در تعاملات روزانه خود، گاهی افرادی را میبینیم که به هر علتی معلول شدهاند و با مشکلات آن روبرو هستند. آنها بخشی از تواناییهای فیزیکی، جسمی، اجتماعی، حرفهای، ذهنی و یا روانی خود را از دست دادهاند در حالیکه که شاید هیچ نقشی در پیدایش این مسئله نداشته و گاهی به صورت مادرزادی دچار معلولیت شدهاند.
۲۳ مهر همزمان با روز عصای سفید و روز جهانی نابینایان بهانهای شد تا با حجتالاسلام والمسلمین علیاصغر فروتن، دانشآموخته سطوح عالی حوزه علمیه قم و عضو شورای علمی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات و مشاوره دینی هم صحبت شده و از ایشان بپرسیم که گناه افراد معلول چیست که سبب شده ناخواسته دچار معلولیت شده و از بخشی مواهب زندگی محروم شوند؟
آیا معلولیت با عدالت خداوند در تضاد است؟
حجتالاسلام فروتن در پاسخ به این پرسش میگوید: در اینکه خداوند حکیم است و هیچ کار او بدون حکمت نیست، شکی نیست. خداوند خالقی است که هیچگاه فیض و رحمتش بر بندگان قطع نمیشود و از صفات ذاتی آن جود و کَرَمش است. از سوی دیگر، انسان را موجودی مختار و صاحب اراده و اختیار قرار داده است تا خود دنیای خودش را خوب یا بد بسازد از این رو هرگاه شرایط آفرینش موجودی مهیا باشد اراده او به آفرینشش تعلق میگیرد. هر چند انسان از قدرت خدادادی اختیار خود سوءاستفاده میکند و گاهی مسائلی ناگواری را پدید میآورد. بههرحال، خداوند افراد معلول و ناقصالخلقه را به سبب رنجی که در این دنیا میکشند در آن دنیا مرهون الطاف خاصه خود قرار میدهد و نیز بار تکلیف را در این دنیا نیز از دوش آنان بهاندازه معلولیت و نقصشان برمیدارد و نیز انسانهای دیگر را با اینان مورد امتحان قرار میدهد و نیز خودشان را با میزان تحملشان یا بیصبریشان در مقابل این مشکل در این دنیا میآزماید و بر رتبۀ معنوی آنها میافزاید.
او با اشاره به عادل بودن خدای بزرگ توضیح میدهد: مقتضای حکمت و عدل الهی این نیست که همۀ مخلوقات را یکسان بیافریند. اقتضای حکمت این است که جهان را بهگونهای بیافریند که موجودات مختلف متناسب با هدف نهایی باشند. در این رابطه اجزای عالم را نباید گسسته و جدا از یکدیگر در نظر گرفت، بلکه باید آنها را به صورت مجموعهای نظاممند که هر عضو جزیی از یک کل است ارزیابی کرد. در یک مجموعه، هر جزء موقعیت خاصی دارد که برحسب آن، کیفیت خاصی را دارا میشود. جهان چون چشم و خطوخال و ابروست، که هر چیزش به جای خویش نیکوست. ضمن اینکه اگر تفاوت وجود نداشته باشد، کثرت و تنوع نیز نخواهد بود و اگر کثرت و تنوع نباشد، دیگر مجموعه و نظام، مفهومی نخواهد داشت. اگر همه انسانها مرد باشند و یا همه موجودات از یک نوع باشد و همه اجزاء یک نوع مشابه باشند و یکنواختی محض حاکم باشد، دیگر جهانی به این نظم و زیبایی وجود نمیداشت.
