به گزارش قدس آنلاین تصویر مقاومت در سینمای ایران با موضوع خرمشهر و آزادسازی آن ارتباط تنگاتنگی دارد؛ گویا سینمای دفاع مقدس و مقاومت ما بدون سوم خرداد معنی ندارد.
سینمای ایران فیلمهای متعددی در زمینه دفاع مقدس دارد که البته از آغاز جنگ در دهه ۶۰ به بعد دهه به دهه از تعداد و بسامد تولیدات آن کم شد. در این میان تصویر خرمشهر و مقاومت مردم آن کمتر از دیگر موضوعات دفاع مقدس است. اما آیا سینمای مقاومت ما تبدیل به جریان شده است یا خیر؟ از سوی دیگر این سینما همواره در چالش و دعوای میان دو طیف منتقدین و تحلیلگران سینمایی قرار دارد که یکی مدعی است باید تصویر حماسی و آرمانی دفاع را نشان داد و دیگری قائل بر تصویر تلخ و دردناک از اتفاقات ناخوشایند جنگ است. هر دو تصویر در جنگ وجود دارد اما گویا نشان دادن هرکدام معطوف به عدم نمایش دیگری شده است.
در اینباره با سعید مستغاثی منتقد و نویسنده سینما به گفتوگو پرداختیم تا به تحلیل بهتری از وضعیت سینمای مقاومت با نگاهی به آزادسازی خرمشهر داشته باشیم.
*تعداد فیلمهای ساخته شده درباره آزادسازی خرمشهر و مقاومت مردم آن، ۷ فیلم مانند دوئل (احمدرضا درویش)، سرزمین خورشید (احمدرضا درویش)، کودک و فرشته (مسعود نقاش زاده)، روز سوم (محمدحسین لطیفی)، کیمیا (احمدرضا درویش)، بلمی به سوی ساحل (رسول ملاقلیپور) و دسته دختران (منیر قیدی) است. البته سریالهایی مانند خاک سرخ (ابراهیم حاتمی کیا)، در چشم باد (مسعود جعفری جوزانی)، کیمیا (جواد افشار) و گلهای گرمسیری (محمدمهدی عسگرپور) نیز تولید شده است. با این حساب و با توجه به تولیدات مورد اشاره، آیا سینمای مقاومت و تصویر خرمشهر، توانسته به یک جریان تبدیل شود؟
-سینمای مقاومت در قالب سینمای جنگ و سینمای دفاع مقدس در سالهایی یک جریان در سینمای ایران محسوب میشد و آثار قابل تأملی هم به این سینما آورد و در واقع، واقعیترین و اصیلترین ژانر سینمایی ایران یعنی دفاع مقدس را ایجاد کرد. اما متأسفانه در طی سالیان بعد به خصوص از اواسط دهه ۷۰، این سینما آب رفت و لاغر و کوچک شد تا در اوایل دهه ۸۰ به صفر رسید. بعد از آن هر از گاهی یک تنفس مصنوعی به آن داده شد اما دیگر نتوانست سر بلند کرده تا بتواند آنچه را که جا گذاشته یا از قلم انداخته بود را تصویر بکند و بعد از آن به سینمای مقاومت تبدیل شود. از همین روی به دلیل ضعیف شدن ریشه سینمای دفاع مقدس، جریان سینمای مقاومت نتوانست در سینمای ایران شکل بگیرد و در نطفه مانده است.
تصویر خرمشهر در همان سینمای دفاع مقدس هم با همین مثالهایی که گفتید تقریباً مشخص است. همواره تصویری غمانگیز از اشغال آن را شاهد بودهایم و کمتر به فتح و آزادی آن پرداخته شده است. تقریباً تمام مثالهایی که در این مورد آوردید، تصاویری از اشغال خرمشهر و فرار مردم از آنجا دارد و تصویری از حماسهها و مقاومت یک سال و نیمه و ایثارها و رشادتها نیست. تصویری از آن همه طرح و برنامه برای آزادی آن به خصوص در عملیات بیت المقدس نیست. اینها بزرگترین نقص و کمبودی است که در این مورد وجود دارد. ما در سینمای جنگ جهان اگرچه درباره اشغال شهرها تصاویر غم انگیزی داریم اما درباره مقاومت و آزادیسازی آنها مثلاً درباره پاریس، استالینگراد، برلین و .... هم تصاویر و فیلمهای ماندگاری ساخته شده که مقاومت و جنگ و حماسهها را نشان میدهند. اما متأسفانه در مورد خرمشهر تقریباً چنین چیزی وجود ندارد.
