به گزارش قدس آنلاین، به مناسبت ۲۵ ماه رجبالمرجب، در گفتوگو با دکتر محمود ملکی، استادیار پژوهشکده علوم اسلامی رضوی وابسته به بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی به بررسی برخی از شرایط دوران امامت و هدایتگری آن پیشوای راستین پرداختیم که در ادامه میخوانید.
در بررسی شرایط اجتماعی زمانه امام موسی کاظم(ع) به این موضوع پی میبریم که دوران امامت آن حضرت مانند شرایط زمان امام محمدباقر(ع) و امام جعفرصادق(ع) نبود، زیرا دستگاه حاکم یعنی خلفای عباسی، ظلم به امام کاظم(ع) و شیعیان را افزایش داده بودند، بهگونهای که شیعیان تحت نظارت شدید بودند و بخشی از دوران امامت هفتمین پیشوای شیعیان در زندان سپری شد.
به مناسبت ۲۵ ماه رجبالمرجب، سالروز شهادت امام موسی کاظم(ع) در گفتوگو با محمود ملکی، استادیار پژوهشکده علوم اسلامی رضوی وابسته به بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی و دانشآموخته مقطع تحصیلی دکترای رشته علوم حدیث از جامعةالمصطفی العالمیه، به بررسی برخی از شرایط دوران امامت و هدایتگری آن پیشوای راستین پرداختیم که در ادامه میخوانید.
چه شرایطی در دوران امامت حضرت امام موسی کاظم(ع) بر جامعه اسلامی حاکم بود؟
تاریخ زندگانی امامان معصوم(ع) بیانگر این واقعیت است که هیچکدام در برابر ظلم ساکت ننشسته و بر اساس مسئولیت الهی که داشتند در برابر ظلم ایستاده و با آن مبارزه کردهاند؛ اما با توجه به شرایط اجتماعی و امکانات زمان خود، در هر دورهای متناسب با شرایط آن زمان بوده است. ذکر یک نکته اینجا ضروری است؛ ائمه اطهار(ع) به لطف حق و مدد غیبی الهی، به زیباترین صورت ممکن، دستاوردها و اهداف رسالت رسول مکرم اسلام(ص) را تداوم بخشیده و شیعیان خود را در کوران حوادث با مطمئنترین روشها و شیوهها رهبری و هدایت کردند. آن رهبران و هدایتگران حقیقت، با تیزبینی هوشمندانه، حتی حوادث آینده جامعه شیعه را پیشبینی کرده و تداوم امامت را با شیوههای مختلفی تثبیت کردند. دوران ۳۵ساله امامت امام موسی کاظم(ع) مصادف با خلافت حاکمان ظالمی مانند منصور دوانیقی، محمد معروف به مهدی، هادی عباسی و هارونالرشید بود که هر کدام از این خلفا برنامه خاصی برای سرکوب شیعیان داشتند.
عباسیان در آغاز فعالیت خود و برای تسلط بر جامعه اسلامی، با شعار «الرضا من آلمحمد»(یعنی شخصی که مردم به او راضیاند و از آلمحمد(ع)است) وارد میدان کارزار با بنیامیه شدند و توانستند امویان را شکست دهند. با شکست بنیامیه، مردم انتظار داشتند خلافت و حکومت جامعه اسلامی به خاندان علوی و به اصطلاح به علویان برسد؛ اما عباسیان با خدعه، نیرنگ و نفاق، قدرت را در دست گرفتند. آنان در سالهای نخستین زمامداری خود، با علویان و امامان شیعه برخورد مناسب داشتند؛ اما با در دست گرفتن قدرت و تثبیت جایگاه خود، شروع به حذف مخالفان و معترضان دستگاه حکومتی بنیعباس کردند. علویان در این میان بیش از دیگران مورد ستم عباسیان قرار گرفتند. فشارها و مشکلات ایجاد شده در دوران حکومت منصور دوانیقی با زندانی کردن و شهادت علویان به اوج رسید. این ستمگریها همزمان با دوران امامت امام جعفر صادق(ع) همراه بود.
با شهادت امام جعفر صادق(ع)، حضرت امام موسی کاظم(ع) زمانی به امامت رسید که هویت مذهب شیعه از نظر کلام و فقه برای جامعه شناخته شده بود. تلاشهای امام باقر(ع) و امام صادق(ع) در تربیت شیعیان به ثمر نشسته و کتابهای بسیاری توسط یاران و صحابیان این دو امام نوشته شده بود. با آغاز خلافت منصور دوانیقی و فشار بر شیعیان، این حرکت فکری فرهنگی شیعیان به راه خود ادامه داد.
