ذکر تلخیها و مصیبتهای گذشته رسم ما ایرانیان نبوده و نیست مگر آنچه فردای ما را میسازد و جهان معنویمان را سرشار میکند. انسان ایرانی به گواه شاهنامه به کوچکترین بهانه عادت به جشن گرفتنهای هفت روزه و سه روزه و شادباشهای عمومی دارد و به کوچکترین بهانه، میبخشد و فراموش میکند.
البته در مرام انسان ایرانی نه میتوان تماماً از خوشیها و لذات حلال دنیا دل برید و نه میتوان یکسره با عالم غیب و قوانین آفرینش بیگانه ماند. دعا میکنیم اما آخرش نمیدانیم این همسایه بانکیمان بود که مدارک ناقص واممان را پذیرفت یا دعای خیر پدرومادرمان بود که کارمان را راه انداخت؟موقعیت انسان ایرانی دقیقاً همینجاست، جایی میان آسمان و زمین، نه انسان کامل نه رند لاابالی، انسانی که حافظ اینگونه توصیفش میکند: ز میوههای بهشتی چه ذوق دریابد؟ / کسی که سیب زنخدان شاهدی نگزید. هلیکوپتری سقوط میکند، سرنوشت یک ملت به مخاطره میافتد، عدهای معتقدند اجر این رئیسجمهور جز شهادت نیست، عده اندکی هم از انتقام صحبت میکنند. همه چیز در جهان ذهن انسان ایرانی میگذرد، گویی که واقعیتی آن بیرون وجود ندارد. طلا و دلار بالا میرود، بالا و بالاتر میرود، فشار اقتصادی بیشتر میشود، سفرهها کوچک و کوچکتر میشوند، آه و نالهها بلند میشود، گفتوگوی انسان ایرانی پر میشود از سیاهبینی و ناامیدی از آینده و ناسزا به باعث و بانیان وضع موجود؛ اما درنهایت جمله کلیدی این است که: مگر خود خدا به داد این ملت برسد. یعنی ما به خدا امیدواریم و تا آن زمان که او باشد زندگی میکنیم! البته اشتباه از مسئولان بود که وضع اینچنین شد وگرنه مردم در این ۴۶ سال کم هزینه ندادهاند.
اما آنچه ذهن انسان ایرانی امروز را بههم ریخته در وهله نخست، نه تنگنای اقتصادی و کمبودهای مالی، بلکه پیشبینیناپذیری و نامتعین بودن داراییها و سرمایهاش در مقیاس روزانه است. ابهام، میتواند بزرگترین نابودکننده امید یک ملت باشد: «فردا دلار چند هزار تومان بالا میکشد؟ روی کدام زمین و زمینه نسبتاً ثابت باید برای آینده فرزندانم برنامهریزی کنم؟» این نامتعین بودن کمکم دارد جنبه وجودی به ماهیت یک کشور مستقل میدهد. اساساً دولت و ملتی وجود دارد؟ پس فردا عید است و من به امید سالی بهتر که خداوند بر این ملت رقم بزند، برای خرید یک ماهی قرمز کوچک برای هفتسینی که با کمک وسایل دکور خانه درستش کردهایم، راهی بازارچه محله میشوم. میروم دل چند نفر دیگر را شاد کنم و به زندگیام معنای دوباره ببخشم. دست خانوادهام را میگیرم و به زیارت حرم مطهر امامرضا(ع) میروم تا برای هرچه بهتر است دعا کنیم، زیرا فردا روز دیگری است.
۲۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۶
کد خبر: ۸۴۷۸۹۷
سال ۱۴۰۳ هم با همه تلخیها و خوشیهایش گذشت و ایرانیان در آستانه یک سال پر رمز و راز دیگر قرار گرفتهاند.
زمان مطالعه: ۲ دقیقه
نظر شما