مفهوم حکمرانی خوب، نخستین بارتوسط بانک جهانی در دهه1980 مطرح شد. بانک جهانی حکمرانی خوب را الگویی برای اصلاحات ساختاری به منظور توسعه کشورهای کمک گیرنده میدانست. لذا برای اصلاح نظامهای سیاسی، تقویت جامعه مدنی و بخش خصوصی این ایده رامطرح کرد.بانک جهانی درگزارشی که در سال1989منتشرکرد برای اولین بار حکمرانی خوب را به عنوان ارائه خدمات عمومی کارآمد،نظام قضائی قابل اعتمادونظام اداری پاسخگوتعریف کرده است. برنامه توسعه ملل متحدUNDP))در تعریف حکمرانی خوب آن را شامل سازوکارها، فرایندها و نهادهایی میدادند که به واسطه آنها نهادها، شهروندان و گروهها، منافع خود را دنبال میکنند، تعهدات شان را برآورده میسازند و تفاوتشان را تعدیل مینمایند. شاخصهای حکمرانی خوب برای اداره کشور را میتوان: حکومت قانون، شفافیت و پاسخگویی، مشارکت جویی و مبارزه با فساد ذکر نمود.
-حکومت قانون یعنی نظام، مبتنی بر سازماندهی سیاسی و حقوقی باشد که هدف آن حمایت از حقوق اساسی شهروندان است. حکمرانی خوب نیازمند اصولی چون تفکیک قوا، عدم فساد در سیستم قضایی، قانون درست و عادلانه و برابری همه در مقابل آن است.اجرای حکومت قانون نیازمند سیستم قضائی مستقل وامنیت قضایی است.امنیت قضایی به دلیل روشن نمودن رابطه شهروندان وقدرت حاکمه، ثبات حقوقی وامنیت اقتصادی واجتماعی به دنبال خواهد داشت و ماحصل آن توسعه اجتماعی و اقتصادی است.
-شفافیت و پاسخگویی به این معنی است همه مسئولان و کسانی که در پروسه تصمیم گیری و اجرای آن مداخله دارند متناسب با سطح اختیارات و حجم تاثیر گذاری، در مقابل جامعه نسبت به عملکردخویش در دوره زمانی مشخص پاسخگو بوده وعملکرد شان قابل نظارت و ارزیابی باشد واطلاعات مربوط به آن، آزادانه در دسترس همه بویژه رسانه ها باشد.باید در نظر داشت صرف برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه شرط کافی تلقی نمیشود و لازم است در دوران حکومت زمینههای لازم جهت نظارت مردم و شفافیت و پاسخگویی مسئولین وجودداشته باشد.پاسخگویی موجب اعتماد عمومی بین شهروندان میشود. پاسخگویی به مسئولین فشار وارد میآورد که در مقابل عملکرد خود مسئول باشند. البته لازمه شفافیت و پاسخگو بودن مسئولین، وجود نهادهای مردمی مستقل از دولت،آزادی های سیاسی، مدنی و اقتصادی، توزیع برابر فرصت ها و تغییر مسئولان و چرخش نخبگان است.
-مشارکت جویی به عنوان کلید اصلی و بنیادی حکمرانی خوب است؛ و در آن وجود آزادی بیان و تشکل ها و جامعه مدنی سازمان یافته مورد توجه قرار میگیرد. وسعت و سطح مشارکت افراد و نیروها در چرخه تصمیم گیری و اجرا هرچه بیشتر باشد سلامت و پایداری جامعه را بیشتر تضمین میکند.
-مبارزه با فساد به این معناست که مشکلات اقتصادی و عدم وجود باورهای اخلاقی و مقررات بازدارنده و نظام های کنترلی، موجب گسترش فساد در جوامع خواهد شد. از فسادهای رایج در جهان را میتوان فساد رهبران، فساد اداری، پولشویی، گرفتن رشوه، پارتی بازی، اختلاس و نادیده گرفتن قوانین ذکر نمود. مهمترین راه مبارزه با فساد، پیشگیری ازفساد است که نیازمند سیستم مدیریت نیروهای انسانی و نظارت قوی بر آنان است چرا که فساد فردی در صورت استمرار تبدیل به عادت و فساد سیستمی خواهد شد. ازسوی دیگر از آنجا که مبارزه با فساد تدریجی و زمان بر است نیازمند اعتماد و همکاری شهروندان است.
رشد و توسعه اقتصادی در جوامعی صورت میگیرد که جو آرام طولانی مدت و ثبات سیاسی در آن حاکم باشد وجود ناآرامیهای اجتماعی و سیاسی مانع جذب سرمایه گذاری اقتصادی و فرار سرمایهها به خارج میشود. حکمرانی خوب ناظر بر نحوه اعمال قدرت و حاکمیت است وقتی شاخص های حکمرانی خوب بهبود یابد انتظار میرود فساد به حداقل ممکن کاهش یابد، قانون درست و عادلانه حاکمیت یابد، مشارکت جویی، شفافیت وپاسخگویی افزایش یابد و به تبع ثبات، امنیت و کارآمدی نظام ارتقا یافته و به توسعه اقتصادی و انسانی منجرشود. تحقق حکمرانی خوب و شاخصهای آن مستلزم گسترش همکاری و تعامل سازنده بین مردم و حکومت و همزیستی مسالمت آمیز مدنی و نقد منصفانه، انتقاد پذیری و نظارت پذیری مسئولین است.
نظر شما