مرجان یزدی، عکاس ایرانی کانادایی در یزد به دنیا آمده و بزرگ شده، اما در کانادا تحصیل کرده است. او متولد ۱۵ مهر ۱۳۶۶ است و از سال ۱۳۸۳ در ونکوور کانادا درس خوانده است. مرجان یزدی پس از پایان تحصیل تصمیم گرفت برای انجام پروژهای شخصی در مورد زادگاهش یزد، به ایران بازگردد. او بیش از یک سال به جستجو و شناخت بافت قدیمی شهر پرداخت و از کوچههای یزد و آدمهایش عکس گرفت. همین باعث شد بیشتر و بیشتر به فرهنگ ناب و خالص مردم این شهر پی ببرد.
او در همین سالها با محیطبانهایی آشنا شد که قبل از اینها شکارچی بودهاند. داستان منحصر به فرد شکارچیانی که به محافظ محیط زیست تبدیل شدهاند، داستانی بود که او مشتاق مستندسازی آن بود.
برای همین او یک سال را در سرما و گرم با محیطبانان گذراند و هر شب همراه آنها در ارتفاعات منطقه گشتزنی میکرد. این گزارش، بخشی از مستندنگاری مرجان یزدی است.
مراقبان مسیر تردد گونههای جانوری
هر روز عصر که خورشید بر فراز «کوه مسجد» در مرکز ایران غروب میکند، گروهی از گشتزنان داوطلب، دامنههای پرتگاه را برای یافتن شکارچیانی که با کشتار روز به سمت پایین حرکت میکنند، بررسی میکنند. هشت محیط بان در منطقه حفاظت شده مسجد به مساحت ۵۵ هزار جریب(۲۲ هزار هکتار) گشت میزنند. آنها سالهاست برای مبارزه با شکار غیرقانونی تلاش کردهاند و این تلاشها باعث افزایش تعداد گونههای جانوری در این ارتفاعات نیمه خشک شده است.
تپههای نیمهخشک استان یزد بین دو کویر بزرگ ایران، لوت و دشت کویر قرار گرفته و زیستگاه گوسفند، بز، گراز و کبک است. «منطقه حفاظت شده مسجد» مسیر طبیعی گونههای مهاجر در مرکز استان یزد و کوههایی است که بین دو کویر بزرگ کشور قرار دارند. این منطقه بین دو منطقه حفاظت شده «سیاهکوه» و «مروست» قرار دارد و دالانی برای رفت و آمد گونههای مختلف جانوری منطقه فراهم می کند.
شکارچیان غیرقانونی هم این را میدانند. آنها جایی در این مسیر، کمین میکنند و قوچها، بزها و دیگر حیاتوحش را هدف قرار میدهند تا گوشتشان را به عنوان منبع درآمد بفروشند.
هنر شکارچیهایی که حالا محیطبان شدهاند
مرجان یزدی می گوید: «این محیطبانان خودشان زمانی بزرگترین تهدید بودند و اکنون تنها محافظ گونههای جانوری کوه مسجد هستند. زندگی گذشته آنها به این محیطبانان کمک کرده تا کاری را انجام بدهند که تاکنون غیرممکن به نظر میرسیده است. آنها صبوری و مهربانی را به جای تهدید و جریمه انتخاب کردهاند.
اگر شکارچی متخلف برای اولین بار دست به شکار زده باشد، محیطبانها میکوشند او را قانع کنند تا بار دیگر سراغ گونههای حیات وحش نیاید اما اگر این تخلف تکرار شود، شکارچی به دست قانون سپرده خواهد شد تا عواقب کارش را ببیند. این هنر شکارچیهایی است که حالا محیطبان شدهاند.
مرتضی، یکی از این محیطبانها که تصمیم به بازنشستگی تفنگ خود و معطوف کردن تلاشهایش به حفاظت گرفتهاند، به دنبال چیزی بود که او از آن به عنوان یک نشانه تعبیر کرد، یک نشانه برای اصلاح.
او هر بار که برای شکار غیرقانونی روی کوه میرفت، میدانسته که سرانجام گرفتار میشود.... تعبیر مرتضی این است: «شکار غیرقانونی او را به چالهای تاریک میکشاند.» یک روز به او خبر رسید که پسرش نزدیک بوده با غذا خفه شود. خیلی نزدیک بوده او را از دست بدهد. مرتضی این اتفاق را به عنوان نشانه ای برای توقف شکار غیرقانونی در نظر گرفت و دیگر هرگز به اسلحه دست نزد.
منبع: وبسایت مجله نشنال جئوگرافی
ترجمه: هستیا احمدیفرد
نظر شما