به گزارش قدس خراسان، ثبت خاطرات و وقایع در شرایط حساسی مثل جنگ، اهمیت خاصی پیدا میکند. عکسها میتوانند راوی تاریخ باشند و وقایع را تبیین کنند. در چنین شرایطی کار عکاسها نیز مهم و موردتوجه است. نگاه و توجه عکاسها به وقایع آنها را به راویانی متفاوت دوران دفاع مقدس تبدیل میکند. در این رابطه پای صحبت عکاس لشکر ۷۷ خراسان نشستیم تا از جایگاه این لشکر و خاطراتش در دفاع مقدس بگوید.
محمد محتشمی پور در ابتدا از نحوه ورودش به ارتش گفت: در سال ۱۳۴۶ علی رغم میل باطنی و با هدف و انگیزهی تأمین مخارج و کسب درآمد وارد ارتش شدم و در مدت خدمتم در شهرهایی مثل اصفهان، تربت حیدریه، اهواز، بیرجند، بجنورد و مشهد حضور داشتم.
وی در خصوص آشناییش با مفاهیم انقلابی گفت: سال ۱۳۴۲ و در زمان قیام ۱۵ خرداد در تهران بودم و همین منجر شد تا قیام ۱۵ خرداد آن سال و کشتار مردم را از نزدیک ببینم و با شهدا آشنایی پیدا کنم. از همان تاریخ به بعد هم هر موقع که به تهران میرفتم، به سر مزار «شهید طیب» و همرزمانش میرفتم تا پیروزی انقلاب. ریشهی اعتقاد به انقلاب و ولایت اینگونه در وجود من شکل گرفته بود.
وقتی حفظ دین برای نیروهای ارتش سخت بود
محتشمیپور ادامه داد: همواره سعی میکردم واجبات و حد و حدود دینی را رعایت کنم. علی رغم این که در آغاز ورودم به ارتش در برخی مناسک و اعمال ممنوعیت وجود داشت، اما تا جایی که امکان داشت واجبات دینی را ترک نمیکردیم و حتی خمس و زکات را هم رعایت میکردیم. البته وقتی به بجنورد منتقل شدیم اوضاع بهتر شد و با افرادی آشنا شدیم که در خط و مسیر دین و امام (ره) بودند و در کنار آنها به بحث و گفتوگو میپرداختیم و درواقع هدف اصلی انقلاب را در کنار یکدیگر شناختیم. به مشهد هم که منتقل شدم به دنبال این بودم که علی رغم حضورم در ارتش فضای انقلابی و دینی را برای خودم و خانوادهام حفظ کنم و به نوعی این را تکلیف خودم میدانستم.
این عکاس دفاع مقدس با اشاره به اینکه حفظ دین و تقیه کردن در آن دوران بسیار سخت بود گفت: اگر رژیم متوجه میشد کسی در ارتش تمایلات دینی و انقلابی دارد، فردی را برای مراقبت او مأمور میکردند. اما در آن زمان همبستگی خوبی بین نیروهای ارتش خراسان وجود داشت و ما از این موضوعات آگاه میشدیم. ما با راههای مختلف ارتباط خود را با نیروهای انقلاب حفظ و پیام امام را دریافت میکردیم اما به خاطر فضای خفقانی که وجود داشت نمیتوانستیم بروز بدهیم.
وی درباره موقعیت ارتش خراسان در دوران حکومت نظامی و پیش از انقلاب گفت: ارتش و لشکر ۷۷ خراسان در دوران حکومت نظامی در مقابل مردم نایستاد. من ناظر بر ارتش بودم و تمام مسائل را رصد میکردم. شاید بپرسید پس واقعه ۱۰ و ۹ دی چگونه اتفاق افتاد که باید بگویم افرادی که دستشان به خون آلوده بود و برای رژیم امتحان پس داده بودند به نیروهای ارتش وارد شدند و آن واقعه خونین را رقم زدند.
صیاد شیرازی مخلص، با توکل و غریب بود
محتشمیپور مطرح کرد: تا قبل از پیروزی انقلاب ارتباط خاصی با شهید صیاد شیرازی نداشتم. چراکه به فرمان امام مدتی ارتش را هم ترک کردیم و با پیروزی انقلاب دوباره به نیروهای ارتش پیوستیم. پس از ان به خصوص وقتی به سازمان عقیدتی سیاسی ارتش منتقل شدم، بارها با شهید صیاد رو به رو میشدم و با او ارتباط داشتم.
