به گزارش قدس آنلاین، واقعیت آن است که مشهد طی دو ماه پیش از آن، شاهد حوادث و اتفاقهای متعددی بود؛ تظاهرات گسترده در خیابان کوهسنگی و تغییر نام بیمارستان «ششم بهمن» به «۱۷ شهریور» در مهرماه، برگزاری تجمع بسیار بزرگ و باشکوه در ورزشگاه سعدآباد و تغییر نام این ورزشگاه به «تختی» از سوی آیتالله سیدعلی خامنهای، راهپیماییهای عظیم و روزانه به خصوص راهپیمایی میلیونی مردم مشهد در ۱۹ آذر ۵۷ مصادف با تاسوعای حسینی و مواردی شبیه به این، مقامات رژیم را در استان خراسان به این نتیجه رسانده بود که اوضاع عملاً از کنترل آنها خارج شده و انقلاب اسلامی در مشهد، مسیر خود را برای رسیدن به نتیجه نهایی هموار کرده است. به همین دلیل در اقدامی منفعلانه کوشیدند با اجیرکردن اراذل و اوباش و جمعی از وابستگان به رژیم، فضای شهر مشهد را از حالت یکقطبی و مبتنی بر احاطه انقلابیون بیرون بیاورند. ابزار اصلی هم در این اقدامها، استفاده از خشونت افسارگسیخته بود. با این حال، تهدیدی که عوامل رژیم برای مقابله با انقلابیون مشهد تدارک دیده بودند، با مدیریت رهبری انقلاب اسلامی در مشهد، به یک فرصت فوقالعاده تبدیل شد؛ آن گونه که تجربههای بدست آمده در آن را به عنوان راهکارهایی مؤثر و قوی در دیگر مناطق کشور و از جمله در تهران به کار گرفتند.
شکل گرفتن یک تحصن متفاوت
شاید لازم به یادآوری نباشد که در پی هجوم مأموران رژیم به بیمارستان امام رضا(ع)، پس از ناکامی اراذل و اوباش در حمله به کادر درمان و مردم و با آغاز شلیک گلوله به داخل محوطه بیمارستان از ضلع جنوبی و خیابان بهار، مردم از گوشه و کنار شهر، خودشان را به بیمارستان امام رضا(ع) رساندند تا از کادر درمان و بیماران گرفتار شده در این محل حمایت کنند. مثلث رهبری انقلاب اسلامی در مشهد و انقلابیون فعال در این شهر با مدیریت آیتالله سیدعلی خامنهای، پس از شنیدن این خبر بلافاصله به سمت بیمارستان حرکت کردند.
به این ترتیب هسته مقاومتی در بیمارستان تشکیل شد که میخواست این درگیری را که در گام نخست با پیروزی مردم به پایان رسیده بود، مبدل به یک جریان تأثیرگذار کند. یادمان باشد حمله به بیمارستان، به عنوان مکانی که در سراسر دنیا، نقطه امن و غیرقابل هجمه تلقی میشود، ضربه شدیدی به موقعیت رژیم شاه در عرصه بینالمللی میزد.
با تصمیم آیتالله خامنهای و همراهانشان و همکاری پزشکان و پرستاران انقلابی بیمارستان، تحصنی ۱۳روزه در بیمارستان امام رضا(ع) آغاز شد که در نوع خود، کمسابقه بود. این تحصن تنها حضور صِرف در یک مکان نبود. میدان مقابل بیمارستان امام رضا(ع) توسط انقلابیون به مکان اصلی فعالیتهای انقلابی تبدیل شد؛ نمایشگاههای نوار، کتاب و پوستر همه روزه برپا بود. حتی به ابتکار هسته مرکزی، نمایشگاهی از جنایتهای رژیم شاه در بیمارستان هم برگزار کرده بودند؛ نمایشگاهی که خبرنگاران خارجی هم از آن بازدید میکردند.
این در حالی بود که روزها به دلیل حضور حداکثری مردم، هیچ کدام از عوامل رژیم قادر نبودند خودشان را به محل تحصن برسانند. شبها نیز گروههای مردمی حفاظت از بیمارستان را بر عهده گرفته بودند و باز هم مأموران عملاً قادر به حمله و سرکوب نبودند. طی این مدت، اقدامهای گسترده تبلیغی صورت گرفت و لایههایی از جامعه مشهد که تا پیش از آن آشنایی چندانی با انقلاب و آرمانهای آن نداشتند، این فرصت را پیدا کردند که به خیل عظیم مردم انقلابی مشهد بپیوندند. به همین دلیل در توصیف نتایج تحصن انقلابیون در بیمارستان امام رضا(ع) نمیتوان به واژهای کمتر از «درخشان» اکتفا کرد.
انتقال تجربیات به پایتخت
ثمرات این تجربه فوقالعاده، نه فقط در مشهد بلکه در دیگر شهرها نیز کاربرد پیدا کرد و اصولاً آشنایی انقلابیون با مدیریت تحصن، از واقعه حمله مزدوران رژیم به بیمارستان امام رضا(ع) آغاز شد.
رهبر معظم انقلاب بعدها و ضمن نقل خاطرات مربوط به ایام بازگشت امام خمینی(ره) به میهن، نقش تجربه تحصن در بیمارستان امام رضا(ع) را در برگزاری موارد مشابه در تهران مورد تأکید قرار دادند و گفتند: «آن روزی که امام قرار بود بیایند، [و] نیامدند و ما رفتیم در بهشت زهرا و شهید بهشتی سخنرانی کردند و بنده قطعنامه را خواندم، آن روز بهشت زهرا این جوری بود دیگر. یک سخنرانی شهید بهشتی کردند بعد هم یک قطعنامهای تهیه کرده بودیم. من هم رفتم قطعنامه را خواندم و برگشتیم. وقتی که برگشتیم صحبت شد که حالا قدم بعدی چی باشد؟ فکر تحصن در تهران، بیارتباط به تجربه تحصن در مشهد نبود، یعنی تجربه موفق تحصن بیمارستان مشهد، تشویقکننده بود به این تحصنی که در تهران انجام گرفت» (بیانات ۶۳/۱۱/۱۱).
خبرنگار: محمدحسین نیکبخت
نظر شما