تحولات منطقه

یک منتقد ادبی در گفت و گو با قدسینما گفت: راه نجات سینمای ایران از وضعیت فلاکت بار فعلی مراجعه به داستان های قوی و اقتباس از کتاب برای فیلم نامه است.

محمدرضا سرشار: فیلم نامه اقتباسی از کتاب؛ راه نجات سینمای ایران است/ توهم خود مولف پنداری کارگردانان سینما!
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، فیلم اقتباسی در تمام نقاط دنیا رایج است. تجربه ثابت کرده وقتی ابتدای یک فیلم یا سریال می نویسند «این فیلم|سریال اقتباسی است از ...» مخاطبان کنجکاوتر و جامعه آماری بیشتری همراه آن فیلم یا سریال می شوند. در سینمای ایران هم نمونه های موفقی از اقتباس همچون فیلم گاو، اینجا بدون من، مهمان مامان و سریال زخم کاری داریم. اما با وجود استقبال و علاقه مخاطبین بازهم تعداد فیلم های اقتباسی ایرانی زیاد نیست و شاید بتوان گفت کارگردانان ما خیلی دل و جرات ساخت چنین فیلم هایی را ندارند که آن به عدم مطالعه سینماگران، ضعف داستان نویسی، عدم ظرفیت داستان برای تبدیل به تصویر و حق تالیف نویسندگان برمی‌گردد. به هر حال آن طور که معلوم است بحث اقتباس و پیوند ادبیات و سینما هیچگاه در کشور ما مستمر و مفید نبوده و خلا این موضوع همیشه احساس شده است. در گفت و گو با «محمدرضا سرشار» نویسنده، منتقد ادبی و موسس انجمن قلم ایران به بررسی نقش سینماگران و نویسندگان در تولید فیلم های اقباسی پرداختیم.

در ایران روند تبدیل کتاب به فیلم بسیار کند است، علت این امر چیست؟ مقصر سینماگران هستند یا نویسندگان؟

از روز اولی که بنیان سینما گذاشته شد معمولا کارگردان، نویسنده فیلم نامه هم بود و این روال تا امروز تغییر جدی پیدا نکرده است. البته وضعیت مجموعه های تلویزیونی کمی فرق می کند. کارگردانان ما دچار توهم خود مولف پنداری هستند. آنها ظاهرا فکر می کنند فیلم نامه نویسی فرقی با کارگردانی ندارد! این در حالی است که اغلبشان واقعا ذهن داستان پردازی ندارند و فیلم نامه نویسان خوبی نیستند. علت عمده ضعف مفرط سینمای ما هم ضعف فیلم نامه است. آنها نمی خواهند از حق تالیف فیلم نامه بگذرند. اما چون گاهی اوقات هم تخیل و تجاربشان یاری نمی کند، دست به سرقت آثار ادبی می زنند. در باب سرقت ادبی فیلمنامه‌نویسان، موارد متعددی برای ذکر وجود دارد؛ حتی افرادی که در سینما اسم و رسمی دارند دست به سرقت داستان های نویسندگان می زنند، ایده می دزندند و گاهی دست به سرقت ایده های فیلم نامه های ساخته نشده دیگران هم می زنند. مثلا جوانی که شناخته شده نیست و فیلم نامه ای را ارائه می کند، در ابتدا فیلم نامه او را رد می کنند اما بعد خودشان با کمی تغییر همان فیلم نامه را می سازند.

بهانه کارگردانان عدم همکاری و بهانه تراشی نویسندگان کتاب با سینماگران است، موافق این موضوع هستید؟

نیازی نیست یک ناشر یا نویسنده کتابش را نزد کارگردان ببرد و بگوید این مناسب فیلم نامه است. کتاب چاپ شده و هرکسی می تواند آن را تهیه و مطالعه کند. کارگردانان باید کتاب ها را بخوانند و اگر مورد پسندشان بود با نویسنده وارد مذاکره شوند. بنابراین این موضوع که برخی کارگردانان می گویند نویسنده های کتاب با ما همکاری نمی کنند، عذر قابل قبولی نیست. من که تا به حال نویسنده ای را ندیده‌ام که تمایل نداشته باشد داستانش تبدیل به فیلم شود. به هرحال مخاطبان فیلم لزوما مخاطبان کتاب نیستند. تبدیل داستان کتاب به فیلم، به این معنا نیست که از مخاطبین کتاب کم شود، برعکس، اغلب به مخاطبان آن اضافه هم می شود. در کشور ما سینما مخاطبان بیشتری نسبت به کتاب دارد و این برای نویسنده خوب است. از طرفی درآمد یک فیلمنامه اقتباسی خیلی بیشتر از درآمد یک کتاب چاپی است، بنابراین هیچ نویسنده ای نیست که مخالف تبدیل شدن داستانش به فیلم باشد. صرفا اغلب آن ها ترجیح می دهند یک کارگردان قوی کارشان را بسازد.