*برخی از آثار تولیدی مانند سرزمین خورشید یا روز سوم به ارائه تصویر کاملی از وقایع خرمشهر پرداختند. فکر می کنید لازمه این بازنمایی کامل و به طوری که ضمن ارائه تصاویر مهم و دردناک جنگ روحیه مقاومت و حماسی را داشته باشد، چیست؟ به تعبیر دیگر این بازنمایی چگونه ممکن است؟
-برای بازنمایی کامل حماسه خرمشهر بایستی به همه ابعاد آن پرداخته شود، هم تصاویر غمانگیز اشغال، عقبنشینیها، ترک خانه و شهر و دیار و هم مقاومت و رزمی که طی یک سال و نیم اشغال انجام شد که تقریباً در مورد آن فیلمی ساخته نشده است. همینطور در مورد حماسه بزرگ آزادسازی خرمشهر که نقطه عطفی در تاریخ دفاع مقدس محسوب شده ولی دربارهاش فیلمی وجود ندارد. یعنی غیر از صحنههایی که در سریال "در چشم باد" و صحنهای در فیلم "حریم مهرورزی" که از شادی مردم در آزادی خرمشهر میگوید، فیلمی درباره این حماسه که فراوان دربارهاش گفته شده وجود ندارد و نسل امروز حق دارد سوال کند این آزادی خرمشهر که اینقدر از آن دم میزنید، چه بوده و کجا بوده است؟!
*به نظر شما باورپذیری در مورد اتفاقات جنگ در سالهای اخیر بهتر شده است؟ در حالی که در فیلمهای خارجی و جنگ جهانی تصویر کاملاً واقعی و خشن وجود دارد. به طور کلی واقعگرایی تصویر جنگ ما به چه صورت است؟
-متأسفانه آنچه در سالهای بعد از جنگ به عنوان واقعگرایی به تدریج وارد سینمای دفاع مقدس شد، نوعی گرایشات ضد دفاع بود که مجموعه فیلمهایی را به این سینما تحمیل کرد که میتوان آن را با عنوان عجیب و غریب ضد دفاع نامید! آنچه در هیچ کجای سینمای جهان وجود ندارد. اگر بخواهیم سینمای واقعگرای جنگ و دفاع مقدس را مثال بزنیم، بهترین نمونههای آن در همان سینمای آن سالها یعنی در دهه ۶۰ و در برخی آثار مرحوم ملاقلی پور مانند «سفر به چزابه» و «هیوا» و همچنین بعضی فیلمهای حاتمی کیا مثل «از کرخه تا راین» و مانند آن دیده میشود.
اما در طی این سالها شاهد پیشرفت چندانی در این زمینه نبودهایم. البته در سینما جنگ دنیا نیز نمیتوان گفت که واقعگرایی بیشتر شده بلکه در آنجا بسته به چالشهای موجودشان، به فیلمهای جنگی رنگ و لعاب روز میدهند. مقایسه دو نسخه ۱۹۳۰ فیلم «در جبهه غرب خبری نیست» و نسخه امسال آن، بازگوی این واقعیت است که مشاهده میکنیم که هیچ واقعگرایی در آن بیشتر نشده، بلکه همان نگاه روزآمد به جنگ اعمال گردیده است.
اگر بخواهیم واقعگرایی در سینمای جنگ دنیا را مثال بزنیم شاید بهترین نمونههای آن فیلمهایی مانند «بهترین سالهای زندگی ما» ویلیام وایلر در سال ۱۹۴۶ و سه گانه الیور استون درباره جنگ ویتنام یعنی «جوخه» ۱۹۸۶، «چهارم ژوئیه» ۱۹۸۹ و «بهشت و زمین» ۱۹۹۳ و «غلاف تمام فلزی» استنلی کوبریک باشد و نه مثلا فیلم «۱۹۱۷» سام مندس و فیلم «میدوی» رولند امریش که در سال ۲۰۱۸ ساخته شدند و یا «تاپ گان:ماوریک» که پارسال روی پرده رفت.
*برخی از منتقدین واقع گرایی را با نمایش تلخیهای جنگ خرمشهر و برخی نمایش ظفر و پیروزی و حماسه صرف یکی میکنند. تحلیل شما چیست؟ واقع گرایی جنگ کدام یک از آنها است؟
-واقعگرایی هر دو جنبه را شامل میشود و یکطرفه کردن واقعگرایی جنگ اشتباه است. نمیتوان تلخیهای جنگ را تصویر کرد و پیروزیهای آن را ندید. این سانسور واقعیت است. در فیلم «بهترین سالهای زندگی ما» هر دو جنبه آن را میبینیم. حتی در سه گانه بسیار خشن الیور استون هر دو جنبه آن دیده میشود. اما در فیلمهایی که درباره خرمشهر ساخته شدند، اغلب تنها یک جنبه آن به تصویر کشیده شده و بخش دیگرش در واقع سانسور شده است. آن مقاومت یک سال و نیمه در طول دوران اشغال، سانسور شده است. آن طرح عظیم برای آزادی خرمشهر که در عملیات بیت المقدس تبلور یافت، سانسور شده. آن حماسهها و رشادتها و ایثارها برای آزادی خرمشهر سانسور شده و تنها تلخیها و تراژدیها به تصویر کشیده شد. این را فقط میتوان یک روایت نصفه و نیمه و سانسور شده از خرمشهر نامید.
پایان پیام/ت
نظر شما