این مستند به کارگردانی و تهیهکنندگی «اللهکرم رضاییزاده» از اواسط آبانماه در اکرانهای هنر و تجربه، روی پرده سینماهای کشور رفته و تاکنون جوایز مختلفی از جشنوارههای سینمایی همچون هجدهمین جشنواره فیلمهای فوتبالی برلین، سیونهمین دوره جشنواره فیلمهای ورزشی، سومین جشنواره فیلمهای ورزشی کنیا، جشنواره فیلم شهر، جشنواره فیلم وارش و جشنواره فیلم فجر بدست آورده است.
این مستندساز زاده بندرانزلی که دانشآموخته سینماست، درباره جزئیات ساخت «ملوانان تنها به دریا نمیروند» به قدس میگوید: یکی از دغدغههایم ساخت مستندی درباره تیم فوتبال بندرانزلی بود. بهنظرم این تیم، یک مکتب بازیکنساز است. من از دهه ۵۰، طرفدار ملوان بندرانزلی بودم و پس از دهه ۶۰ با زندهیاد سیروس قایقران آشنا شدم که انسان بامعرفت و شریفی بود.
او اضافه میکند: بهخاطر علاقهمندیام به فوتبال، دوست داشتم در قالب مستند، این روایت را از نگاه سینما ماندگار کنم. ساخت این مستند حدود۶ سال زمان برد و تحقیق و پژوهش وسیعی داشت.
وی با بیان اینکه هوادار نقش اصلی را در تمام تیمهای بزرگ و محبوب دنیا ایفا میکند معتقد است هوادار به فوتبال، جان میبخشد و میافزاید: کسانی که بازی تیم مورد علاقهشان را از تلویزیون تماشا میکنند آرزو دارند در ورزشگاه حضور داشته باشند به همین دلیل اسم مستند را گذاشتم «ملوانان تنها به دریا نمیروند» به مثابه اینکه بازیکنان هم بدون هوادارانشان به زمین مسابقه نمیروند.
فیلمی دیده نشده از سیروس قایقران
رضاییزاده درباره فیلمهایی که از سیروس قایقران در دهه ۶۰ گرفته و برای نخستین بار در این مستند، نمایش داده میشود، توضیح میدهد: سال ۶۵ که دانشجوی رشته سینما بودم، تیم ملوان از سریلانکا برمیگشت و مردم بندرانزلی به استقبال تیم محبوبشان رفته بودند. با یک دوربین ۸ میلیمتری از استقبال مردم فیلم گرفتم و با سیروس قایقران صحبت کردم. از فیلم گفتوگو با قایقران برای مستندم استفاده کردم. در تمام این سالها هم پیشنهادهایی از شبکههای مختلف تلویزیون داشتم که این فیلم را به آنها بفروشم ولی میخواستم نخستین بار از این تصاویر در فیلم خودم استفاده کنم.
این کارگردان اضافه میکند: سیروس قایقران آدم خیر و کاردرستی بود و به نیازمندان کمک میکرد. ورزشکار واقعی باید گره از کار مردم باز کند و به همین دلیل محبوب میشود. سیروس قایقران یک اسطوره بود و فوتش، تأثیر بدی روی مردم این شهر گذاشت. هنوز هم عکس سیروس قایقران را در مغازههای مردم پیدا میکنید. یکی از دلایلی که پوستر فیلم من در بین مردم انزلی محبوب شد این بود که عکس سیروس قایقران روی آن است. هنوز هم بسیاری از بازیکنان قدیمی ملوان، پیرو مکتب پهلوانی زندهیاد قایقران هستند ولی اکنون این موضوع در بین فوتبالیستها کمرنگ شده است.
راز هواداری
وی با اشاره به علاقه بیحد مردم بندرانزلی به تیم ملوان خاطرنشان میکند: حتی اگر ملوان ببازد باز هم مردم بندرانزلی دوستش دارند. هواداری داریم که دستش را به خاطر ملوان از دست داده است، چون توان خرید بلیت مسابقه را نداشته، بالای تیر چراغ برق میرود تا بازی را تماشا کند و همانجا برق فشار قوی موجب قطع شدن دستش میشود. با این هوادار در فیلمم صحبت کردم، او اصلاً از اینکه دستش را در راه هواداری از دست داده، ناراحت نبود. چه سری بین تیم و هوادارانش است؟! یکی دیگر از هواداران ملوان، پس از گل زدن تیم در یکی از مسابقات از شدت خوشحالی، سکته میکند و میمیرد یا هوادار دیگری برای اینکه خودش را به تماشای بازی برساند در تصادف جادهای، جانش را از دست میدهد.
رضاییزاده با تأکید بر اینکه هواداری در بین مردم انزلی رنگ نباخته است، میگوید: هنوز هم این مردم، عاشق تیم فوتبالشان هستند. در فیلم، یک هوادار خانم را نشان میدهم که صیاد و اسمش سهیلاخانم است. این زن عاشق فوتبال است و یکبار با لباس مردانه قصد ورود به ورزشگاه را دارد که پلیس متوجه میشود و اجازه ورودش را نمیدهد. این زن عاشقانه تیم ملوان را دوست دارد چون فوتبال، عرصه بروز عاشقانههای مردم است. این عشق و هواداری، مختص ایران هم نیست بلکه در بسیاری از کشورها، عشق به فوتبال و هواداری وجود دارد. مردم انزلی، بازیهای تیم را در قهوهخانهها تماشا میکنند و همهشان یک پا آنالیزور هستند!
این مستندساز توضیح میدهد: هواداران مثل ملوانان در یک کشتی هستند که در کنار ناخدا، کشتی را به درستی هدایت میکنند. درست است که بازیکنان گل میزنند، گل میخورند، جام را بالای سر میبرند یا محروم میشوند اما این احساسات در هواداران هم متبلور میشود.
خبرنگار: زهره کهندل
۸ آذر ۱۴۰۱ - ۰۴:۵۲
کد خبر: ۸۳۱۰۱۰
«ملوانان تنها به دریا نمیروند» یک مستند ورزشی است که ضمن اشاره به افتخارات تیم فوتبال ملوان بندرانزلی در طول تاریخ فوتبال ایران، روایتگر دلبستگی و همدلی کمنظیر مردم شهر بندرانزلی از هر قشر و شغلی به این تیم محبوب و ریشهدار است.
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
نظر شما