با وجود همه سختیها و مشکلاتی که بیان کردید، حضرت امام موسی کاظم(ع) در چنین شرایطی چگونه به هدایت جامعه اسلامی و بهویژه شیعیان و مبارزه با دستگاه ظلم و ستم عباسی میپرداختند؟
امام کاظم(ع) با توجه به خفقان موجود در چنان جامعهای، هرگز سکوت اختیار نکردند و اقداماتی را علیه حاکمان ظالم انجام دادند. زندانی شدن امام هفتم(ع) و سالها در حبس زندانهای حاکمان عباسی بودن، بهترین دلیل برای این موضوع است که امام موسی کاظم(ع) هیچ وقت دربرابر حکومت ظلم و جور، سکوت اختیار نکردند. از جمله مهمترین شیوههای مبارزه امام کاظم(ع) با دستگاه ظلم عبارت بود از بحث و مناظره با علمای درباری و توبیخ آنها، زیرسؤال بردن مشروعیت حکومت حاکمان و غاصب بودن آنان، فعالیتهای فرهنگی و علمی گسترده و تربیت شاگردان خاص و تلاش برای احقاق حق امامت و تبیین جایگاه امامت، تبیین و تشریح معارف و احکام الهی در قالب احادیث بلند و کوتاه و پاسخ به پرسشهای شفاهی و کتبی شیعیان و مسلمانان. امام موسی کاظم(ع) در دوران حضور در مدینه منوره، مکه مکرمه و بغداد کوشش میکرد به هرگونهای که شده با شیعیان و حتی افراد غیرشیعه ارتباط برقرار کند. نزدیک به ۳۰سال از زندگی امام کاظم(ع) در مدینه سپری شد و رفتوآمد شیعیان به مدینه در ایام عمره و حج و فرصتهای دیگر سبب شده بود سخنان و آموزههای ناب دینی و معارف اهلبیت(ع) از محضر مبارک امام موسی بن جعفر(ع) به عموم مردم و بهویژه شیعیان منتقل شود.
ازآنجا که مدینه مکان زندگی امام کاظم(ع) بود، بیشترین ارتباط از همانجا شکل میگرفت. عبدالرحمان بن حجاج از اصحاب امام(ع) است که کتابهایی را تصنیف و صدها حدیث روایت کرده است. احادیث وی از امام کاظم(ع) نزدیک به ۱۰۰حدیث است. علی بن جعفر، برادر امام کاظم(ع) از شاگردان و اصحاب امام(ع) بود. او کتاب مسائل خود را که اکنون موجود است، با پرسش از امام کاظم(ع) و پاسخهای ایشان تدوین کرد.
علی بن جعفر بیش از ۸۰۰حدیث از امام کاظم(ع) روایت کرده که بخش مهمی از آن در نسخه باقیمانده کتاب مسائل علی بن جعفر و بخشی از آن هم در دیگر کتابهای حدیثی گزارش شده است. صفوان بن یحیی که همواره میان کوفه و مدینه در رفتوآمد بود روایاتی در موضوعاتی همچون توحید از امام نقل کرده است. ابن ابیعمیر که در میان محدثان به صداقت و دقت شهرت دارد نیز در مدینه از امام(ع) روایت کرده است. هشام بن حکم و یونس بن عبدالرحمان نیز از بزرگانی هستند که در مدینه با امام ملاقات کرده و از محضر امام بهرهها بردند. این افراد برخی از راویان و اصحاب امام موسی کاظم(ع) بودند.
ایام حج در مکه نیز فرصت مناسبی بود که امام موسی کاظم(ع) از آن برای ارتباط با شیعیان استفاده میکردند و شیعیان نیز پرسشها و ابهامات خود را از امام هفتم(ع) میپرسیدند. برای مثال علی بن مهزیار از محمد بن عبدالله بن مهران روایت میکند که یونس بن عبدالرحمان را در منا دیدم که از امام سؤال میکرد. علی بن اَسباط نیز از خادم امام(ع)، چگونگی سعی بین صفا و مروه را روایت کرده است. در حدیث دیگری نیز ابوایوب خزار امام(ع) را در مکه هنگام بهجا آوردن مناسک حج دیده و چگونگی آن را نقل کرده است.
