همه انسانها در طول خواب، رویا میبینند. مطالعات انجامشده در آزمایشگاههای خواب نشان دادهاند که به صورت متوسط، ۸۴ درصد مرحلهای از خواب که به آن مرحله حرکات سریع چشم «REM» میگوییم، با رویابینی همراه است. به نظر میرسد آنچه در افراد مختلف متفاوت است، میزان یادآوری این رویاها بعد از بیدار شدن است. در واقع بعضی افراد بیش از دیگران، رویاها را به خاطر میسپارند.
خواب انسان ۴ تا ۵ مرحله دارد که تقریبا شبیه هم هستند و هر مرحله ۱ ساعت تا ۱ ساعت و نیم طول میکشد. با این مراحل ۸-۷ ساعت خواب شبانه طی میشود.
هر کدام از این مراحل ۲ قسمت دارد؛ یک قسمت خواب معمولی و یک قسمت خواب رویا -زمانی که رویا میبینیم- است. در این زمان در حالی که چشمم بسته است، کره چشم حرکت میکند؛ انگار واقعا در حال دنبال کردن رویاست. پس در هر سیکل خواب شبانه، یک مرحله رویا داریم و بنابراین هر شب ۴ تا ۵ بار وارد مرحله خواب رویا میشویم؛ یعنی حدود ۲۵ تا ۲۰ درصد زمان خواب.
در سیکلهای اول خواب، رویا کمتر است و هر چه به صبح نزدیکتر میشویم، رویاها حجم بیشتری از هر سیکل را به خود اختصاص میدهند بنابراین احتمال اینکه وقتی صبح از خواب برمیخیزیم، از خواب رویا بیدار شویم، زیاد است. پس رویاها طبیعی هستند و خواب خوب، خوابی است که رویاها هم جزئی از آن باشند. یکی از علائم کم بودن خواب رویا، نداشتن احساس سرحالی و شادابی بعد از برخاستن از خواب است.
به یاد آوردن خواب
باوجود اینکه حدود ۲ ساعت از خواب ما، خواب رویاست، اغلب افراد رویاها را به یاد نمیآورند و این حالت کاملا طبیعی است. ۸۲ درصد ما بلافاصله بعد از بیدارشدن محتوای رویاهایمان را به خاطر میآوریم اما بعد از گذشت ۵ دقیقه، ۵۰ درصد این اطلاعات فراموش میشود و بعد از ۱۰ دقیقه، فقط ۱۰ درصد محتوای رویاها قابل یادآوری است؛ به این دلیل که در طول خواب، حافظه کارکردی ما خاموش است. اطلاعات جدیدی که به ذهن وارد میشود، در این بخش از حافظه نگهداری و پردازش و سپس به حافظه بلندمدت منتقل میشود بنابراین رویاها در حافظه ما ثبت نمیشود.
پس اگر هنگام خواب رویا به علتی بیدار شویم، کسی ما را بیدار کند یا اطرافمان یا در بدنمان اتفاقی بیفتد، احتمال دارد رویاهایمان را به خاطر بیاوریم و یادمان بماند. یعنی کسانی که رویاهایشان را به یاد میآورند، در زمانی که خواب رویا میدیدهاند، به علتی هر چند به مدت کم، از خواب بیدار شدهاند. یکی دیگر از علتهای بیدار شدن، نامناسب بودن دمای محیط خواب، مشکلات جسمی و درد و... است.
محتوای رویا هم اهمیت دارد؛ گاهی افراد فقط رویا نمیبینند و رویاهایشان حالت کابوس دارد. کابوس، هم علتهای جسمی ممکن است داشته باشد و هم علل روانی. یکی از دلایل جسمی که باعث کابوس دیدن میشود، پرکاری تیروئید است.
