مطابق آنچه در منابع تاریخی آمده است، امام جواد(ع) از همسر پاکدامن و بزرگوار خود، بانو سمانه مغربیه، دو فرزند پسر داشت؛ امام هادی(ع) و موسی مشهور به «مُبَرقع». بیشتر وابستگان به سلسله جلیله سادات رضوی در ایران، از فرزندان موسی مبرقع، پسر دوم امام جواد(ع) هستند؛ امامزاده بزرگواری که مرقد وی در محله «چهل اختران» قم، مورد توجه و احترام مردم متدین این شهر قرار دارد. امروز مصادف با ۲۲ ربیعالثانی، سالروز درگذشت موسی مبرقع است.
ولادت در مدینه، وفات در قم
موسی مبرقع، چنان که شیخ عبدالله بحرانی در «عوالم العلوم» اشاره کرده است، در سال ۲۱۴قمری و در شهر مدینه متولد شد. او تا زمان شهادت امام جواد(ع)، یعنی حدود سال ۲۲۰قمری در مدینه ساکن بود و ظاهراً در حدود ۶سالگی، همراه با برادرش، امام هادی(ع) به عراق رفت و مدتی بعد، در جوانی ساکن کوفه شد. موسی ظاهراً تا زمان شهادت برادر بزرگوارش امام هادی(ع) در عراق ماند و از متون تاریخی چنین برمیآید که با دانشمندان آن روزگار بغداد، ارتباطاتی داشت. مشهورترین روایتی که از موسی مبرقع نقل شده، مربوط به همین ارتباط است؛ یحیی بن اکثم، قاضی مشهور بغداد که در مناظره علمی از امام جواد(ع) شکست خورده بود، برای جبران آن شکست، پرسشهایی را از موسی مبرقع پرسید و از وی خواست تا پاسخ آنها را از امام هادی(ع) بپرسد و به وی بگوید. مطابق آنچه در برخی کتابهای حدیثی شیعه مانند «الاختصاص» و «تحفالعقول» نقل شده است، «موسی مبرقع میگوید: خدمت برادرم علی بن محمد(ع) رسیدم و پس از موعظههایی که به من فرمود و سبب شد در حق آن حضرت بصیرت یافتم و ضرورت اطاعتش را شناختم، عرض کردم: قربانت شوم، ابناکثم مسائلی را از من پرسیده که جواب دهم، حضرت تبسمی کرد و فرمود: فتوا دادی؟ عرض کردم: نه! نمیدانستم. فرمود: چه بود؟ عرض کردم، سؤالات او از این قرار است ...». مجموعه پاسخهای دقیق و عالمانه امام(ع) به این پرسشها، در صحیفهای به نام «اجوبه یحیی بن اکثم» گردآوری و در متون روایی شیعه حفظ شده است. با شهادت امام هادی(ع) در سال ۲۵۴قمری شرایط موسی مبرقع در عراق هم، دستخوش تغییر و نابسامانی شد. به همین دلیل، به ایران آمد و پس از حوادثی چند، در سال ۲۵۶قمری وارد شهر قم شد و در جوار مضجع شریف عمه بزرگوار پدرش، حضرت معصومه(س) سکونت اختیار کرد و تا سال ۲۹۶قمری که در حدود ۸۲ سالگی دار فانی را وداع گفت، ساکن قم بود. صفت «مبرقع» (برقعپوش یا روی پوشیده) را از آن رو به موسی بن محمد(ع) دادهاند که ابتدا با صورتی پوشانده شده وارد قم شد. به دلایلی که چندان معلوم نیست، در ابتدا برخی از اعراب ساکن قم، با سکونت وی در این شهر مخالفت کردند، اما بعد که جایگاه نسبی و معنوی وی را شناختند، از کار خود پشیمان شده و موسی مبرقع را به قم دعوت کردند.
شکل گرفتن سلاله سادات رضوی
فرزندان و نوادگان موسی مبرقع در قم، به تدریج جمعیتی پرشمار شدند و سلسله جلیله سادات رضوی را در این منطقه شکل دادند. ابوسلیمان بناکتی، مورخ دوره ایلخانی در کتاب تاریخ خود مینویسد: «فرزندان موسی مبرقع را رضویّه میگویند و در قم مقیم هستند». این روایتی است که مورخان دیگر از جمله «ابنعِنَبه» در «عمدةالطالب» و «ابن شدقم» در کتاب «تحفه الازهار» آوردهاند. به تدریج جمعیت سادات رضوی از نسل موسی مبرقع، چنان فزونی یافت که طی ۶قرن بعد، در مناطق گستردهای از ایران، هند و بینالنهرین ساکن شدند و از میان آنها، شخصیتهای برجسته دینی و سیاسی برخاستند؛ افرادی مانند میرسیدعلی رضوی که طبق گزارش اسکندربیک منشی در کتاب «عالمآرای عباسی»، حاکم قزوین در دوره حکومت شاه تهماسب یکم صفوی بود. حسین بن محمدتقی نوری در کتابی با عنوان «البدر المشعشع فی احوال ذریة موسی المبرقع» که آن را در سال ۱۳۰۸قمری / ۱۲۷۰شمسی در بمبئی به چاپ رساند، شرح مفصلی درباره سلاله سادات رضوی از نسل موسی مبرقع به دست داده است.
برخی از مورخان بر این باور هستند که سلسله سادات رضوی، از دوره تیموری به مشهد مهاجرت کرد و به تدریج جای سادات موسوی را که نسب آنها به حمزة بن موسی الکاظم(ع) میرسید، گرفت و افراد این خاندان محترم، به مقام تولیت حرم مطهر امام رضا(ع) رسیدند و از میان آنها، میرشمسالدین محمد، یکی از نخستین افرادی است که به این مقام رسید؛ او در عهد شاهرخ تیموری زندگی میکرد. به تدریج بر شمار وابستگان سلسله جلیله سادات رضوی در مشهد افزوده و در دوره صفویه، بنیان موقوفات رضوی توسط میرزا ابراهیم رضوی برای حمایت از این دودمان صاحب احترام گذاشته شد.
خبرنگار: محمدحسین نیکبخت
نظر شما