حکمت معلولیتها چیست؟
مدیر گروه مشاوره و تربیت ادارۀ مشاوره و پاسخ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها تشریح میکند: در مورد وجود معلولیتها، مشکلات و بیماریهای جسمی و ذهنی میگوییم که هیچکدام از آنها لغو و بیحکمت نبوده و دارای فایده است که بهطور خلاصه بر برخی از آنها اشاره میکنیم. اینگونه مشکلات مایه امتحان و آزمایش خود فرد و اطرافیان اوست. در صورت صبر به وسیله همین معلولیتها، مشکلات و بیماریها میتوان به پاداش و مقامات عالی معنوی رسید. اینگونه مشکلات میتوانند باعث کفارۀ گناهان شده و در نتیجه فرد با سبکبالی از این دنیا برود و در آخرت در بهشت برین الهی سکنی گزیند. علاوه بر آن معلولیتها، مشکلات و بیماریهای جسمی و ذهنی باعث فراهم شدن زمینه شکرگزاری در خود فرد و اطرافیان او میشود. دیگر اینکه گاهی اوقات همین معلولیتها و مشکلات جسمی و ذهنی خود فرد و انسانهای دیگر را به یاد خدا انداخته و باعث میشود با دعا و انابه به درگاه الهی تقرب یابد. با وجود این همه فایده بهراحتی میتوان اذعان کرد که وجود معلولیتها، مشکلات و بیماریهای جسمی و ذهنی لغو نبوده و دارای حکمت خاص خود هستند.
حجتالاسلام فروتن با اشاره به روایتی از امیرالمؤمنین(ع) میگوید: اینگونه مشکلات در بسیاری از موارد از آن جایی که مایه خیر بیشتر هستند، نوعی نعمت محسوب میشوند نه نقمت. حضرت علی(ع) در این باره فرموده است «خیری که در پی آن آتش باشد، خیر نخواهد بود و شری که در پی آن بهشت است شر نخواهد بود و هر نعمتی بیبهشت ناچیز است و هر بلایی بیجهنم، عافیت است». از سوی دیگر آنچه از روایات اسلامی و رهآورد دانش بشری به دست میآید این است که بخش مهمی از معلولیتها و نقیصهها و بیماریهای جسمی و ذهنی مربوط به جهل و نادانی و بیتدبیری والدین دربارۀ وظایف همسری، نحوۀ روابط زناشویی، کیفیت پرورش فرزندان و تغذیه مادران هنگام بارداری و نیز ناشی از اموری مانند مصرف الکل، مواد مخدر، سیگار، آمیزشهای حرام و تا حد زیادی وراثت است. به دیگر سخن آن نقیصهها و کمبودها، غرامتی است که پدران و مادران به جهت نادانی و بیتدبیری خود میپردازند.
گناه کودک معلول چیست؟
پس با این حساب اگر والدین کوتاهی کردند، گناه کودک چیست؟ این استاد حوزه و دانشگاه پاسخ میدهد: هم خدا منزه است و هم کودک بیتقصیر. مقصر اصلی، والدین هستند ولی ناراحتی آن به دوش کودک است و این مخصوص کودک نیست. در تمام ظلمهای عالَم، تقصیر از ظالم است اما ناراحتی ظلم به دوش مظلوم میافتد و بههرحال خداوند جبران میکند و بر درجات و رتبۀ معنوی فرد بیتقصیر میافزاید. عدل الهی اقتضا دارد که هرکس برحسب وسع فکری و عقلانی خود و امکانات و زمینههای موجودش مورد محاسبه قرار گیرد، بنابراین کسی که در محیط فاسدی رشد میکند، در قبال اعمال نیکش ثواب بیشتری میبرد و گناهان او نیز عقاب کمتری دارد تا کسی که در محیط مذهبی پرورشیافته است. در مورد ناقصالعقل، از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «هرکه دینش نادرست و عملش سست است بلایش کم است». از این روایات میتوان اینگونه استنباط کرد افرادی که به هر دلیلی دچار معلولیتها، مشکلات و بیماریهای جسمی و ذهنی شدهاند به مقدار ضعف و مشکلی که در خود مشاهده میکنند، از بلاها و امتحانات الهی، دراماناند و محاسبۀ آنها نیز آسانتر است. بر اساس متن صریح قرآن در سورة بقره آیة ۲۸۶ آنجا که میفرماید: «خداوند انسانها را بیش از تواناییهایی که دارند تکلیف نمیکند». با این اوصاف، خداوند بر اساس امکانات و تواناییهایی که به افراد عطا فرموده از آنها بازخواست میکند. خداوند در قرآن کریم در سورۀ حجرات آیه ۱۳ وجود تفاوت در انسانها امری کاملاً طبیعی و لازم است اما معیار برتری تنها به میزان رعایت تقوا الهی است.
