رفیعی‌جم می‌گوید پوراحمد پشتوانه و زمینه خوبی داشت و آثار موفقی مانند «شب یلدا»، «خواهران غریب» و سریال «قصه‌های مجید» را ساخته بود که تاریخ مصرف ندارد، اما متاسفانه «پرونده باز است» چندان موفق نبود.

برخی آثار پوراحمد تاریخ مصرف ندارند

«پرونده باز است» آخرین ساخته زنده‌یاد کیومرث پوراحمد فیلم پرحاشیه‌ای از آب درآمد؛ از موضع‌گیری‌های فیلمسازش در زمان فجر تا رونمایی از فیلم در جشنواره که با انتقادهای بسیار و بعضاً حمله‌هایی از سوی منتقدان و اهالی رسانه روبه‌رو شد. ​​​​​​​اما این فیلم برای پوراحمد تاریخچه طولانی داشت و از سال‌ها پیش درصدد ساختش بود. «پرونده باز است» که داستانی واقعی دارد پرونده یک قتل ناموسی است که در دهه۸۰ رخ داد و درباره نوجوانی است که در ۱۵سالگی مرتکب قتل می‌شود و حالا در سن ۱۸سالگی منتظر اجرای حکم است. گرچه فیلم مبتنی بر یک روایت واقعی ساخته شده اما پرداخت ضعیفی دارد و ظاهراً چنگی هم به دل مخاطبانش نزده است. این فیلم که از ۱۴تیرماه اکران شده کمتر از ۸هزار و۵۰۰ مخاطب و تنها ۳۸۴میلیون تومان فروش داشته است.

اصغر رفیعی‌جم، تهیه‌کننده و از مدیران پیشکسوت و چیره‌دست فیلم‌برداری سینماست که با فیلمسازان برجسته‌ای همچون بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی، واروژ کریم مسیحی، احمدرضا درویش، شهرام اسدی، ایرج قادری و... همکاری کرده‌ است. او دو بار برای فیلم‌های «سگ‌کشی» و «پرده آخر» برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌برداری شد. رفیعی‌جم که در سال‌های اخیر گزیده‌کارتر از همیشه شده پس از مدت‌ها به‌واسطه دوستی دیرینه‌ای که با زنده‌یاد پوراحمد داشت پشت دوربین آخرین فیلم او قرار گرفت. به همین بهانه با او درباره این تجربه همکاری به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

اصغر رفیعی جم
اصغر رفیعی جم



از سال ۵۷ تا سال گذشته هیچ همکاری میان شما و مرحوم پوراحمد نبود، چه شد که پس از سال‌ها با «پرونده باز است» این همکاری تکرار شد؟

سابقه همکاری من با پوراحمد به اوایل انقلاب برمی‌گردد که یک مستند به نام «خلیج‌فارس؛ جغرافیای فقر و غنا» برای تلویزیون ساختیم. البته ارتباطمان در این سال‌ها همچنان ادامه داشت اما با همدیگر همکاری نمی‌کردیم تا همین اواخر که فرصتی دست داد کار کنیم و نتیجه‌اش شد فیلم «پرونده باز است».

نظر خودتان درباره خروجی کار چیست؟

راستش با فیلم‌نامه‌اش زیاد ارتباط برقرار نکردم، زیرا این قصه و سوژه قصاص، تکراری بود و چند فیلم‌ هم در این باره ساخته شده است.

که درخشان‌ترین آن «شهر زیبا»ی اصغر فرهادی است.

بله دقیقاً. من وقتی قصه «پرونده باز است» را خواندم، متوجه شدم داستان تکراری است و بهترش را فرهادی چند سال پیش با هنرپیشه‌های خوبی ساخته، بنابراین موافق ساخت آن نبودم، اما آقای قائم‌مقامی به عنوان تهیه‌کننده و کیومرث معتقد بودند باید حتماً آن را کار کنیم. من هم به دلیل ارتباط و دوستی که با پوراحمد داشتم و چون پس از سال‌ها، برای همکاری سراغ من آمده بود پیشنهادش را پذیرفتم و آن را کار کردیم. 

فیلم پوراحمد شرایط خوبی برای موفقیت نداشت/ اهمیت سناریو در ساخت آثار جدی



وقتی درباره یک سوژه خاص، فیلم‌های متعددی ساخته می‌شود طبیعتاً باید از یک زاویه متفاوت سراغش رفت؛ شما خودتان برای اینکه فضای متفاوتی ایجاد کنید، چه کردید ؟

فیلم این استعداد را نداشت که برایش کاری کنیم و شرایط بهتری را رقم بزنیم و به نظرم کاری نمی‌شد کرد. من واقعاً با قصه و مجموعه شرایط آن ارتباط برقرار نمی‎کردم و آن را دوست نداشتم و تا جایی که متوجه شدم فیلم قابل قبولی هم درنیامد و کاری نشده که راضی‌کننده باشد.

اما خب من هم در کنار تیم بودم. البته فراموش نکنیم که پوراحمد پشتوانه و زمینه خوبی داشت و سریال‌ها و فیلم‌های موفقی مانند «قصه‌های مجید»، «سرنخ»، «شب یلدا» و «خواهران غریب» را ساخته بود، اما قصه «پرونده باز است» را پس از فیلم‌های شکست‌خورده اخیرش انتخاب کرد که متأسفانه موفق هم نبود. اما خودش آدم خوبی بود و در کارش بسیار حرفه‌ای؛ نمونه آن همین «قصه‌های مجید» است که تاریخ مصرف ندارد. 

