آنطور که محسن زارعی، رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش خبر میدهد میانگین معدل دانشآموزان پایه یاد شده در سال گذشته ۶۲/۱۱ بوده که این رقم امسال به ۰۲/۱۰ رسیده است. تأسفبارتر اینکه بیشتر نمرات در حد ۱۰ تا ۱۲ بوده و از مجموع دانشآموزان فقط یک نفر موفق شده تمام دروس را با نمره ۲۰ قبول شود.
هرچند به گفته وی، سؤالات امتحانات نهایی امسال به صورت کامل مفهومی طراحی شده و با دقت و امنیت بیشتری برگزار شده بود -که قطعاً این موضوع در نتیجه بدست آمده بیتأثیر نبوده است- با وجود این، پرسش این است قبولی به صورت ناپلئونی و در سطح نمره ۱۰ تا ۱۲ آن هم پس از ۱۲ سال تحصیل، تلاش معلمان و هزینههای سنگین آموزشی که دولت و خانوادهها متقبل میشوند، چقدر پذیرفتنی و قابل توجیه است و اگر بخواهیم به دنبال مقصر باشیم باید یقه چه کسی را بگیریم؛ معلم، دانشآموز یا نظامی که دانشآموز را به دستگاه تستزنی تبدیل کرده است؟
افت تحصیلی تکسبدی نیست
علیرضا کمرهای، معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش به قدس میگوید: سطح یادگیری دانشآموزان در نظام آموزش عمومی و متوسطه پیش از این هم قابل قبول نبوده است، اما در طول چند سال اخیر شیوع کرونا در کشور بر سطح یادگیری دانشآموزان اثر منفی گذاشته که این تأثیر شاید تا دهها سال تداوم یابد. البته مسئله افت تحصیلی یا یادگیری دانشآموزان ما مطلقاً تکسبدی نیست، یعنی طبیعتاً دانشآموزان با دانش معینی وارد سطوح بعدی یادگیری و کلاسهای بالاتر میشوند و زمانی که یک ارزشیابی مستندتر و قابل اعتمادتر صورت گیرد شاید چندان نتوانند از عهده آن بربیایند.
من دلیل کاهش افت یادگیری دانشآموزان را مفهومی بودن سؤالات ارزشیابی نمیدانم. ضمن اینکه در یک سیستم اجتماعی، روند تغییرات باید تحت کنترل باشد چون چرخشهای ناگهانی به موضوع آسیب میزند و اگر این اتفاق در امتحانات اخیر افتاده باشد شاید در میانگین نمره تا حدی تأثیر داشته است؛ اما قطعاً تأثیرش کمتر از سایر متغیرهاست.
البته واقعاً نمیدانم چه دلیلی پشت این است که عنوان میشود سؤالات مفهومی بوده است تا بخواهیم بر این اساس نتایج را توجیه کنیم. در هر صورت شاید بتوانیم سؤالات امتحانات نهایی را از نظر سطوح یادگیری دانشآموزان تغییر دهیم که مثلاً از سطوح اولیه یادگیری که در طبقهبندی بلوم وجود دارد به سطوح بالاتر بیاید که توانایی تجزیه و تحلیل و استنتاج را بسنجد.
وی از کیفیت معلمان به عنوان مهمترین متغیرهای اساسی در کیفیت تحصیلی دانشآموزان یاد میکند و میگوید: نظام آموزشی ما در ارائه آموزشهای ضمن خدمت به معلمان برای اینکه آنها را به فنون و روشهای یادگیری نوین و قابل قبولتر مجهز کند، ناتوان بوده است. کلاسهای ضمن خدمتی که برای معلمان برگزار میشود چندان کارآمد نیستند تا معلمان را بهروز نگهدارند. بنابراین برای ارتقای کیفیت آموزشی باید معلمان را به مهارتهای تدریس تجهیز کنیم. از سوی دیگر انگیزههای معلمان تحت تأثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی بهشدت در فرایند کاری آنها اثر میگذارد.
کمرهای کاهش انگیزه در دانشآموزان را یکی دیگر از ریشههای افت تحصیلی آنها میداند و میگوید: بچههای ما در فضایی درس میخوانند که به دلایل مختلفی یادگیری در آن تضعیف شده است. از سوی دیگر، یکی از عواملی که بر کیفیت تحصیلی دانشآموزان تأثیر میگذارد مدت زمان آموزش است. در حال حاضر به دلیل برنامهریزی نامناسب و تعطیلیهای متعدد، ساعات آموزش دانشآموزان متناسب با حجم دروس آموزشی نیست، یعنی ساعات درسی با چگالی دروس و حجم محتوایی کتابهای درسی انطباق ندارد و معلم نمیتواند به قدر کافی مفاهیم آموزشی را تکرار و تمرین کند تا یادگیری دانشآموزان عمیقتر شود.
وی با بیان اینکه آسیبشناسی یادگیری در نظام آموزشی کشور پیشتر صورت گرفته و حتی موارد منعکس شده است، میافزاید: با همه این اوصاف، اگر میانگین نمره ۰۲/۱۰ از طریق یک ارزشیابی درست حاصل شده باشد، نشان میدهد ۵۰درصد اهداف درسی محقق نشده و به همین خاطر به هیچ عنوان این رقم قابل قبول نیست و طبیعتاً نظام آموزشی و جامعه و نظام حاکمیتی باید به خودش بیاید و آن را آسیبشناسی و برای درمان مشکل روی کیفیت آموزشی سرمایهگذاری کند.