از سوی دیگر، گاهی کسانی که دچار اضطراب هستند یا حادثه خیلی ناخوشایندی برایشان اتفاق افتاده، این رویداد را مکرر به یاد میآورند. استرسهایی که انسان در طول روز تجربه میکند هم میتواند رویاها را به کابوس تبدیل کند. کسانی که خواب منقطع دارند و به دلیلی خوابشان باکیفیت نیست و مدام از خواب بیدار میشوند، رویاهایشان را به یاد میآورند و حس میکنند خیلی خواب میبینند.
غیر از اضطراب، استرس و افسردگی، اختلالهای دیگر خواب هم میتواند از دلایل به یاد آوردن رویاها باشد؛ مثل اختلال تنفسی در زمان خواب که از نشانههای آن خروپف است. این اتفاق باعث بیداری فرد میشود زیرا تنفس در مبتلایان به آن حدود ۱۰ تا ۲۰ ثانیه و حتی در برخی افراد تا ۱ دقیقه قطع میشود بنابراین میزان اکسیژن خون کم میشود و بدن تقلا میکند مشکل قطع تنفس حل شود. این تقلا و فشاری که به بدن میآید، خیلی وقتها به بیدار شدن فرد میانجامد و احساس وحشت و خفگی در موارد شدید وقفه تنفسی، او را بیدار میکند و باعث میشود حس کند رویاهای ناخوشایندی میبیند که باعث احساس خفگیاش شده است.
شخصیت افراد هم تا حدی در میزان به یادآوری رویاها نقش دارد به طوری که هنرمندان و کسانی که توانایی تجسمی و بنابراین حافظه بزرگتری برای تصاویر دارند، بیشتر از سایرین رویاهایشان را به یاد میآورند.
زمان و چگونگی بیدارشدن نیز میتواند در این امر موثر باشد؛ اما مهمترین عامل، علاقه فرد به یادآوری رویاهاست. اگر میخواهید رویاهای بیشتری به یاد بیاورید، علاقه به محتوای رویاها را در خود پرورش دهید و قبل از خواب به خودتان بگویید که میخواهم امشب رویاهایم را به یاد بیاورم.
میزان یادآوری خواب بین مردها و زنها تفاوتی ندارد. نکته جالب این است که اگرچه خواب رِم « REM » -مرحله اصلی رویابینی- در کودکان نسبت به بزرگسالان سهم بیشتری از کل طول خواب را شامل میشود، اما کودکان کمتر خوابهایشان را به یاد میآورند. شاید به این دلیل که بخشهایی از مغز که به مراحل خواب مربوط است، تا ۷-۵ سالگی کامل نمیشود.
احساسات شدید، رویا و کابوس می شوند
بسیاری از محققان حوزه خواب معتقدند در شروع رویاها هیجانها نقش مهمی دارند. به عبارت دیگر، بخشی از مغز که به هیجانها و احساسات -مثل ترس، ناراحتی، عصبانیت، خوشحالی، امیدواری و...- مربوط است، در خواب فعال میشود. سپس قسمتهای دیگری از مغز تصاویر و نمادهایی از آن احساس پیدا میکنند و این نمادها و تصاویر به شکل داستانی به هم مرتبط میشوند. در عین حال، قسمت مرتبط با تفکر منطقی مغز، در طول خواب فعال نیست بنابراین ارتباطات و رخدادهای تجربه شده در خواب از منطق دوره بیداری تبعیت نمیکند. اغلب محتوای رویاها، وقایعی است که اخیرا و عمدتا در طول روز قبل اتفاق افتاده است. بخش دیگری از محتوای رویاها نیز به رخدادهای آسیبزننده قبلی مربوط هستند که هنوز برای فرد خوابیده حل و فصل نشدهاند بنابراین تجربههایی که برای ما احساسات شدید ایجاد میکند، میتواند بارها به رویاها و کابوسهایمان نفوذ کند.
بهطور کلی، هسته اصلی رویا یک هیجان است و هر چه این هیجان -مثل ترس- درون ذهن فرد شدت بیشتری داشته باشد، تصاویر مربوط به آن با شدت بیشتری در خواب ظاهر میشود. کابوسها یا خوابهای پریشان و همراه با هیجانهای منفی، علاوه بر مشکلات حلنشده روانی، میتواند در اثر مشکلات پزشکی و بیماری، استرس سنگین و احساس تهدید جوی برای تصویری که فرد از خود دارد یا برای دیدگاه اجتماعی او، ایجاد شود.
