حضرت آیت الله جوادی آملی روزگذشته در جلسه درس اخلاق هفتگی که به صورت مجازی برگزار گردید، به ادامه مبحث شرح نهج البلاغه ـ حکمت 108 ـ پرداختند.
ایشان بیان داشتند: در کتاب تمام نهج البلاغه که سخنان نورانی امیرالمومنین را در 5 بخش خطبه ها، نامه ها، کلام ها، توصیه ها و دعاها جمع آوری کرده اند، اصل این کلام نورانی که ضرار به نقل از حضرت آورده، در جلد 5 صفحه 82 آمده است. که ضرار در جواب معاویه که گفت: علی را برای ما توصیف کن، بیان داشت امیرالمومنین «کان یقول»؛ یعنی این کلام را مکرر می فرمود که خداوند در دستگاه درونی انسان، پاره ای خلق کرده به نام قلب که عجیبترین عضو بدن است. هر چندهمه اعضاء حیکیمانه خلق شده اند، اما قلب خیلی لطیف و عجیب است.
ایشان ادامه دادند: برهان امیرالمومنین این است که در قلب، هم مواد حکمت در او هست و هم اضداد حکمت، هم گرایش به حکمت دارد که عدل و عقل باشد و هم به ضد حکمت دارد که جهل و ظلم باشد. هم گرایش علمی دارد و هم گرایش عملی، لذا همواره در آنجا جنگ بین اینها دایر است.
ایشان بیان داشتند: در درون قلب انسان همواره جنگ سنگینی به پا هست که جهاد اوسط نامگذاری شده و انسان موظف است با آن مبارزه کند، همانطور که انسان موظف است با دشمن بیرونی مبارزه کند که به نام جهاد اصغر هست و جهادی که بین عقل و قلب است، بین علم و شهود است و مانند آن، جهاد اکبر نامگذاری شده است.
ایشان اظهار داشتند: گاهی نزاع، درون مرزی است بین علم و جهل نزاع است، در این صحنه «رب عالم قد قتل جهله» آمده است ولی گاهی جهل به معنای جهالت است، یعنی شخص، یک چیزی را مسلّم می داند ولی اندیشه او که کار عقل نظر است درگیر با انگیزه اوست که کار عقل عمل است، یک انسان هوامدار است، این انسان می کوشد تمام سرمایه های علمی را در راه باطل صرف کند، تمامی درسهایی را که خوانده، به پای باطل بریزد، اینجا نزاع بین جهل و علم نیست بلکه بین جهالت و علم است اینجا باید گفت: رب عالم قد قتلت جهالته! جهل برای عقل نظر است و جهالت برای عقل عمل، یعنی نیروی علمی به سمتی و نیروی عملی به سمت دیگر گرایش دارد!
ایشان ادامه دادند: پس دو نزاع سنگین همیشه هست یا نزاع علمی است که انسان یک حقیقیتی را می داند و مخالف و مقید و خاص و قرینه و معارضش را نمی داند، چون انسان وقتی مطلب علمی بیان می کند چند مخالف دارد گاهی منع است و گاه معارضه و گاهی نقض! اینها جهادهای علمی است، یعنی گاهی رقیب صغری یا کبری استدلال شما را منع می کند و مستدل، باید آگاهانه و عمیقانه مقدمه قیاس خودش را اثبات کند و دوم این است که رقیب، معارضه می کند یعنی صغری و کبری دیگری به عنوان دلیل، در عرض دلیل انسان اقامه می کند و این باید معارض را از بین ببرد و راه سوم جنگ این است که راه منع و معارضه نیست، بلکه راه نقض است که رقیب می گوید این دلیل شما اگر تام هست چرا در جای دیگری که ما اقامه میکنیم، نتیجه نمی دهد؟! این جنگ داخلی بین منع و دلیل، معارضه و دلیل و نقض و دلیل همیشه هست اینها جنگهای علمی است و تمام این جنگ آورها سپاهیان عقل نظری هستند فقط در حوزه علم، این سه نبرد دایر است و کاری به اخلاق ندارند! از این صحنه گذشته گاهی بین عقل عمل که مسئول انگیزه است با عقل نظر که مسئول اندیشه است درگیری است.
ایشان بیان داشتند: همان طور که در عقل نظری یعنی اندیشه در سه جبهه جنگ داشتند، در بخش عقل عملی که انگیزه است، در سه جبهه با هم جنگ دارند یا بیشتر و آن این است که این قوه خواسته و انگیزه اش با قوه دیگری متفاوت است، این قوه طرف قناعت است و دیگری طمع، این قوه به سمت گوشه گیری و خاموشی می کشد و طرف دیگر به سمت شهره و نام آور شدن، این جنگ داخلی است بین اعضای عقل عملی که همه انگیزه دارند اما انگیزه ها فرق می کند.
ایشان اظهار داشتند: جبهه سوم که جبهه برون مرزی است بین عقل عملی که مسئول انگیزه است با عقل نظری که مسئول اندیشه هست نزاع و درگیری هست، عالم بی عمل به این می گویند! مشکل علمی ندارد، اما مشکل عملی دارد! اینجا علم با جهالت می جنگد نه با جهل!
آیت الله جوادی آملی بیان داشتند: بنابراین در چند بخش جنگ هست یا در درون اندیشه هاست یا در درون انگیزه هاست و یا جنگ بین اندیشه و انگیزه است؛ بیان امیرالمومنین که این را مکرر می فرمود و ضرار به معاویه گفت که همواره بین اندیشه و انگیزه درگیر هست، این جهاد سوم است بین نظر و عمل، و بین حکمت نظری و حکمت عملی! حضرت اینجا بیان می دارد که همواره انسان باید حدّ معتدل را رعایت کند و نه راه افراط را برود و نه راه تفریط! لذا در پایان فرمود: اگر از حد اعتدال پایین تر بروید ضرر دارد و اگر از حد اعتدال بالاتر برود، فساد دارد. هسته مرکزی علوم علمی و عملی، هم جلوی جنگهای سه گانه عقل اندیشه را می گیرد و هم جلوی جنگهای سه گانه عقل عملی را می گیرد.
نظر شما