند؛ همچون نوعی دین. در ترکیه و در بیشتر جهان غرب، بیدینی خود یک دین است و مظاهر دینی در عرصه عمومی جامعه، به طور هوشمند یا غیر هوشمند، فرهنگی و قانونی، نرم و سخت حذف میشود. پوشش آزاد مطلقا در هیچ نقطهای از جهان یافت نمیشود اما حتی حجاب آزاد هم به بیان دقیق کلمه، در کمتر کشوری اجرا میشود، یا حجاب اجباری است و یا بیحجابی. آنچه از ایران خواسته میشود هم همین است، سکولاریزاسیون آن هم نه تنها در سیاست، که در جامعه. عرصه عمومی امروز به همان دلیلی برای جمهوری اسلامی مهم است که برای ترکیه10 سال پیش مهم بود. عرصه عمومی، عرصه اقامه و ارائه دین است. حکومت ممکن است در اقامه کامل دین ناموفق باشد اما هرگز نمیتواند از ارائه دین هم دست بکشد و آمر به منکر شود. به همین دلیل آزاد گذاشتن مطلق حجاب و میدان دادن به سیل ولنگاری که از غرب میجوشد، عملا آغاز اسلامزدایی از عرصه عمومی است. این یک مسئله فرهنگی و اجتماعی است، اما دستگاه رسانهای دشمن از آن یک مسئله سیاسی و امنیتی میسازد تا علاوه بر غربی کردن جامعه، هزینههای سیاسی و امنیتی سنگینی را هم بر دوش حکومت بیافکنند. آنچه دشمن میخواهد هم شکست فرهنگی و هم شکست سیاسی ایران است. به همین دلیل از مدیریت هوشمندانه مسئله حجاب توسط نظام، حتی اگر در دل آن نرمشی هم نسبت به این مسئله نهفته باشد، استقبال نمیکند. جامعه ایران باید غربی شود، به نحوی که این غربی شدن معنای سیاسی داشته باشد. به هر رو، علینژادها بازنشسته نمیشوند.
کمال قلیچدار اوغلو پیشنهاد خود را در لفافه دور کردن جامعه از شرایط دوقطبی عنوان میکند. فارغ از این ماجرا، دوقطبی شدن جامعه یکی دیگر از عبارتهای کاربردی در ادبیات سیاسی است. به این ترتیب که مخالفان یک فرهنگ برای مبارزه با آن فرهنگ، پیشنهاد محو قانونی آن فرهنگ را جهت جلوگیری از دوقطبی شدن جامعه میدهند. حال آنکه فرهنگزدایی و از دست دادن یک فرهنگ، راهحل مناسبی برای جلوگیری از دوقطبی نیست و این چالش، با دخالت نهاد فرهنگ و نهاد دولت، قابل حل است.
ماجرا از این قرار است که کمابیش همچون ایران، حجاب در ترکیه هم دستمایه دعواهای سیاسی است. اردوغان آزادسازی حجاب را برگ برندهای به نام خود میداند و بازگشت دوباره دوران ممنوعیت حجاب را مثل پتکی بر سر رقبای لائیک و ضداسلام میشمارد. یکی از مهمترین و متنفذترین این رقبا، حزب لائیک جمهوری خلق است که اکنون تحت رهبری کمال قلیچدار اوغلو –نماینده شهر ازمیر در پارلمان- قرار دارد. اوغلو که به دنبال پاک انگ ممنوع کردن حجاب از دامن حزب خود است، به اردوغان فشار میآورد و حتی لایحهای ارسال میکند که داشتن حجاب، قانونی باشد. این کار کاملا نمایشی و مضحک است. چه امروز در ترکیه زنان محجبه مانعی بر سر حجاب داشتن خود نمیبینند؛ مسئلهای که به طور ضمنی مورد اشاره اردوغان هم در همین مشاجره سیاسی قرار گرفت: «آیا امروز میان زنان محجبه و غیرمحجبه در مشاغل عمومی یا مدارس تفاوت وجود دارد؟ نه ... در این موضوع پیروز شدیم». در نهایت اردوغان خطاب به قلیچدار اوغلو میگوید میتوان در این مورد به همهپرسی رو آورد. همهپرسی هم در ادبیات سیاسی واژهای کاربردی است برای یک اینکه یک رقیب سیاسی را با مردم در بیاندازی. حربهای که بارها توسط رئیسجمهور سابق کشور خودمان هم مورد استفاده قرار گرفت.
