من هنوز یکی از کوچههای شهرک شهید رجایی را بیشتر از بقیه کوچههایش دوست دارم. کوچه شهید غلامی۸ همان کوچهای است که خانه استاد ذوالفقار عسکریپور یا عسکریان یا استاد ذوالفقار را در خودش جای داده بود. من هشت سال افتخار این را داشتم که هر از گاهی به آن خانه عزیز سری بزنم. نخستین بار به روایت کاستی که از دوتارنوازی و آواز استاد ضبط کردم، خرداد ماه ۱۳۸۵ بود و آخرین دیدار چند روز پیش از فوت استاد در ۱۶ آذر ۱۳۹۳. من تنها کسی نبودم که این حس را داشتم حتماً آدمهای دیگری هم بودند که شهرک شهید رجایی را به خاطر خانه استاد ذوالفقار میشناختند حتی نمکیهایی که گاهی دلشان هوس میکرد صدای دوتار ذوالفقار را بشنوند و او با روی باز آنها را پذیرا میشد و میگفت: «گاری را هم عموجان بیاور داخل کسی نبرد».
آرزوهای بر باد رفته!
خانه استاد هنوز سر جایش است هر چند دیگر رفت و آمدی به آن خانه نمیشود اما اگر متولیان فرهنگی این شهر غمخوار واقعی فرهنگ بودند، حالا باید آن خانه، موزه دوتار خراسان میشد یا کارگاهی میشد برای آموزش دوتار اصیل خراسانی توسط محسن عسکریان فرزند استاد که دوتارنوازی است بسیار توانا و کاربلد یا کارگاهی برای ساخت دوتار خراسانی که بخشی از هویت فرهنگی ماست. اما وقتی ماجرا را به اگر و اما پیوند زدیم بیشتر شبیه آرزوست تا برنامهای که باید انجام بشود و ما آرزوهای بر باد رفته کم نداریم در حالی که کم دم از تهاجم فرهنگی و خراب شدن موسیقی هم نمیزنیم اما حاضر نیستیم برای داشتههای عزیزمان قدمی برداریم. فراموش نکنیم شهرک شهید رجایی خواننده و دوتارساز کم ندارد که میتوان از این داشتهها به بهترین شکل استفاده کرد.
همه چیز از هفت سالگی شروع شد
خودش میگفت: من هفت ساله بودم که نخستین بار دوتار پدرم را که او هم دوتارنواز خوبی بود برداشتم. پدرم که فهمید گفت نباید به دوتارش دست بزنم چون معتقد بود دوتار استاد نباید دست یک بچه بیفتد!
این منع پدر اما مانع از این نشد که ذوالفقار دست از دوتار بردارد؛ چرا که به گفته خودش دوتارنوازی عشق او شده بود. پدر وقتی عشق بیوقفه ذوالفقار را به دوتار دید نخستین استاد او شد. ذوالفقار آموختن را از پدر شروع کرد آن هم در خانوادهای که چندین نسل قبل از او دوتاری بودند.
او در این راه تا آنجا پیش رفت که هم اهل نظر و هم مردم کوچه و بازار از او با عنوان استاد نام بردند هر چند خودش میگفت: «اسم من را شما استاد گذاشتید وگرنه من استادی ندارم».
از جنوب تا شمال خراسان بزرگ
ذوالفقار عسکریان، زاده خلیلآباد کاشمر در ۱۳۱۱ بود اما نوع زیست او و علاقه فراوانش به دوتار موجب شد تا هم زندگی در کاشمر را در کارنامهاش ببینیم و هم تربتجام، مشهد و... او آن قدر عاشق این موسیقی اصیل بود که هر جا صحبتی از دوتار بود او هم بود. استاد محسن عسکریان درباره این وجه از زندگی پدرش میگوید: «پدرم میگفت زمان شما خیلی خوب شده است. استارت ماشینت را میزنی و میروی پیش خواننده خوبی که آوازهاش به گوش همه رسیده است ولی زمان ما این طور نبود. مثلاً میشنیدم در یکی از روستاهای تربتجام خواننده خوبی به اسم حاجی نورمحمد دُرپور هست یا میشنیدم که مثلاً پورعطایی نامی است که خوب میخواند به هر سختی بود با اسب و الاغ خودم را به آنها میرساندم تا هنرشان را ببینم...». او در زندگیاش تنها به آموختن مقامهای شرق و جنوب خراسان بزرگ اکتفا نکرد بلکه برای آموختن دوتار شمال خراسان نیز تلاش فراوانی کرد. خودش میگفت: «من برای آموختن دوتار به درگز، کلات، شیروان و... هم سفر کردم.
هر جا میگفتند یک بخشی و خواننده است با همه سختیها به دیدنشان میرفتم تا از آن اساتید چیزی یاد بگیرم». حاصل سفرهایش و دیدار با استادان موسیقی شمال خراسان بزرگ این شد که او به همان استادی که مقامهای شرق خراسان را اجرا میکرد میتوانست مقامهای شمال خراسان را هم اجرا کند که موسیقی دلخواه ترکها و کرمانجها بود.
همراهی با بزرگان آواز
استاد ذوالفقار عسکریان که در روزگار کودکی متوجه شد به جای استفاده از چند لایه نخ ابریشم، از سیم برای صدادهی بهتر دوتار استفاده کند، روزگاری هم به این فکر افتاد که پردهبندی دوتار خراسانی را از هشت پرده به ۱۸پرده برساند. او ربعپردهها و نیمپردههایی اضافه کرد تا بتواند پاسخگوی تفاوت لحنهای خوانندههای مختلف باشد. او در اجرا هم رکورددار اجرای موسیقی با بزرگان موسیقی خراسان از جمله استادان حاج محمد دُرپور، کریم کریمی، عبداللهامینی، غلامعلی پورعطایی، غلامحسین غفاری، غلامرسول صوفی، حاج مرادعلی سالار احمدی، عبدالعزیز احمدی، جبار رحمتی، عبدل رئوف برنا و... بود که حاصل آن بیش از ۲۰۰ آلبوم ضبط رسمی و ضبط خانگی شد.
سبک استاد ذوالفقار
تسلط بینظیر ذوالفقار بر چهاربیتی نوازی، نوآوریها و بداههنوازی موجب شد تا امروزه در دوتارنوازی عنوان سبک استاد ذوالفقار را داشته باشیم. بسیاری از آنهایی که میخواهند دوتار آنها حرفی برای گفتن داشته باشد سعی میکنند به راه و روش او دوتارنوازی کنند اما رسیدن به جایگاه استاد سخت است و از عهده هر دوتاری برنمیآید چون او از نسل طلایی استادان بزرگ دوتارنوازی خراسان بود. با این همه باید به این نکته اشاره کرد که محسن عسکریان که خود از کودکی زانو به زانوی پدر نشسته و آموخته، استثناست.
خبرنگار: عباسعلی سپاهی یونسی
۱۶ آذر ۱۴۰۱ - ۰۴:۳۷
کد خبر: ۸۳۲۹۶۸
خانه استاد هنوز سر جایش است هر چند دیگر رفت و آمدی به آن خانه نمیشود اما اگر متولیان فرهنگی این شهر غمخوار واقعی فرهنگ بودند، حالا باید آن خانه، موزه دوتار خراسان میشد یا کارگاهی میشد برای آموزش دوتار اصیل خراسانی توسط محسن عسکریان فرزند استاد که دوتارنوازی است بسیار توانا و کاربلد یا کارگاهی برای ساخت دوتار خراسانی که بخشی از هویت فرهنگی ماست.
زمان مطالعه: ۴ دقیقه
نظر شما