به طور کلی یک داستان برای تبدیل شدن به فیلم نامه باید دارای چه ویژگی هایی باشد؟

مهم ترین ویژگی این است که داستان باید یک قصه قوی داشته باشد؛ یعنی دارای تازگی نسبی، جذابیت، پیچ و خم مناسب و جنبه های نمایشی باشد تا امکان تبدیل متن به تصویر فراهم شود. برخی داستان ها بیشتر توصیفی یا تک‌گویی هستند که خیلی جنبه تصویری پیدا نمی کنند.

در بحث اقتباس آثار داستانی کهن ما ظرفیت بیشتری نسبت به آثار فعلی دارند؟

طبعا آثار کهن گنجینه بسیار غنی و پایان ناپذیر در ساخت فیلم هستند. منتهی جامعه هم به آثار روز و هم به آثار کهن نیاز دارد. بسیاری از مردم علاقه مند هستند اتفاقات روز را در فیلم ها ببینند. بنابراین نمی شود یکی از این شاخه ها را انتخاب کرد. به طور کلی شمارگان کتاب پایین آمده و نوشتن یک داستان بلند از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست. اگر نویسنده ها امید داشته باشند که داستانشان فیلم می شود بخشی از بی انگیزگی شان کم می شود و قوام داستان های ما بیشتر می شود.

شاید ضعف در حوزه زندگی نامه نویسی و پرداخت نامناسب به شخصیت ها در کتاب باعث عدم تمایل کارگردانان در ساخت فیلم زندگی نامه شده باشد!

به نظرم اهالی قلم ما بعد از انقلاب بیشترین حجم زندگی نامه را تولید کردند. این آثار به ویژه در عرصه دفاع مقدس و چهره های شاخص ملی و مذهبی بسیار پربار است. منابع و سوژه های خوبی هم در دسترس نویسنده ها هست. پس در حوزه زندگی نامه نویسی دچار کمبود نیستیم. مجموعه های مفصل از زندگی نامه ها منتشر شده و در دسترس همگان قرار دارد؛ مثلا انتشارات مدرسه که حدود 100 عنوان زندگی نامه مشاهیر منتشر کرده، انتشارات انجمن قلم ایران بالغ بر 60 عنوان زندگی نامه و در عرصه انقلاب و دفاع مقدس هم نزدیک به 110 ناشر به زندگی نامه بزرگان، شهدا، روایت های انقلاب و دفاع مقدس می پردازند. ما بعضا درباره یک چهره شاخص دفاع مقدس چندین کتاب با قلم های متفاوت داریم، پس منابع خوبی در اختیار است. اگر کارگردانی درباره شخصیتی کمبود احساس می کند و دنبال کتاب می گردد می تواند سفارش دهد تا آن را بنویسند و بعد آن را تبدیل به فیلمنامه کند. به نظر بنده راه نجات سینمای ایران از وضعیت فلاکت بار فعلی مراجعه به داستان های قوی و اقتباس از کتاب‌های داستان برای تالیف فیلم نامه است.

وضعیت نشر ایران را چطور ارزیابی می کنید؟

نشر در ایران نسبت به قبل از انقلاب وضعیت بسیار خوبی دارد و جهش پیدا کرده است. منتهی از دهه 90 به بعد با افزایش ارتباط مردم با فضاهای مجازی مقدار قابل توجهی از شمارگان کتاب افت کرده و حالا در وضعیت مناسبی نیست. امروزه نویسندگان، حتی اگر شاخص باشند، نمی توانند با درآمد نویسندگی و چاپ کتاب زندگی کنند. شمارگان پایین کتاب ها، کاهش تجدید چاپ، عدم ترجمه آثار ایرانی به زبان های دیگر، ترجمه برخی آثار به زبان های دیگر و نپرداختن حق الترجمه به نویسنده همه از عوامل آسیب زای هنر نویسندگی است. بنابراین نوشتن مانند قبل از انقلاب در حال تبدیل شدن به یک کار حاشیه ای است. یعنی نویسنده باید یک شغل ثابت برای گذران زندگی داشته باشد و در کنار آن در اوقات فراغت به نویسندگی بپردازند.

مهم ترین معضل و چالش نویسندگان در حال حاضر چیست؟

جدی ترین معضل این است که آثار ترجمه ای مانند قبل انقلاب ، به خصوص در حوزه کودک، رو به ازدیاد است. همین امر باعث افت بازار آثار تالیفی می شود. همچنین قوانین حمایت از مولفان در حوزه سرقت توسط سینماگران و ... باید جدی تر بررسی و اعمال شود. اهل قلم در برابر سرقت سینمایی آثارشان نیاز به حمایت بیشتر دارند. در حال حاضر نویسنده وقتی می بیند برای گرفتن حقش باید مسیری طولانی را بگذراند، که شاید به نتیجه هم نرسد، صرف نظر می کند و شکایت نمی کند. این موضوع برای ادبیات و سینمای ما خوب نیست.

خبرنگار: لیلا نوعی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.