حجاب داشتن در ترکیه برای چند دهه ممنوع بود؛ یعنی بیحجابی اجباری به تمام معنای کلمه. این تضمینی بود برای دینزدایی از عرصه عمومی جامعه و حفاظت از کیان سکولاریسم، به عنوان مبنای حکومت. هیچ حکومتی بدون مبنا نمیشود و هر حکومتی مبنای خود را مقدس میشمارد و آن را شایان صیانت و حفاظت دانسته و حتی جانسپاری در راه تحقق اهداف آن را روا میداند؛ همچون نوعی دین. در ترکیه و در بیشتر جهان غرب، بیدینی خود یک دین است و مظاهر دینی در عرصه عمومی جامعه، به طور هوشمند یا غیر هوشمند، فرهنگی و قانونی، نرم و سخت حذف میشود. پوشش آزاد مطلقا در هیچ نقطهای از جهان یافت نمیشود اما حتی حجاب آزاد هم به بیان دقیق کلمه، در کمتر کشوری اجرا میشود، یا حجاب اجباری است و یا بیحجابی. آنچه از ایران خواسته میشود هم همین است، سکولاریزاسیون آن هم نه تنها در سیاست، که در جامعه. عرصه عمومی امروز به همان دلیلی برای جمهوری اسلامی مهم است که برای ترکیه10 سال پیش مهم بود. عرصه عمومی، عرصه اقامه و ارائه دین است. حکومت ممکن است در اقامه کامل دین ناموفق باشد اما هرگز نمیتواند از ارائه دین هم دست بکشد و آمر به منکر شود. به همین دلیل آزاد گذاشتن مطلق حجاب و میدان دادن به سیل ولنگاری که از غرب میجوشد، عملا آغاز اسلامزدایی از عرصه عمومی است. این یک مسئله فرهنگی و اجتماعی است، اما دستگاه رسانهای دشمن از آن یک مسئله سیاسی و امنیتی میسازد تا علاوه بر غربی کردن جامعه، هزینههای سیاسی و امنیتی سنگینی را هم بر دوش حکومت بیافکنند. آنچه دشمن میخواهد هم شکست فرهنگی و هم شکست سیاسی ایران است. به همین دلیل از مدیریت هوشمندانه مسئله حجاب توسط نظام، حتی اگر در دل آن نرمشی هم نسبت به این مسئله نهفته باشد، استقبال نمیکند. جامعه ایران باید غربی شود، به نحوی که این غربی شدن معنای سیاسی داشته باشد. به هر رو، علینژادها بازنشسته نمیشوند.
کمال قلیچدار اوغلو پیشنهاد خود را در لفافه دور کردن جامعه از شرایط دوقطبی عنوان میکند. فارغ از این ماجرا، دوقطبی شدن جامعه یکی دیگر از عبارتهای کاربردی در ادبیات سیاسی است. به این ترتیب که مخالفان یک فرهنگ برای مبارزه با آن فرهنگ، پیشنهاد محو قانونی آن فرهنگ را جهت جلوگیری از دوقطبی شدن جامعه میدهند. حال آنکه فرهنگزدایی و از دست دادن یک فرهنگ، راهحل مناسبی برای جلوگیری از دوقطبی نیست و این چالش، با دخالت نهاد فرهنگ و نهاد دولت، قابل حل است.
جواد شاملو
نظر شما