مجموعه کتابهای «قصه های شب» نوشته مجید شفیعی به صورت مصور برای گروه سنی کودکان بهتازگی توسط انتشارات سایه گستر منتشر و روانه بازار نشر شده است. این مجموعه شامل ۱۲ کتاب است که هر کتاب دربرگیرنده ۳۰ قصه بوده و به این ترتیب برای ۳۶۵ روز سال یک قصه جدید در نظر گرفته شده است.
مجید شفیعی متولد سال ۱۳۵۰ است و فعالیت خود را با نگارش داستان در کتابها، مجلات و روزنامهها آغاز کرد. تا کنون از این نویسنده مجموعه داستانهای متفاوتی برای کودکان و نوجوان توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودک و نوجوان، منادی تربیت، پیدایش و قطره منتشر شده است.
مجموعه کتابهای «قصه های شب» با تصویرگری ۴۰ نفر از تصویرگران؛ قصههای در ژانرها و انواع ادبی مختلف را دربرمی گیرد. قصههای این مجموعه از ژانر فانتزی گرفته تا رئال فانتزی, ژانر رئال, ژانر حماسی و افسانهای, اساطیری, بازنویسی ادبیات کهن, بازآفرینی ادبیات کهن, قصههای برگرفته از ادبیات فولکلور ایران, قصههای پریانی, و انواع ادبی متنوع دیگری را شامل میشود.
این مجموعه بر اساس فصول سال دسته بندی شده است و نام هر یک از آنان با یک فصل گره خورده است، نگارش این قصهها از سال ۱۳۹۳ آغاز شد و تصویرگری قصهها یک سال بعد همزمان با نوشتن قصهها آغاز گردید.
«شنل سبز خانم فروردین» در ۹۱ صفحه، «قالی خوشرنگ اردیبهشت» در ۸۷ صفحه، «خانم خرداد و شاهزاده قصهها» در ۸۷ صفحه، «خیالهای طلایی آقای تیر ماه» در ۸۳ صفحه، «خانم مرداد و آفتابگردانها» در ۸۳ صفحه، «آقای شهریور و شهر پرنده» ۸۷ صفحه، «شنل طلایی مهر» در ۷۹ صفحه، «باران و نقاشیهای خانم آبان» در ۸۳ صفحه، «آذر پری پاییز» در ۸۳ صفحه، «آقای دی ماه و یلدای گمشده» در ۷۹ صفحه، «بهمن عصبانی بود» در ۷۹ صفحه، «ماهی نورانی اسفند» در ۷۹ صفحه عناوین این مجموعه قصه هاست.
در بخشی از کتاب «شنل سبز خانم فروردین» در داستان «به رویاهایت فکر کن…» میخوانیم:
همه اینجا جمع شده اند: مجید و نیلوفر و ساسان. نگین و نوشین و شیرین. پریناز و سارینا و مینا. ایرج و تورج. تهمینه و ترمه و فرشته. مریم و فریماه و یلدا و سارا. سحر و شادی و شبنم. افرا و تینا و دریا. آیدا و نازنین و فاطمه. پریناز و مرجان, بهرام و بیتا. مهسا و مهر انگیز, پیوند و ماهان.
همه بچهها آمده اند پیش من. درون رؤیای من. توی خواب و بیداری من. بچهها هوراااا چقدر مزه داره رویا…شاید هم رویاهای شماست در خوابهای من.
گفتند: مجید بریم ابر بازی!
من با همه آنها ابربازی و درخت بازی وقایم باشک بازی کردم.
شهرزاد قصه گو هم بود. برای پادشاه قصه میگفت. اما دیگر از دست خودش خسته بود من آوردمش توی همین قصههای شب. خوشحال شد. رفت لابلای حریر نرم قصهها دراز کشید و خوابید. طفلی خیلی خسته بود. بعد بیدار شد و رفت پیش چل گیس و حسن کچل و ماه پیشانی و بقیه…رفت پیش آقای مسافرت و با هم سفری را آغاز کردند. مسافرت, چل گیس را خیلی دوست داشت. ماه پیشانی را هم دوست داشت. به پادشاه نگاه کرد. پادشاه همان طور هاج و واج ماند. آینه کاخ به او میخندید.دزدها آمده بودند تا آینه را بدزدند. آینه یک فریاد بلند کشید. همه ترسیدند و فرار کردند.
وسط آینه یک ماه پیشانی زیبا بود. میخواست به قصر پادشاه برود و به او بگوید که شهرزاد کجا رفته است. ولی میترسید.پس همه سوار کشتی پرنده دینگول و دیواک شدند و رفتند به شهر آقای نقاش مارپیچی. کنار شهرهای پرنده. کنار سینه آبیهای زیبا. آقای نقاش, نقاشی کشیده بود و دیو آمده بود وسط نقاشیها نشسته بود و مرتب سرفه میکرد و از دهانش طرح و خط و نقاشی بیرون میریخت.بعد با بچههای رستوران پرنده رفتند هوا.
این مجموعه کتابها با شمارگان دو هزار نسخه و قیمت ۱۲۰ هزارتومان عرضه شدهاند.
نظر شما