وی از شخصیت و منش این شهید گفت: روزی همراه با ایشان در مراسم دعایی در حرم حاضر شدم. دو نفر از شخصیتهای کشوری آمده بودند که ایشان را ببینند. شهید صیاد خوش نداشت در آن شرایط با کسی ملاقات کند و یا با تشریفات خاصی به دیدارش بیایند و ملاقات را نپذیرفته بود. شخصیتی بسیار مخلص، ساده و با توکل بود. میتوانم بگویم ایشان در ارتش هم غریب بود، در میان نیروهای انقلاب هم غریب بود.
محتشمیپور در ادامه بیان کرد: من به صورت مأموریتی به جبهه رفتم و ارتش به آن صورت نیروی داوطلب نداشت. لشکر ۷۷ بلافاصله بعد از شروع جنگ دو گردان خود را به اهواز فرستاد و در فولیآباد مستقر شدند. به خاطر عدم همکاریهای بنی صدر، این نیروها را همانجا نگه داشته بودند آن هم در حالی که رژیم بعث، آبادان را دور زده و خرمشهر را محاصره کرده بود. و در نهایت توسط آیت الله بهشتی دستور حرکت لشکر ۷۷ به سمت آبادان و ماهشهر صادر شد و درواقع گردانهای لشکر خراسان جزو اولین نیروهایی بودند که به ماهشهر و آبادان رفتند.
او از وضعیت آبادان در زمان محاصره گفت: من هم جزو نیروهایی بودم که به عنوان عکاس و گزارشگر در آبادان حضور داشتم. آبادان از ۴ طرف محاصره شده بود و راه خشکی نداشتیم. محاصره به قدری تنگ شده بود که تنها یک راه آبی که از سمت کوی ذوالفقاریه میآمد آزاد بود. آبان ماه همان سال هم حمله کوی ذوالفقاریه آغاز شد و اگر رشادتهای ارتش خراسان نبود آبادان شکست میخورد.
تأثیر یک گزارش تلویزیونی در افزایش کمکهای مردمی
عکاس لشکر ۷۷ خراسان بیان کرد: من ۱۲ سال در رژیم پهلوی و ۱۸ سال نیز پس از انقلاب در ارتش حضور داشتم و در همه ادوار به عنوان عکاس و فیلمبردار و گزارشگر فعالیت میکردم. در اغاز جنگ سه دستگاه دوربین از آموزش و پرورش گرفتیم و به جبهه رفتیم.
وی از حال و هوای روزهای ابتدایی جنگ و نقش مردم مشهد گفت: از سمت جبهه اعلام شده بود که نیروها به لباس و پارچه احتیاج دارند. در همان اوایل جنگ کمک هالی مردمی از بازار رضای مشهد به منطقه امده بود، در کمکهای مردمی لباسها نو و تا شده و بسیار مناسب و امکانات مختلف را فرستاده بودند.
محتشمیپور افزود: مردی که همراه با کمکهای مردمی به منطقه آمده بود درخواست داشت اقلام را خودش بین نیروها توزیع کند. در مسیر جاده آبادان ماهشهر این اقلام را توزیع کردیم و صحنه بسیار زیبا و تأثیرگذاری خلق شد. با او مصاحبهای کردم و گزارش را برای صداوسیمای خراسان ارسال کردم. شب که به ماحصل گزارش نگاه میکردم، به خاطر وزش باد شدید صدا به خوبی ضبط نشده بود اما به هر نحوی بود گزارش در تلویزیون پخش شد و همان گزارش بیکیفیت هم تأثیر بسیار خوبی بر مردم گذاشته بود و بعد از آن ارسال کمکهای مردمی هم افزایش پیدا کرد.
صحنهای که عکاس هم نتوانست آن را ثبت کند
وی از تلخترین صحنهای که در جنگ دیده بود صحبت کرد و گفت: صحنههای تلخ زیاد داشتیم اما در عملیات فتح المبین وقتی فقط یک دوربین عکاسی داشتم با فرمانده لشکر به خط مقدم رفتیم و وارد یک کانال شدیم که شهدا و مجروحین با وضعیت نامناسب و ناراحت کنندهای آنجا بودند. برای اولین بار بود که چنین صحنهای میدیدم. عقب یک وانت پر از پیکر شهدا بود و دور تا دور کانال صدای آه و ناله مجروحین بلند بود. صحنه آنقدر دلخراش بود که نتوانستم حتی شاتر دوربین را بزنم و عکاسی کنم و قدرت نداشتم این صحنهها را ثبت کنم. الان هم از طرفی پشیمانم و هم به هر حال آن صحنه بسیار دلخراش بود و قدرت را از من گرفته بود.
