۱۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۴
کد خبر: 923462

چیزی از «دستمبو» می‌دانید؟ جوان‌ترهای امروزی را نمی‌دانم اما اگر این پرسش ساده را در خراسان از ۱۰۰ جوان دیروزی بپرسید ۹۹نفرشان این شعر را می‌خوانند: «دوست دستمبو به دستم داد و دستم بو گرفت» یا «یار دستمبو به دستم داد و دستم بوی دستمبوی دست او گرفت». در غرب کشور دستمبو به «شمامه» معروف است

بوی‌«دستمبو»‌در هوای ساکت دشت

حسن احمدی فر/ و معروف‌تر از آن البته شعر: «شیرین، شیرینه، شیرین شمامه...» است. مصرع «یار دستمبو به دستم داد و دستم بو گرفت» که در باور عمومی از سروده‌های مولاناست، از آن‌جایی که سرمشق خوشنویسی در کتاب‌های هنر بوده، حالا انگار تنها نشانه‌ای است که از دستمبو به یادگار مانده است؛ میوه‌ای فراموش شده با بوی خوشی که یادآور عطر طبیعت و روستا و جالیز است. اما نه آن مصرع مشهور از حضرت مولاناست و نه دستمبو به تمامی به فراموشی سپرده شده است. این میوه نوستالژیک هنوز هم در جالیزها کشت می‌شود، اما چون زمینه‌ای برای فروش آن در شهرها وجود ندارد در خانه‌های روستایی باقی می‌ماند.

واژه «دستمبو» شکل متداول و صمیمانه‌تر «دستنبو» است که این واژه هم احتمالاً شکلی دیگر از واژه «دستان‌بو» بوده که در شعر شاعران فارسی‌سرا، فراوان آمده است. در فرهنگ دهخدا اما این واژه به شکل «دستنبو» ثبت و ضبط شده است.

بذرهایی کنار خانه‌چه‌های گِلی
دستمبو، میوه‌ای کوچک از خانواده طالبی‌هاست و در خراسان معمولاً در مزارع خربزه کشت می‌شود و مثل خربزه یک میوه جالیزی است. در خراسان بذر دستمبو همراه بذرهای خربزه در زمین‌هایی با خاک‌هایی نسبتاً شور کاشته می‌شود و درست همزمان با خربزه محصول می‌دهد. در برخی مناطق افغانستان به آن «اندَلَک» می‌گویند و سیستانی‌های خودمان هم آن را به نام «بنگارک» می‌شناسند. کشاورزهای خربزه‌کارعادت دارند اگر خربزه‌ای خوردند، تخم‌هایش را به عنوان بذر کنار بگذارند. در خراسان، کنار خانه‌چه‌های گلی که محل استراحت «دشتبان»‌هاست و نیز گوشه حیاط‌های روستایی، همیشه پلاستیک‌هایی پهن است که روی آن تخم‌های خربزه در حال خشک شدن هستند. اگر دستمبویی هم چیده و به خانه برده شود، پس از مدتی تخم‌هایش به بذرهای خربزه اضافه می‌شود و این گونه است که هر سال کنار انبوه بوته‌های خربزه، بوته‌های دستمبو هم می‌روید و محصول می‌دهد.
دستمبو آن‌قدر بوی خوشی دارد که به گفته خربزه‌کارها، شب‌ها که هوا خنک‌تر است، بوی دستمبوها در هوای ساکت دشت می‌پیچد. کشاورزها دستمبوهای سفت و رسیده را می‌چینند و به خانه می‌برند. دستمبوها در اتاق‌های تر و تمیز میهمانخانه جاخوش می‌کنند. یک میوه دستمبو هم کافی است تا اتاق بزرگی را از بوی خودش و خوشش آکنده کند. رسم بوده در قدیم مردهای جوان به نامزدشان دستمبو هدیه بدهند؛ هدیه‌ای عاشقانه که با اهدای دستمال‌های زری‌بافی پاسخ داده می‌شده است.

نوستالژی عاشقانه
حالا اما نه از آن عشق‌های محجوب خبری است و نه از دستمبوها که میهمانخانه‌ها را خوشبو کنند؛ اما خربزه‌کارهای خراسانی و غیرخراسانی، هنوز هم دستمبو می‌کارند. 
عرضه این محصول در میوه‌فروشی‌ها حتماً می‌تواند رونقی دوباره به کشت این میوه بدهد به‌خصوص که این میوه خوشبو، براساس نوشته‌های سایت‌های طب سنتی و طب جدید، خواص زیادی هم دارد. مثلاً: «دستمبو سرشار از ویتامین‌های بی و سی و مواد معدنی پتاسیم، کلسیم، فسفر و همچنین پروتئین، قند و فیبراست. در ۱۰۰ گرم آن ۳۴ کالری و در یک لیوان آب دستمبو بدون شکر ۴۵ کالری انرژی نهفته است». برای کاربردهایش هم می‌توانید در سایت‌های مختلف مواردی مثل کنترل فشارخون، بهبود عملکرد مغز، درمان کم‌خونی، کمک به دفع سنگ کلیه و مثانه و چندین خاصیت دیگر را پیدا کنید. اما توصیه ما این است که برای درمان هیچ‌کدام از موارد بالا خودسرانه عمل نکنید و فقط امیدتان به خوردن دستمبو نباشد.
 به جای این کارها، بهتر است همین امسال هروقت خربزه‌ای خریدید، از فروشنده‌ها این نوستالژی عاشقانه را هم سراغ بگیرید تا کشاورزها مطمئن شوند که اگر گوشه‌ای از کشت و کارشان را هم به دست بوته‌های دستمبو بسپارند، محصولشان بی‌مشتری نخواهد ماند. این‌طوری یک میوه فراموش‌شده، دوباره به چرخه زندگیمان برمی‌گردد.

منبع: قدس آنلاین

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.