شیوه دیگر رهبری و هدایت امام کاظم(ع) در عصر اختناق حکومت عباسیان، آماده کردن شیعیان برای عصر ظهور امام زمان(عج) بود. آن حضرت در مورد موضوع مهدویت به پیروان خود نکات لازم را گوشزد میکردند تا از شبهات در موضوع مهدویت و آینده امامت شیعه و جامعه اسلامی در امان بمانند. در همین زمینه مواردی مرتبط با وجود مقدس امام زمان حضرت ولیعصر(عج) از سوی امام موسی کاظم(ع) در بین مردم مطرح میشد که میتوان به برخی از رهنمودها و اقدامات مهدویِ انجام شده از سوی حضرت موسی بن جعفر(ع) مانند موضوع مرتبط با امام مهدی(عج) در قرآن، تولد امام زمان(عج)، آزمون غیبت، یقینی بودن ظهور، هشدار به متدینان، نشانههای امام غائب(عج)، منتقم مظلومان، ویژگیهای منتظران واقعی، بخشنامه دولت کریمه امام زمان(عج)، دعا برای فرج امام مهدی(عج) و غیره اشاره کرد.
در خصوص دیگر اقدامات امام موسی کاظم(ع) یعنی استفاده از راههای غیرحضوری و غیرمستقیم برای هدایت جامعه دینی و اسلامی و بهویژه شیعیان توضیح دهید.
امام موسی کاظم(ع) با تمام مشکلات و سختیهایی که در آن جامعه داشت میدانست هدایت شیعیان و مبارزه با حکومت طاغوت، نیاز به انسانهای متدین و عالم دارد تا بتوانند با تبیین حقایق، مردم را آگاه کنند و یک همبستگی عمومی برای مبارزه با فساد شکل گیرد. به همین منظور شاگردانی تربیت کرد که عالمانه با بیان حقیقت در برابر حکومت ظالمانه هارون و گروههای انحرافی میایستادند و مبارزه میکردند و در زمینههای مختلف علمی و اجتماعی با وثاقت بالایی که داشتند پاسخگوی سؤالات دینی مردم بودند.
بعضی از آنها همانند یونس بن عبدالرحمان، صفوان بن یحیی، محمد بن ابیعمیر، عبدالله بن مغیره، حسن بن محبوب سراد و احمد بن محمد بن ابینصر بزنطی از اصحاب اجماع شمرده شدهاند. آنان تألیفات فراوانی داشتند و برخی از آنها سالهای بسیاری را در زندان گذرانده بودند. مرحوم عطاردی، راویان از امام موسی بن جعفر(ع) را ۶۳۸ نفر ذکر کرده است. بر اساس کتاب ایشان که مسندالامام الکاظم نام گرفته، بیش از ۳هزار حدیث از امام بهجا مانده است.
یکی از شیوههای رهبری و هدایت جامعه زمان امام موسی کاظم(ع) تأسیس و گسترش سازمان وکالت برای حفظ ارتباط امام معصوم(ع) با شیعیان در عصر خفقان خلفای جور و با وجود شیطنت گروههای اغواکننده و شبههبرانگیز متعدد بود.
سازمان وکالت از مهمترین اقدامات حضرات معصومین(ع) برای برقراری ارتباط با شیعیان و اصحاب خود و مدیریت جامعه اسلامی و رساندن آموزههای اهلبیت(ع) و معارف ناب دینی به دورترین نقاط سرزمینهای اسلامی بود. شبکه وکالت از زمان امام صادق(ع) به راه افتاد. دلیل اصلی راه افتادن این شبکه، مطرح کردن یک اتهام و دروغ ساختگی از سوی خلفای عباسی مانند منصور دوانیقی در دوران امام صادق(ع) و هارون عباسی در دوران امام کاظم(ع) مبنی بر این بود که این دو امام معصوم(ع) با مخفیکاری و یارگیری در بین مسلمانان، به دنبال ایجاد حکومت مستقل در سرزمینهای اسلامی و بهاصطلاح ایجاد حکومت در حکومت و جمعآوری خراج و مالیات در بین مسلمانان هستند.