محتشمی پور ادامه داد: ما در ابتدا نه قدرت نظامی و نه نیروهایمان با ارتش عراق که سی کشور در آن زمان از آن پشتیبانی میکردند، قابل مقایسه نبود. با آن وضعیت ارتش عراق یقین داشت به تهران میرسد و صدام با برآوردهایی که کرده بود یقین داشت سه روزه آبادان را فتح میکند و در عرض یک هفته به خوزستان میرسد. در آن زمان به نظر من تنها یک چیز بود که ما را پیروز میدان کرد و آن هم تقوا و اخلاص مردم بود.
وی با بیان اینکه پیروزی ما تا حد زیادی مدیون کمکهای مردمی است افزود: تمام نیروهای بسیج و نظامی به دنبال این بودند که فرمان رهبری را اطاعت و دشمن را از کشور بیرون کنند تا راه کربلا باز شود. حتی به من به عنوان یک نظامی اگر فوق العادهای میدادند آن را صرف امور شخصی نمیکردیم و در مسیر انقلاب و جنگ مصرف میکردیم. وقتی رهبری فرمان داد که جلوی دشمن را بگیریم، سیل و ازدحام مردم برای کمک صحنه جنگ را عوض کرد. به خاطر حضور نیروهای مردمی و پشتیبانیهای پشت جبهه بود که بعد از عملیات خیبر و بدر هیچ شکستی نداشتیم. چراکه مردم با بینش عمل کردند.
اصناف مشهد پشتیبان جبهه بودند
محتشمیپور در خصوص پشتیبانیها و کمکهای مردم مشهد گفت: پشتیبانیها همه جوره در مشهد اتفاق افتاد. برای مثال برای تعمیر و خرید لوازم صوتی و تصویری، اصناف در بازار همکاری بسیار خوبی داشتند و کمک بزرگی میکردند. برای مثال رایگان یا با کمترین هزینه وسایل را تعمیر یا عکسها را چاپ میکردند. در مساجد هم کمکهای مردمی که به سمت جبهه فرستاده میشد در روحیه رزمندگان تأثیر زیادی داشت و دلگرمشان میکرد.
وی در ادامه بیان کرد: پیروزیهایی که در عملیاتهای مختلف به دست میآوردیم و ثبت آن لحظات جزو زیباترین اتفاقاتی بود که با دوربین ثبت کردم. در جزیره مجنون دانشجوهایی بودند که سال سوم یا چهارم دانشگاه بودند که به جبهه امده بودند. وقتی با آنها روبهرو شدم و دیدم مثلاً دانشجوی پزشکی با آن شوق و ذوق و علاقه دارد از جبهه صحبت میکند برای خود من هم بسیار خوشحال کننده و تأثیرگذار بود.
محتشمیپور از وضعیت مهمات و امکانات در ابتدای جنگ گفت: نزدیک خرمشهر در منطقه قصر شیخ خزعل در حاشیه یک رودخانه رفتیم برای عکاسی و مصاحبه با رزمندگان تا به انها روحیه بدهیم. بین ما و نیروهای دشمن به اندازه یک یک نهر آب و ۲۵ متر فاصله بود. مرتباً بین نیروها آتش رد و بدل میشد. با سربازی داشتیم به سنگری جلوتر رفتم. به من گفت اگر از این سنگرها جلوتر برویم، با خمپاره ۶۰ ما را میزنند. ما هم مجبوریم با سنگ مقابله کنیم. گفتم چرا با سنگ که پاسخ داد اگر قرار باشد گلولههایمان را اینجا استفاده کنیم، شب عملیات چه کنیم؟ در خط مقدم در ۲۵ متری دشمن، در حالی که دشمن نیروهای ما را با خمپاره میزد امکانات ما آنقدر محدود بود.
وی افزود: روز اولی که وارد آبادان شدیم وضعیت به گونهای بود که حتی یک نیروی آماده هم وجودش لازم و ضروری بود. واحدی به نام گردان تانک حسین زاده داشتیم که به صورت خودجوش تانک و تسلیحات از عراقیها گرفته و جمعآوری کرده بود و با چند نفر گردانی تشکیل داده بود. بنی صدر دستور داده بود به انها فشنگ ندهند و ما از سهمیه خودمان در سازمان عقیدتی سیاسی، به انها کمک میکردیم. علی رغم همه این محدودیتها پیروزی با ما بود.