بنابراین تفاوت افراد در به یاد آوردن محتوای رویاها یا به اصطلاح تفاوت در میزان خواب دیدن، نشانه اختلال روانپزشکی نیست اما تغییر الگوی خواب دیدن و به ویژه کابوس مکرر در یک نفر، نسبت به قبل خود او، میتواند نشاندهنده وجود مسائلی حلنشده و نیازمند توجه روانپزشکی باشد.
بچهها اغلب چه خوابهایی میبینند؟
تحقیقات متعدد در مورد محتویات رویاها در نقاط مختلف دنیا نشان دادهاند که انسانها در خواب خشونت را بیش از دوستی و بدشانسی را بیش از خوششانسی گزارش میکنند و تجربه هیجانهای منفی در همه فرهنگها و در هر دو جنس، بیش از هیجانات مثبت است. تصاویر مربوط به خشونت در مردها بیش از زنها تظاهر مییابد. میزان رویاها در افراد مسن تفاوتی با جوانان ندارد اما خشونت فیزیکی و هیجانهای منفی در خواب کهنسالان کمتر از جوانان است.
در کودکان نیز محتوای رویاها با افزایش سن تکامل مییابد به طوری که تا ۴-۳ سالگی کودکان خودشان را در خواب نمیبینند. در سن کمتر از ۵ سال، خوابها مجموعه غیرجذابی از تصاویر ثابت و تفکراتی درباره وقایع روز است. بین ۵ تا ۸ سالگی رویاها بیشتر شکل داستانی به خود میگیرند و حرکت و تعامل در آنها اتفاق میافتد ولی تا حدود ۱۵-۱۳ سالگی هنوز کاملا شکل نمیگیرد و شبیه بالغان نمیشود. کابوس در بچهها شایع است و از حدود ۳ سالگی شروع میشود. در دوران ۷-۳ سال مضمون شایع کابوسها، تعقیبشدن بهوسیله هیولا یا جانور است.
۲ نکته برای روشنتر شدن دنیای خواب
۱- آنچه ذهن در طول بیداری بر آن متمرکز است، در طول خواب نیز مورد توجه و تمرکز خواهد بود.
۲- بعضی از نمادها در خواب افراد مختلف تکرار میشوند و معمول هستند؛ مثلا افتادن دندان یا پرواز کردن جزو محتویات شایع رویاها هستند. همانطور که گفته شد، وقتی یک هیجان در طول مغز فعال میشود، نمادها و تصاویر مرتبط با آن در کنار هم جمع و رویا ایجاد میشود. این نمادها، همانهایی هستند که در بیداری نیز در ارتباط با همان هیجان به کار میروند.
مثلا در بیشتر فرهنگها، پرواز نمادی از آزادی تلقی میشود. حال اگر فردی در خواب هیجانی مرتبط با آزادی را تجربه کند، احتمال دارد تصویری از نماد پرواز در محتوای رویای او وارد شود. یا مثلا برای اشاره به رهاکردن یک چیز، اصطلاح «دندان چیزی را کندن» را به کار میبریم، پس ممکن است برای مفهوم رهاکردن چیزی در خواب، نماد کندهشدن دندان فعال شود. بنابراین دیدن چیزهای مشابه در رویای افراد مختلف دارای یک فرهنگ میتواند نشانهای از نمادهای مشترک در آن فرهنگ باشد که در عین حال برای هر فرد معنا و مفهوم مجزا و منحصر به فردی نیز دارد.
پس اگر رویاهایتان را زیاد به یاد میآورید و طی روز احساس خستگی میکنید و دچار این احساس هستید که در تمام شب رویا یا کابوس شبانه میبینید، لازم است حتما بررسی شوید تا علت مشکلتان پیدا و درمان برایتان برنامهریزی شود.
نظر شما