سازمان وکالت که با تدبیرهای امام صادق(ع) تأسیس شده بود، برای انسجام شیعه بر محور امامت اهلبیت(ع)، توسط امام کاظم(ع) گسترش یافت. این تدبیر سبب شد امام موسی بن جعفر(ع) با آن همه گرفتاری، جامعه شیعه را از شرایط پیچیده آن دوران خفقان بهراحتی عبور دهد و با ظرفیتهای جدیدتری شیعیان را رهبری کند. به این همین دلیل خلفای عباسی که به خیال خود سیاستبازان ماهری بودند، نتوانستند مکتب اهلبیت(ع) را با طرحهای شیطانی خود متزلزل و مثل سایر مکتبها و فرقهها، آن را از هم متلاشی کنند.
البته ائمه و امامان پس از امام موسی کاظم(ع) هم با لحاظ کردن مقتضیات عصر خود، با همین روش سازمان وکالت، با سهولت و دقت بیشتری در دورترین نقاط عالم اسلامی با پیروانشان مرتبط بودند و شیعیان نیز از مسیر این شبکه ارتباطیِ مطمئن، توانستند نیازهای شرعی و دینی خود را برطرف کنند.
این تشکیلات که از نیمه دوم عصر امامت، یعنی از عصر امام صادق(ع) به بعد آغاز به کار کرد، رفتهرفته دارای نظم و گستردگی و هماهنگی بیشتری شد تا آنجا که در بعضی دورهها همچون عصر امامین عسکریین(ع) و سپس در عصر غیبت حضرت ولیعصرامام زمان(عج)، به اوج گسترش و انسجام رسید و اغلب نقاط شیعهنشین آن زمان در عالم اسلامی را زیرپوشش قرار میداد.
امام موسی بن جعفر(ع) با بهرهگیری از سازمان وکالت در مناطق مختلف، افرادی را به عنوان وکیل تعیین کردند. در برخی ازمنابع به نام ۱۳ نفر از وکلای امام کاظم(ع) اشاره شده است. براساس برخی منابع، علی بن یقطین و مفضل بن عمر در کوفه، عبدالرحمان بن حجاج در بغداد، زیادبن مروان در قندهار، عثمان بن عیسی در مصر، ابراهیم بن سلام در نیشابور و عبدالله بن جندب در اهواز وکالت امام موسی کاظم(ع) را برعهده داشتند. البته این وکلا با شرایط خاصی، به عنوان وکیل و نماینده امام معصوم(ع) انتخاب میشدند که ازجمله آن شرایط میتوان از عدالت و وثاقت، رازداری و پنهانکاری، نظم، دقت، کاردانی، احتیاط و غیره یاد کرد.
این وکلا وظایف مختلفی داشتند که شامل وظایف مالی، ارتباطی، علمی و ارشادی، سیاسی و مبارزاتی، اجتماعی و خدماتی، مقابله با منحرفان، نقش حفاظتی و نقش آمادهسازی جامعه اسلامی برای دوران غیبت وجود مقدس امام عصر حضرت مهدی موعود(عج) بود.
یکی دیگر از روشهای ارتباطی غیرحضوری امام موسی کاظم(ع) برای هدایت جامعه شیعی و مسلمانان، نامهنگاری و پاسخ به پرسشها و ابهامات مطرح شده بود. البته این نامهنگاریها تنها مربوط به دوران حبس و زندانی شدن امام هفتم(ع) در زندانهای خلفای عباسی نیست، بلکه مکاتبه و نامهنگاری در دوران آزادی امام(ع) هم رایج بوده است. مثلاً نامه امام به حکیم پدر محمد، پاسخ امام به نامه فتح بن عبدالله درباره توحید، پاسخ به پرسش ایوب بن نوح و کاهلی نمونههایی از ارتباط امام با شیعیان بود.
درهمین زمینه میتوان به کتاب مکاتیب الائمه تألیف مرحوم احمدی میانجی و بررسی برخی از این نامهها مراجعه کرد. همچنین خداباوری و توکل به پروردگار متعال، علم بینهایت امامت، زهد بیمانند، حلم و بردباری، کظم غیظ و فرو خوردن خشم، جود و سخاوت، جذابیت بالا، برخورد قاطع با جبهه نفاق و کفر، نقش فرزندان امام کاظم(ع) درهدایتگری جامعه، حمایت از قیامهای انقلابی و غیره نیز از دیگر عواملی است که در زمینه چگونگی نقشآفرینی امام موسی کاظم(ع) برای هدایت جامعه شیعیان میتوان مورد توجه قرار داد.
خبرنگار: کاشانی
نظر شما