عراقیها از لشکر ۷۷ خراسان وحشت داشتند
عکاس لشکر ۷۷ خراسان از هراس نیروهای عراقی از نام این لشکر صحبت کرد و گفت: از برکت امام هشتم (ع)، نام حضرت و انتساب لشکر به ایشان، این لشکر از همان ابتدای انقلاب نمونه بود. در دوران دفاع مقدس نیز اولین کاری که این لشکر کرد به عملیات حصر آبادان و کوی ذوالفقاریه وارد شد و توانست از دشمن زهرچشم بگیرد.
وی افزود: در عملیات ثامن الائمه نیز توانستند نیروهای عراقی را از شرق آبادان عقب برانند و آن را از محاصره دشمن نجات دهند. هرجایی یک یگانی از لشکر ۷۷ حضور داشت و اسمی به میان میامد، صدام قویترین نیروهایش را آنجا میگماشت و وحشت عجیبی از نام این لشکر داشت. نیروهای لشکر نیز در جبهه زبانزد بودند.
محتشمیپور در پاسخ به این سوال که در دوران جنگ اسلحه بدست گرفته یا دوربین را اسلحه خودش میدانسته گفت: من چون در این حوزه موفق بودم، از این حضورم خوشحال بودم و به دوربین هم افتخار میکردم. شده بود که گاهی هم اسلحه بدست بگیریم اما کار ما بیشتر از یک عکاسی ساده بود. ما برای نیروهایی که در خط مقدم بودند و تقویت روحیه آنها نوار شعار و سرود پخش میکردیم. عکسهایی که چاپ میکردیم و به رزمندگان میدادیم بسیار برایشان خوشحال کننده بود. فایل صوتی و فیلمهای که از آنها ضبط میکردیم، نیز در تقویت روحیه آنها خیلی مؤثر بود.
وی مطرح کرد: ما آنطور که باید و شاید در این دوران و در دفاع مقدس نتوانستیم واقعیت جنگ را منتقل کنیم. برای مثال در خط که بودیم اصلاً تلویزیون ایران دریافت نمیشد. من به صداوسیمای اهواز رفتم و خواهش کردم که این مساله را حل کنند. وقتی رزمندگان بتوانند استقبال مردم از رزمندگان و تظاهرات آنها را در شهرها ببینند، روحیه آنها بیشتر میشود. آن زمان در خط مقدم تمام رسانه ما از طرف عراق تأمین میشد.
تقوا، اطاعت از رهبری و بینش سیاسی؛ نسخه شفابخش دفاع مقدس
محتشمیپور در خصوص ادای دین به دفاع مقدس گفت: دشمن نیرو گذاشته برای جعل دروغ و تضعیف روحیه مردم که باید پاسخ داده شود و اگر نتوانیم قافیه را باختیم. اگر هرکدام از ما با نیت اطاعات از امر رهبری در فضای مجازی فعالیت کنیم، مسائل حل میشود. این پیروزی را مدیون مردم هستیم و در این برهه نیز اگر مردم و به خصوص جوانان کوتاهی کنند به خون شهدا لطمه زدند.
وی مطرح کرد: در آن زمان وقتی به منطقه میرفتیم نماز شب و دعای ما ترک نمیشد. شاید از نیروهای ارتش کمتر کسی انتظار داشت این طور به معنویات پایبند باشد. اما وقتی به منطقه میرفتیم روحیه ما عوض میشد و حال و هوای دیگری حکمفرما بود. مردم همه در حد توان در صحنه بودند. اما این روزها این مسائل در بعضی جهات به خاطر فعالیتهای دشمن ضعیف شده است و البته هنوز هم افرادی که دلسوز انقلاب و دین هستند با قدرت کار میکنند.
محتشمیپور کلیدواژه پیروزی را تقوا، اطاعت امر رهبری و بینش سیاسی دانست و گفت: هنوز هم جنگ به شیوههای دیگر در جریان است و دلسوزان هم در صحنه هستند. اگر مردم پای کار انقلاب بمانند و از امر رهبری اطاعت کنند، شکستی متوجه ما نخواهد بود. همانطور که بارها و بارها حضور نیروهای مردمی توانست سرنوشت جنگ تحمیلی را تغییر بدهد.
این عکاس انقلاب و دفاع مقدس گفت: هم نیروهای انسانی و هم دانش نظامی برگ برنده لشکر ۷۷ خراسان در دفاع مقدس بود. از همه نظر این لشکر سرآمد ارتش بود اما آنچه ارزش این لشکر را زیاد بیشتر میکرد حضور همه جانبه و مؤثر نیروها در عملیاتهای حساس بود. در عملیات فتح خرمشهر از مشهد ۶ هزار نیرو به جبهه منتقل شدند و شب عملیات ساماندهی شدند که تأثیر بسیاری بر پیروزی ما داشت.