حجتالاسلام فروتن یادآور میشود: در طول تاریخ افراد بسیاری بودهاند که باوجود معلولیتها و بیماریها به موفقیتهای زیادی در زندگی رسیدهاند. در تاریخ نمونههای فراوانی چه در زمانهای گذشته مانند لقمان حکیم، سقراط، ابوعثمان عمرو بن بحر معروف به جاحظ و... و چه در زمان معاصر نظیر «استیون هاوکینگ» دارد. در واقع معلولیت هیچگاه به معنای محدودیت و ناتوانی نیست. ضمن اینکه بسیاری از بلاها، مصیبتها و ابتلا به معلولیتها و بیماریها ممکن است نوعی امتحان و آزمایش الهی باشد؛ چراکه امتحان و آزمایش، یکی از سنتهای الهی در طول تاریخ برای همۀ انسانها و در همه حال حتی برای پیامبران خوب الهی بوده و هست.
چگونه بین آیات و روایات نعمتهای الهی و بلاها میشود جمع کرد؟
استاد جامعةالمصطفیالعالمیه ادامه میدهد: برای انسان مؤمن و خداباور ابتلا به بلاها، مصیبتها، بیماریها، ناراحتیها، مشکلات و درد و رنجهای ناشی از آن از سه حال خارج نیست. یا امتحان و آزمایش الهی است یا ترفیع درجه و ارتقای درجه معنوی و یا کفاره گناهان. امام صادق(ع) در روایتی میفرماید: «سختترین بلاها و آزمایشها را پیامبران از سر میگذرانند، پس از آنها جانشینان و پیروانشان و سپس به ترتیب، کسانی که نزد خدا مقامی ارجمندتر دارند». آن حضرت در روایتی دیگر بیان فرموده است:«دنیا، زندان مؤمن است. کدام زندان است که از آن خیری رسد؟» امام کاظم(ع) نیز در این خصوص فرموده است: «مؤمن همانند دو کفه ترازو است، هر چه ایمانش افزوده شود، بلاها و آزمایشهایش بیشتر میگردد».
حجتالاسلام فروتن در پایان میگوید: بر اساس روایات وقتی برخی انسانها به خاطر بیماریها، کمبودها، سختیها و مشکلاتی که در دنیا کشیدهاند در آخرت با اجر و ثواب فراوان آن روبرو میشوند، بهطوریکه آرزو میکنند کهای کاش در دنیا بیشتر سختی میکشیدند تا بر اجر و ثوابشان افزوده میشد. خوب است در این زمینه به داستان ابوبصیر نابینا تأمل شود که ابوبصیر از نابینایی خود نزد امام باقر(ع) شکایت کرد. آن حضرت دست به چهره او کشید و چشمان او بینا شد. سپس بار دیگر دست بر صورت او کشید و چشمان او به حالت اول برگشت و مثل گذشته نابینا شد. آنگاه حضرت فرمود: میخواهی که این چنین باشی و در روز قیامت چون سایر مردم، حساب تو با خدا باشد یا آن که نابینا باشی و بیحساب به بهشت بروی؟ ابوبصیر در جواب گفت: «میخواهم مثل اول، نابینا باشم زیرا بهشت را بیشتر دوست میدارم».
نظر شما