دولت و مجلس مقصرند
مهرداد ویس کرمی، عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی هم رسیدن میانگین معدل دانشآموزان پایه دوازدهم به نمره ۰۲/۱۰ و مربوط کردن افت تحصیلی دانشآموزان صرفاً به طرح سؤالات به صورت مفهومی را چندان درست نمیداند و به قدس میگوید: واقعیت این است در سالهای گذشته هم به دلیل ضعف نظام آموزشی، نبود نظارت به دلیل شیوع کرونا در کشور و نیروی انسانی ضعیف که با مصوبات دولت و مجلس یکشبه به بدنه نظام آموزشی کشور تزریق شدهاند، کمبود بودجه و اعتبارات و... شاهد افت تحصیلی و اطلاعاتی دانشآموزان بودیم.
وی با ابراز تأسف از اینکه در بعضی دروس تخصصی، انشا و حتی خواندن و نوشتن شاهد یک کمسوادی فراگیر میان دانشآموزان کشور هستیم، میافزاید: بچههای ما با این ضعفها و پایههای علمی نمیتوانند بعدها پایه قوی برای دانشگاهها باشند، بنابراین باید فکری برای این موضوع کرد.
ویسکرمی با اشاره به اینکه برگزاری امتحانات نهایی هنوز هم به حد مطلوب نرسیده، چه رسد به حد آیدهآل، میگوید: شاید به دنبال مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی و نقش ۶۰درصدی که برای آموزش در مقطع آموزش متوسطه برای قبولی در کنکور و ورود به دانشگاهها لحاظ شده، امتحانات نهایی کمی جدیتر از پیش، از سوی وزارت آموزش و پرورش برگزار شده باشد و این موضوع نیز تا حد بسیار کمی خودش را در نتایج امتحانات نشان داده باشد اما همانطور که اشاره شد افت تحصیلی دانشآموزان از گذشته وجود داشته فقط الان رویه بالای آن برداشته شده است.
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس با بیان اینکه میانگین نمره ۰۲/۱۰ فقط محصول آموزش و پرورش کشور نیست، میافزاید: چون در این نتیجه نمیتوان نقش و تلاش مدارس غیرانتفاعی و خانوادهها را که هزینههای سنگینی بابت تحصیل فرزندان خود میکنند، نادیده گرفت. بنابراین اگر وزارت آموزش و پرورش میخواهد یک ارزشیابی درست از میزان یادگیری دانشآموزان داشته باشد باید نمرات امتحانات نهایی مدارس دولتی را ملاک عمل قرار دهد.
وی در همین زمینه اضافه میکند: از سوی دیگر به همان مقدار امکانات و هزینههایی که صرف آموزش و پرورش میشود محصولی با عنوان دانش، علم و مهارتآموزی تولید نمیشود یعنی همین حالا هم نسبت تولید دانش و مهارت با وقت و هزینههایی که صرف میشود همخوانی ندارد و بسیار پایینتر از حد مورد انتظار است.
ویس کرمی با اشاره به اینکه باید تکلیف نظام جذب معلم در کشور یک بار برای همیشه مشخص شود، میافزاید: در واقع باید قانون محکمی در خصوص جذب معلم و بودجه موردنیاز آن تصویب شود، چون معلم مهمترین و اصلیترین عنصر در کیفیت آموزشی است.
وی دولت و مجلس را مقصرهای اصلی افت شدید تحصیلی دانشآموزان کشور میداند و میگوید: مجلس در جذب معلم مقداری تحت تأثیر جذب رأی به هنگام انتخابات بوده است، بهطوری که این نهاد از سال ۱۳۸۸ تا کنون ۱۳ تا ۱۴ الحاقیه در زمینه جذب معلم زده که همه آنها در حد یک آزمون تشریفاتی بوده، یعنی هیچ کار اساسی و منسجمی از سوی مجلس برای جذب معلم انجام نشده است. از سوی دیگر، نگاه دولتها هم گاه سیاسی و معطوف به خارج بوده نه به خودباوری. حتی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که این همه برایش وقت و هزینه صرف شده از سوی دولتها دیده نشده است. ضمن اینکه معلم هم محصول سیاستهای اتخاذی این دو قوه است. بنابراین وقتی قانون مشکل داشته باشد و یا روند کار بر اساس سیاستهای بالادستی نباشد در این میان هم معلمان و هم دانشآموزان فدا میشوند.
وی سپس به بحث تغییر رویه در طرح سؤالات از محفوظات به مفهومی میپردازد و در پاسخ به این پرسش که آیا بهتر نبود این تغییر رویه ابتدا در مدرسه و به دانشآموزان تفهیم میشد، میگوید: کارکرد معدل عوض شده، حالا چه صحیح یا چه غلط. قبلاً تا دهه۷۰ معدل حرمتی داشت، نمرهاش نشان میداد چقدر موفق است اما بعد از این دهه وقتی قبول شدن در کنکور کمی سخت شد و مؤسسات کنکور شکل گرفتند و... نمره و معدل تحت تأثیر کنکور قرار گرفت. تا کنون رویکرد کشور این بوده دانشآموز با نمرهای که میآورد از مرحله آموزش متوسطه عبور کند و به دانشگاه برود. اما الان نمره آموزش متوسطه مبنای قضاوت و رقابت بین دانشآموزان شده است. بنابراین در این حالت باید باب رقابت را برای همه دانشآموزان با هوش و استعدادهای مختلف فراهم کرد. از این رو به طور طبیعی در اینجا باید کمی وزنکشی دقیقتری صورت گیرد یا اینکه درصد سؤالات مفهومی و محفوظیها چقدر باشد تا این انتهای راه رتبهبندی مشخص شود.
ویس کرمی در خاتمه میگوید: به هرحال در گذشته در کنکور تعدادی سؤال به صورت مفهومی طرح میشد تا دانشآموزان ممتاز و نخبه از بقیه مشخص شوند حالا این موضوع از کنکور به امتحانات نهایی کشیده شده که چنین کاری اجتنابناپذیر است.
نظر شما