چنان که خودش هم پس از سرودن نخستین شعرش در قالب مثنوی میگوید: «در اشعار آزاد من، وزن و قافیه به حساب دیگر گرفته میشوند و کوتاه و بلند شدن مصراعها در آن، نتیجه نظمی است که از پس بینظمی آمده است».
نیما در اشعارش مسیری آزاد پیش میگیرد و از سنتها و قالبهای شعری رایج دور میشود و بر هنجارهای زبانی و الگوهای قراردادی هم گردن نمینهد؛ گرچه در این راه پیروان صاحبنامی هم مییابد و همچنان بسیاری از شاعران از سبک او تبعیت میکنند اما علیرضا طبایی؛ شاعر، ترانهسرا، روزنامهنگار و منتقد ادبی معتقد است در عین اینکه بزرگترین خدمت نیما به شعر و شاعران، همین آزادی عمل بوده اما اشعارش نسبت به همنسلان و پیروانش عقبتر میایستد و قوای چندانی ندارد.
طبایی با بیان اینکه تأثیر نیما بر پیروانش بیشتر از جنبه سبک بود، میگوید: در واقع این پیشنهاد او بود که اوزان عروضی را کوتاه و بلند کنند تا از این تکنیک برای بیانی آزادانهتر استفاده شود و به همین جهت این ویژگی مورد توجه قرار گرفت و انصافاً هم کار مهمی بود و اگر بخواهیم از این منظر به کار نیما نگاه کنیم شایسته قدردانی است.
عدهای بیجهت اشعار نیما را بزرگ کردند
این منتقد ادبی به تأثیرات نیما روی شاعران پس از خودش اشاره میکند و میگوید: در نوع تأثیری که نیما روی شاعران همنسل یا پس از خودش داشته باید به یک نکته توجه ویژه داشت. یادمان باشد نیما کلام چندان قدرتمندی نداشته و اساساً شاعری نبوده که آثار درخشانی داشته باشد یا کلامش در اوج زیبایی قرار بگیرد؛ بله! او حتماً سبک ویژه خودش را داشت و همان را هم ادامه میداد اما به دلیل برخی مسائل سیاسی و یا به واسطه افرادی که میخواستند دیگران را تحت تأثیر قرار بدهند و برای خودشان شهرتی بدست بیاورند این مسئله را بزرگ و برایش تبلیغ هم میکردند اما واقعیت این است که شعر نیما از نظر کلام آنچنان زیبایی ندارد.
برای فهم این موضوع اشعار او را مقایسه کنید با شاعران همنسلش همچون نادر نادرپور، منوچهر آتشی و تا اندازهای فریدون مشیری.
نیما به شاعران آزادی عمل داد
طبایی در پاسخ به این پرسش که چه تغییرات ساختاری در سبک شعری نیما طی چند دهه اخیر به وجود آمده، به شاعرانی اشاره میکند که از الگو و پیشنهادی که نیما داده بود برای بیان اندیشهها، حس و آنچه در ضمیرشان بود به شکل شعر استفاده کردند. این منتقد میافزاید: نمیتوان این واقعیت را منکر شد که این بزرگترین خدمتی بود که نیما به شعر و شاعران کرد.
همان طور که گفتم آزادی که در نتیجه استفاده از اوزان عروضی و کوتاه و بلند شدن سطرها و مصراع ها به وجود آمد این امکان را به شاعران میداد که به اصطلاح گذشتگان پوشاییگذاری نکنند و وقتی مصرعی تمام میشود دیگر مجبور نباشند حتماً آن را در قالب خاصی اندازهگیری کنند.
این شاعر در ادامه میافزاید: این کار نیما من را یاد یک داستان افسانهای میاندازد که یک شخصیت اسطورهای سر گردنه مردم را میگرفت، او برای خودش معیاری داشت و براساس آن مردم را روی تختی میگذاشت و اگر کوچک بودند آنها را میکِشید و اگر بزرگ بودند آنها را میبُرید و نتیجه کار هم در هر دو حالت مرگ بود.
در دنیای شعر هم همین گونه بود و در گذشته شاعران برای حفظ قالب کلاسیک، یا مصراعها را با کلمات بیهوده و پوشاییگذاری ادامه میدادند و یا گاهی به ناچار از بعضی چیزها میگذشتند که در هر حال این موجب مرگ کلام میشد و به زیبایی آن آسیب میزد. نیما این بند را از دست و پای شاعران باز کرد و با سبکی که به وجود آورد خدمتی به آن ها کرد تا بتوانند از این امتیاز بهره ببرند.
شاعرانی به سبک نیما اما بهتر از او
این روزنامهنگار پیشکسوت با اشاره به اینکه بیشتر کسانی که پس از نیما آمدند سعی کردند از این آزادی استفاده کنند، مفتون امینی، منوچهر آتشی، فریدون مشیری، نادر نادرپور و شاملو را از شاخصترین شاعران پیرو سبک نیما میداند.
طبایی در پایان با اشاره به جایگاه نیما در سپهر ادبیات معاصر ایران تأکید میکند: از نظر کلی جایگاهی که برای نیما قائلم بیشتر به خاطر همان پیشنهاد و آزادی است که به شاعران نشان داده و این ارزش بسیاری دارد اما از منظر دیگر معتقدم کلام نیما گاهی زیبایی که ندارد هیچ بلکه برخی مواقع خواننده را هم معذب میکند.
به این شعر او دقت کنید؛ «هنگام که گریه میدهد ساز/ این دود سرشت ابر بر پشت ...» خب این شعر با کدام معیار زیبایی قابل تطبیق و یا گوشنواز است؟ وقتی این مصرع را از نیما میشنویم به نظر میرسد منظورش باران است زیرا در ادامه به دریا و ابر اشاره میکند اما صحبت سر نفس کلام اوست که از دید من هیچ زیبایی ندارد، در حالی که جنس کلمات و مصرعهای شعر شاعرانی مثل نادرپور، آتشی و... خیلی زیباتر از نوع اندیشه و نگاه نیماست.
خبرنگار: صبا کریمی
نظر شما