فیلم پوراحمد شرایط خوبی برای موفقیت نداشت/ اهمیت سناریو در ساخت آثار جدی



خیلی‌ها معتقدند زنده‌یاد پوراحمد بنا به تجربه چند فیلم اخیرش که چندان موفقیت‌آمیز هم نبود، نباید این فیلم را می‌ساخت. این در حالی است که شاید کمتر تهیه‌کننده‌ای هم این اواخر حاضر به همکاری با ایشان می‌شد و آقای قائم‌مقامی کنار زنده‌یاد پوراحمد ایستاد. شما فکر می‌کنید هنرمند باید تا لحظه آخر کار کند یا زمانی که در اوج قرار دارد، کنار بکشد؟

راستش خیلی این حرف را قبول ندارم. فیلمسازانی در سراسر جهان داریم مانند کلینت ایستوود که به قول شما روی قله ایستاده‌اند، همچنان فیلم می‌سازند و موفق هستند. به نظرم این طور نیست و فیلمساز خودش باید متوجه این موضوع باشد که اصلاً برود سراغ ساخت فیلم یا نه و تشخیص این مسئله با دیگران نیست. او باید بداند آیا این توان را دارد و شرایط موجود ایجاب می‌کند که یک فیلم خوب بسازد و راحت کار کند و از طرفی شرایط ممیزی، قوانین و چارچوب‌ها چگونه است. به‌خصوص در مورد فیلم‌های جدی که فیلمسازش باید ۱۰۰ درصد شرایط لازم را برای ساخت آن داشته باشد.

این شرایطی که می‌گویید چیست؟

بحث اقتصاد و هزینه‌های تولید در وهله نخست مطرح است، ممیزی هم مسئله دیگر است و اینکه آیا فیلمساز می‌تواند فیلم را بر مبنای اصول و قواعد بسازد. به نظرم کار هنری خیلی مشکل است، حالا کسی فیلم کمدی و دم‌دستی می‌سازد و یک‌جوری سر و ته کار را درمی‌آورد اما کارگردان فیلم جدی که قرار است حرف مهمی بزند و مخاطب زیادی داشته باشد باید سناریو را بسنجد آیا چنین استعدادی دارد که تبدیل به یک فیلم خوب شود و شرایط موجود او را یاری می‌کند یا خیر و تشخیصش هم با او است. در مورد «پرونده باز است» هم معتقدم شرایط خوبی برای آن وجود نداشت تا بتواند فیلم خوبی شود.

فیلم پوراحمد شرایط خوبی برای موفقیت نداشت/ اهمیت سناریو در ساخت آثار جدی



فکر می‌کنید افتی که آقای پوراحمد طی سال‌های اخیر در فیلم‌هایشان تجربه کردند به دلیل شرایط اجتماعی و فشارهایی بوده که روی برخی فیلمسازان وجود داشته و دارد؟

به نظرم یک کارگردان می‌تواند آن‌قدر هوشیار و زیرک باشد که یک فیلم قابل قبول بسازد و این بستگی به خود او دارد زیرا شرایط برای همه یکسان است و جوان‌هایی که الان فیلم می‌سازند خیلی خوب یاد گرفته‌اند و سینما را می‌شناسند. خب این‌ها هم دارند در همین شرایط کار می‌کنند و مشکل آنچنانی هم ندارند، اما کسانی هم هستند که درجا می‌زنند و نمی‌توانند فیلمشان را مدیریت کنند، البته منظورم مشخصاً پوراحمد نیست اما همه این‌ها به شرایطی برمی‌گردد که برای یک فرد به وجود می‌آید که توانش را داشته باشد در این شرایط فیلم خوب بسازد یا نه.

این سال‌ها خیلی گزیده‎کار شده‌اید، مشغول کاری نیستید؟

نه، این روزها کار نمی‌کنم. البته پیشنهادهایی دارم اما آن‌قدر کارها بزن در رویی شده که ترجیح می‌دهم در این پروژه‌ها نباشم.

تحلیلتان از وضعیت این روزهای سینما چیست؟

متأسفانه سینما دولتی شده و عده‌ای هم در این سینما پول‌شویی می‌کنند. از آن طرف با وجود سریال‌های ترکی شبکه‌های ماهواره‌ای، مخاطب راحت‌تر آن‌ها را تماشا می‌کند و طبیعتاً نمی‌تواند فیلم‌های سلامت را ببیند؛ کلیت سینما هم ضعیف شده و رفته رفته آدم‌های حرفه‌ای خیلی کم شده‌اند و با اینکه جوانان بااستعدادی هم آمدند اما در سینمایی که می‌تواند سالانه ۱۰۰ فیلم بسازد و ۵۰ ـ ۴۰ تای آن‌ مطرح شود چنین آثاری ساخته نمی‌شود و تماشاچی هم راحت و مجانی سریال‌های جم را می‌بیند. ضمن اینکه سینما رفتن هم گران شده و مردم اگر بخواهند سینما بروند باید همین چیزهایی را ببینند که ساخته می‌شود. با این وضعیت، هیچ آینده‌ای در انتظار سینمای ما نیست. من برای خودم متأسفم که در این سینما کار می‌کردم اما امروز هیچ انگیزه‌ای برای فعالیت ندارم؛ سینمایی که نه زمان دارد، نه اقتصاد و نه فرهنگ و هیچ اتفاقی در آن نمی‌افتد؛ سناریوها ضعیف و کارگردان‌ها نابلد. البته در زمینه فیلم‌برداری، صدا و موسیقی هم این اتفاق افتاده و اغلب کاسبکارانه کار می‌کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.