به گزارش قدس آنلاین، از ابتدای آشوبها و اغتشاشاتی که به بهانه فوت مهسا امینی در ایران آغاز شد، اکثر آشوبطلبان با این ادعا پا به میدان گذاشتند که میخواهند به قول خودشان از هویت ایرانی خود دفاع کنند و فرهنگ ایرانی باستانی را احیا کنند.
بحث درمورد اینکه اساسا مساله دین از فرهنگ ایرانی جدا نیست و بزرگان ما در هنر و ادبیات و علم به واسطه اموزههای دینی خود متمایز شدند، بماند؛ با فرض اینکه این جماعت قرار بود از هویت ایرانی و فرهنگ غنی پارسی پاسداری کنند، ادامه مطلب را بخوانید!
کالای ایرانی نخرید/ "میهن" را تحریم میکنیم!
در همان روزهای ابتدایی اغتشاشات، با نشر خبری دروغ در فضای مجازی، عدهای به یکی از برندهای موفق ایرانی حملهور شدند و برای تحریم کالاهای آن توییتها و پستهای زیادی منتشر کردند. برندی که اتفاقا صادرکننده موفقی هم به حساب میآید و از قضا محصولاتش در کشورهای عربی هم طرفداران بسیاری دارد!
پیش از این بارها و بارها همین افراد از مردم چین و کره مثال میزدند که بعد از جنگ و مشکلات عدیده، چطور برای اعتلای کشورشان تلاش کردند و حاضر نشدند جز کالای تولید داخل چیز دیگری بخرند. اما گویا نسخه وطن پرستیشان پای عمل که به میان بیاید رنگ میبازد و با چند شایعه بیاساس، آن را دور میزنند.
مگر نه اینکه یکی از فاکتورهای دفاع از وطن، استفاده از تولیدات وطنی است؟ باید از حامیان این جریان پرسید که برای اعتلای کشورشان چه میکنند یا تحریم یک برند موفق چه کمکی به کشورشان میکند؟
تحریم تیم ملی/ خوشحالی ممنوع!
یکی از اقدامات تعجببرانگیز مدعیان فرهنگ هزاران ساله پارسی که داد خیلی از وطندوستان واقعی را درآورد، عدم حمایت آنها از تیم ملی بود. در روزهایی که تیم ملی فوتبال کشورمان فارغ از تمام تفاوتها و اختلافات به قلب تپنده یک ملت بدل شده بود، بودند کسانی که پرچم رقیب را به دوش میانداختند و از باخت فرزندان ایران خوشحالی میکردند! با این که تعداد این افراد اندک بود، اما صحبت از گروه یا عدهای خاص نیست. صحبت از جریانی است که در جایی بیرون از مرزهای این کشور مدیریت میشود و سعی دارد توهم اکثریت را در ذهن افراد القا کند!
تیم ورزشی یک کشور نماینده مردم آن کشور است؛ ورزشکاران جز برای خوشحالی ملت در مسابقات نمیجنگند. اشکهای بازیکنان تیم ملی بعد از باخت مقابل آمریکا نشاندهنده همین مساله است.
تیم ملی هر کشور نمادی از هویت آن کشور و ملت است؛ جریانی که اتفاقا یکی از رهبرانش روزی بازیکن تیم فوتبال هم بوده به دنبال دزدیدن این هویت است، چراکه مردمی که هویت خود را در تندباد حوادث رها کرده باشند را میتوان به هر سمتی هدایت کرد!
نه به یلدا!
اقدامات وطنپرستان دروغین هنوز هم ادامه دارد و این بار اتفاقا دست روی یکی از اصیلترین و ویژهترین سنتهای ایرانی گذاشته است.

تحریم شب یلدا مانند آن است که از ما ایرانیها بخواهند فارسی حرف نزنیم، یا ننویسیم! همینقدر نشدنی است. یلدا مانند تکتک کلمات و ضربالمثلها در فرهنگ ما تنیده شده و تحریم شدنی نیست.

اینجا دیگر نه بحث اقتصادی درمیان است نه سیاسی، بحث سر همان فرهنگ غنی چندهزار سالهای است که این جریان اتفاقا سنگ حفاظت از آن را به سینه میزند. باید از آنها پرسید که تحریم یک سنت دیرینه که هدفی جز شادی بخشیدن به خانواده و جمع کردن آدمها کنار هم ندارد، چه کمکی به حفظ این فرهنگ این کشور میکند؟



ماجرا جایی جالب میشود که اتفاقا حامیان این جریان پای هالووین و ولنتاین و کریسمس که به میان بیاید برای جشن گرفتن و پست گذاشتن در شبکههای اجتماعی سرودست میشکنند و اتفاقا برگزاری این جشنها را تجدد و روشنفکری هم میدانند.

همین چند وقت پیش که اتفاقا آتش اعتراضات داغ هم بود هالووین برگزار شد اما هیچکدام از حامیان این جریان در خارج از کشور، برای ابراز همدردی یا کمک دست به تحریم شادی جمعی خودشان نزدند! کاش این افراد یکبار هم از خودشان سوال کنند که تحریم یک سنت دیرینه چه کمکی به اهداف آنها خواهد کرد و اساسا هدفشان از این کار چیست!؟

اما این ماجرا قطع به یقیین به تحریم شب یلدا ختم نمیشود؛ جریان بیوطنهای خود فروخته وقتی از سمت مردم حمایت دریافت نکند به تکرار رو میآورد و پای تحریم را به نوروز و سیزده به در و... نیز باز میکند. مانند فراخوانهایی که برای اعتصاب منتشر میکنند و هربار بعد از شکست مفتضحانه، چارهای جر تکرار و سینهخیز رفتن ندارند.
خبرنگار: محدثه مودی



نظر شما