تحولات لبنان و فلسطین

همزمان با روز آخر ماه صفر، از دقایق اولیه صبح، زن و مرد، بچه و پیر و جوان همه رخت عزا بر تن، آمده‌اند، گویی حاجیان با احرام سیاه آمده‌اند تا دور کعبه دل‌ها یعنی حرم آقا علی بن موسی الرضا(ع) طواف کنند.

بسم رب الرضا(ع) 

به گزارش قدس خراسان، شیرازی، نواب صفوی، امام رضا(ع) یا طبرسی اسم محورهای منتهی به حرم است که از اولین ساعات صبح شنبه مفتخر به قدم‌های دسته‌های عزاداری و زائران امام هشتم(ع) شده‌اند. 

تشییع تابوت نمادین حضرت رضا(ع) توسط زنان نوغان

مسیرم را ابتدا از خیابان طبرسی شروع می‌کنم و به محله تاریخی نوغان می‌روم؛ عقربه‌های ساعت، ۹ صبح را نشان می‌دهند و اینجا جلوی مسجد امام رضا در نوغان ۹، زنان سیاهپوش نوغان تجمع کرده‌اند تا آنهایی که داخل مسجد هستند، بیایند و همه با شاخه‌های گل به سمت حرم مطهر رضوی سرازیر شوند، تا عرض ادب کنند، تا بگویند بعد از هزار و ۲۴۲ سال، هنوز اشک چشم زنان نوغان سرازیر است تا بگویند علی بن موسی الرضا(ع) اگر دور از خواهر کریمه و مادر بزرگوارش در مظلومیت به شهادت رسید، هستند زنانی که سیاه بپوشند، اشک بریزند و بر سر و صورتشان بزنند تا عزاداری، غریب نباشد. 

همه با شاخه‌های گل در دست در کوچه نوغان رضا گویان در حرکتند بین راه با دسته های عزای دیگر تلاقی می‌کنند و همه با هم یکی می‌شوند. 

«امروز مشهد غرق در ماتم و عزا است»، مختصرترین جمله در شرح حال شهری است که امروز مشهدالرضا شد، روستاهای توس و سناباد و نوغان هزار و ۲۴۲ سال قبل مثل چنین روزی، بعد از شهادت علی بن موسی الرضا(ع) پیمان بستند دست در دست هم، شهری شوند در شأن مدفن پاره تن رسول (ص) و اینچنین بود که اینجا مشهد شد. 

علاوه بر غوغایی که مشهد را فراگرفته، در کوچه‌های پیچ در پیچ این شهر هم موکب‌ها برقرار است، هر کس در حد توانش می‌خواهد به زائران و عزاداران امام هشتم خدمت کند، یک کتری کوچک شیر و چند لیوان یک بار مصرف گاهی تمام توان یک موکب‌دار است که در طبق اخلاص گذاشته و به رهگذران تقدیم می‌کند. 

مشهد سیاه‌پوش عزاداری امام رضا(ع) است 

فرقی نمی‌کند با چه وسیله‌ای خودتان را در روز شهادت امام مهربانی‌ها به مشهد رسانده باشید، هواپیما، اتوبوس، قطار و یا حتی پای پیاده، با ویلچر باشید یا واکر یا عصا، اینجا همه با پای دل آمده‌اند. 

مشهدی‌ها اما خوب بَلدند مهمان‌داری کنند. هوای امامی که مزارش در شهرشان جای گرفته را خوبِ خوب دارند. هوای مهمانان حرم آقا را هم دارند. پا به شهر که بگذارید، از راننده تاکسی تا مغازه‌دارها و رهگذرها میزبانِ مهربانی برای شما هستند. پرچم سیاه روی دیوارهای شهر خودنمایی می‌کند. دسته های عزاداری نه فقط از شهر مشهد که چندین روز است که از شهرهای مختلف به سوی حرم امام رضا(ع) در حرکت‌اند. نوحه‌ها و نواهای سوگواری از کوچه و خیابان‌ها به گوش می‌رسد. 

بوی خوش گلاب، اسپند و کندر همه شهر را پر کرده است و میهمانان هم همه با ارادت، صف به صف به سمت حرم در حرکت هستند. 

اغنیا مکه روند و فقرا سوی رضا(ع)

از دقایق اولیه صبح، زن و مرد، بچه و پیر و جوان همه رخت عزا بر تن، آمده‌اند؛ گویی حاجیان با احرام سیاه آمده‌اند تا دور کعبه دلها یعنی حرم آقا علی بن موسی الرضا(ع) طواف کنند؛ یکی مجمر اسپند میگرداند، آن دیگری در مسیر حرم آرام و بی صدا سینه می‌زند و زیر لب امامش را صدا می‌زند، میان این همه همهمه اگر گوش‌هایت را تیز کنی می‌شنوی امروز همه امام رضا را با صفت غریب الغرباء صدا می‌زنند.

امروز گوشه گوشه مسیرهای منتهی به حرم غرق در ماتم و عزاست و حال و هوایی عجیب دارد، از حضور موکب های عزاداری شهرهای مختلف ایران در ره باغ‌های منتهی به حرم مطهر رضوی تا عرصه میدان شهدا که شور و حالی خاص دارد، این روزها در مشهد مردم شیراز را می‌بینی، مردم بندر عباس، فسا، ارومیه، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان، ترکمن‌های شمال ایران یا مردم کاشان که با شربت گلاب و بیدمشک از عزاداران امام مهربانی‌ها پذیرایی می‌کنند؛ یک ایران به مشهد آمده تا با احرام عزا دور حرم رضا(ع) بگردد و طواف کند.

دسته‌های عزاداری با طبل و سنچ و علم و پرچم‌های یا حسین، یا ابالفضل و یا علی بن موسی الرضا همه رو به سوی حرم مطهر در حرکت هستند. 

خودروهای پلیس، اورژانس و آتش‌نشانی همه به حال آماده‌باش هستند و نیروهای امدادی همنوا با مردم، امام غریبشان را صدا می‌زنند.

کاروان کفن پوشان قائن، آیین دمام زنی جنوبی‌ها یا آن کشیش مسیحی که در مراسم عزاداری امام رئوف(ع) طبل عزا می‌نوازد فقط گوشه هایی از زیبایی های مراسم عزاداری امام هشتم(ع) است که چشم می‌بیند و قلم می‌نویسد.

همه هیات‌ها از هر مسیری که راه افتاده باشند در حرم مطهر همچون رودخانه‌هایی که به دریا می‌رسند با هم یکی می‌شوند؛ دسته‌ها و هیئت‌های عزا یکی یکی وارد صحن و سرای حرم رضوی می‌شوند، اما خیل جمعیت لحظه‌ای خلوت نمی‌شود، عده‌ای دیگر از راه می‌رسند با زنجیر و طبل و سنچ با نوای یا غریب الغربا، یا عزیز زهرا؛ بین همه دلتنگی‌ها مردی جوان در حال وداع با امام مهربانی‌ها در حالی که به پهنای صورت اشک می‌ریزد، یک دستش به چمدان است، دست دیگرش را به نشانه عشق و ارادت بر سینه گذاشته رو به گنبد طلا ایستاده و با خود نجوا می‌کند: آقاجان اگر بار گران بودیم رفتیم...

گزارش: معصومه مومنیان

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.