وی نسخه شفابخش دفاع مقدس که دوای درد جامعه امروز است را اینگونه معرفی کرد: اطاعات و همبستگی، عدم قوم گرایی، بینش سیاسی داشتن، اتحاد بین نیروهای مسلح، مطیع امر ولی فقیه بودن، عمل به تکلیف و گناه نکردن ویژگیهای خاص آن دوران بود که باعث پیروزی ما شد.
لشکری که به نام امام رضا (ع) شناخته میشد
محتشمیپور گفت: لشکر ۷۷ خراسان را به نام امام رضا (ع) میشناختند. همان دوران هم وقتی رزمندنگان با نیروهای مشهدی رو به رو میشدند روحیه و حال و هوایشان تغییر میکرد. ما را همسایه امام رضا (ع) میدانستند و طور دیگری به ما نگاه میکردند.
وی از عکسی برای ما گفت که صاحب آن را خیلی دوست دارد و تعریف کرد: یک عزیزی داشتیم به نام شهید فرقانی که دوست نزدیک و هم گردانی من بود که عکسی با هم گرفتیم. او استاد من بود و تقوای بالایی داشت. در نهایت اسیر شد و در کمپ اسرا خطاب به عراقیها از ایران و رهبری دفاع کرد و همانجا او را به رگبار بستند و جنازهاش هم برنگشت.
محتشمی پور در ادامه مطرح کرد: عکسهایی که از رزمندگان میگرفتیم را به طور رایگان در اختیار نیروها قرار میدادیم که بسیار خوشحالشان میکرد. همین که تصویر خود را میدیدند هم برای خودشان هم خانوادهشان بسیار خوشایند بود.
یک گزارش دردسرساز
وی به خاطرهای از یک گزارش تلویزیونی اشاره کرد و گفت: در یکی از عملیاتها با چند رزمنده مصاحبه کرده بودم. این مصاحبهها حدود ۱۰ تا ۱۵ روز طول میکشید تا از تلویزیون پخش شود. روزی با من تماس گرفتند و گفتند به صداوسیما بروم. آنجا دیدم خانوادهای سر و صد راه انداختند که ما پسرمان را ۱۰ روز پیش دفن کردیم و امروز تصویرش را در تلویزیون دیدیم! خانواده از دیدن تصویر فرزند شهیدش بسیار منقلب و ناراحت بود. بعد از آن قبل از پخش هر گزارش تاریخ آن را اعلام میکردیم.
وی بیان کرد: در سمیناری به نام از خراسان تا کربلا، تمام مسئولان استان خراسان حضور یافتند و حتی برخی تا خط مقدم هم رفتند. استاندار خراسان را تا جزیره مجنون بردیم وهمان موقع حملات نظامی شروع شد. قایقها به هم خورد و آب وارد قایق شد. تصویری از استاندار ثبت کردم که با کلاه آهنی در حال بیرون ریختن آب از قایق است.
این عکاس دفاع مقدس از اولین شخصیت کشوری که تصویرش را ثبت کرده گفت: شخصیتهای کشوری زیادی به خط مقدم میآمدند و با فرمانده لشکر خراسان دیدار میکردند. کسی نیست که از او عکسی نداشته باشم. اولین کسی که از او عکس دارم شهید موسی نامجو بود که در ماهشهر به محل استقرار لشکر آمد و مدت کمی بعد از آن نیز شهید شد.
لشکر ۷۷ خراسان همواره شاخص بوده است
وی مطرح کرد: لشکر ۷۷ خراسان در ابتدای انقلاب هم شاخص بود، حالا هم شاخص است. الحمدالله حالا امکانات نظامی ما بسیار بیشتر شده و نیروهایی که در ارتش هستند تا به حال موفق بودند و اجازه جسارت را به دشمن ندادند. الحمدلله لشکر ۷۷ خراسان هنوز هم در رأس است.
محتشمیپور در پایان گفتوگو خاطرنشان کرد: تجربه ثابت کرده پیروزی ما در اطاعات از اهل بیت و ولایت فقیه است. پیروزی ما در دفاع مقدس با آن شرایط جز با ایمان و اخلاص و ولایت پذیری امکان پذیر نبود. ما در مقابل دنیا شاید یک نقطه باشیم اما همین نقطه کل دنیا را گرفته و مقابل آن ایستاده است. ضعف اصلی ما از سمت دشمن نیست، ضعف ما از مسئولی است که از منصب خود سو استفاده میکنند و این برای انقلاب یک قیچی برنده است.
خبرنگار: محدثه مودی
نظر شما