۲۴ مهر ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۲
کد خبر: 924866

تجربه کردن مرگ یا حالتی نزدیک به آن همان‌قدر که دلهره‌آور است و تنمان را می‌لرزاند، هیجان‌انگیز و وسوسه‌کننده هم است. با وجود این، وحشت از مرگ یا رفتن تا لبه آن، گاه ممکن است ما را وادار کند وسوسه، هیجان و کنجکاوی‌هایمان درباره حالات مختلفی که هنگام مرگ به انسان دست می‌دهد را نادیده بگیریم.

قدم‌زدن روی لبه مرگ

پیشرفت علم پزشکی
شنیدن داستان و سرگذشت کسانی که معتقدند روی لبه مرگ و زندگی قدم زده و سپس برگشته‌اند، برای همه ما جذاب است. البته خوب است این را بدانید که تجربه مرگ و حالات مختلف آن فقط مورد توجه من و شما و سایر علاقه‌مندان به فیلم و داستان نیست. 
 سال‌های سال است دانشمندان سرزمین‌ها و ادیان دیگر هم دارند در این باره حرف می‌زنند و تحقیق می‌کنند. «مطالعات نزدیک به مرگ» در حال حاضر رشته‌ای از روان‌شناسی و روان‌پزشکی به حساب می‌آید که اثرات تجربه نزدیک به مرگ را مطالعه می‌کند. در این مطلب هم قرار نیست برگردیم و با یادآوری برنامه‌هایی مانند «زندگی پس از زندگی» که نمونه نسبتاً جالبی از مطالعات تجربه مرگ بود، در این باره حرف بزنیم. واقعیت این است که وقتی با نگاه علمی به ماجرا نگاه کنیم مطالعات و بررسی‌ها درباره تجربه نزدیک به مرگ از رویکردهای جدید علمی به حساب می‌آید. یعنی از وقتی که پیشرفت‌ها در علم پزشکی سبب شد بسیاری از آن‌ها که لحظات پایانی عمرشان را می‌گذراندند از آستانه مرگ برگردانده شوند، توجه علم و دانشمندان هم به این مسئله جلب شد.
روان‌شناس و معرفت‌شناس فرانسوی «ویکتور اگر» در اواخر قرن۱۹ از عنوان «تجربه مرگ قریب‌الوقوع» استفاده و این اصطلاح را در میان فیلسوفان و روان‌شناسانی مطرح کرد. دو سال بعد فردی به نام «آلبرت هایم» برخی خاطرات و تجربیات افراد مختلف مانند کارگرانی که از ارتفاع سقوط کرده، کوهنوردان، سربازان مجروح جنگی و... را گزارش کرد. در سال‌های ۱۹۶۰ به بعد هم تلاش‌های علمی از سوی دانشمندان مختلف در این زمینه انجام شد و آثاری نیز به چاپ رسید. هرچند مثل همین امروز خیلی‌ها این گزارش‌ها را جدی نگرفته و به توهم و تصور و خیال‌پردازی ربطش دادند و یا آن‌ها را واگویه‌هایی برای کاهش وحشت از مرگ نامیدند. سال ۱۹۷۵ ریموند مودی، فیلسوف و روان‌پزشک، پس از مطالعه طولانی روی این گزارش‌ها برای نخستین بار از اصطلاح «تجربه‌های نزدیک به مرگ» استفاده کرد و کتابی هم با عنوان «زندگی پس از زندگی»  نوشت. 

ماجرا ادامه دارد
این نگاه علمی و مباحثی که به دنبالش مطرح شد، یک موج نبود که بیاید و برود و اثری از خود به جا نگذارد. مطالعات علمی در این زمینه هنوز هم ادامه دارد و گزارش‌های متفاوت از تجربه نزدیک به مرگ هنوز به صورت کتاب، فیلم و برنامه‌های تلویزیونی در معرض دید مردم قرار می‌گیرند. مثلاً همین تازگی خبرگزاری‌ها از پژوهشی تازه در این زمینه و همچنین از اظهارات افرادی که در پژوهش شرکت کردند نوشتند که در ادامه چند نمونه‌اش را می‌خوانید. 
یک پژوهش تازه نشان می‌دهد تعداد قابل توجهی از افراد تا یک ساعت پس از آنکه قلبشان از حرکت می‌ایستد، هوشیار باقی می‌مانند. ۴۰درصد از بیمارانی که بر اثر حمله‌ قلبی تا پای مرگ پیش رفته بودند، تا یک ساعت بعد از ایست قلبی کماکان هوشیاری داشتند! بیماران شرکت‌کننده در این پژوهش به محققان گفته بودند در فاصله‌ای که برای احیای آن‌ها تلاش شده بود، عزیزان درگذشته‌ خود را دیده و در بالای بدن خود شناور مانده بودند. برخی هم می‌گفتند نورهای درخشان و پیکرهایی فرازمینی را دیده بودند و عده‌ای هم تجربه‌های ترسناکی مانند احاطه شدن با موجوداتی شیطانی را داشتند.
یک محقق ارشد دانشگاه نیویورک و پزشک مراقبت‌های ویژه می‌گوید: «گرچه پزشکان تا مدت‌ها تصور می‌کردند مغز حدود ۱۰ دقیقه پس از آنکه قلب از اکسیژن‌رسانی به آن باز بماند، دچار صدمه دائمی می‌شود، اما پژوهش ما نشان داد مغز می‌تواند حین انجام سی‌پی‎آر علائمی از بهبودی را نشان دهد».
با اینکه برخی‌ها تردیدهایی را در این زمینه مطرح می‌کنند، اما بیشتر پژوهشگران، تجربه نزدیک به مرگ را ملموس‌ترین پدیده‌ای می‌دانند که وجود روح و ادامه حیات پس از مرگ را اثبات می‌کند. 
عده‌ای می‌گویند بررسی تجربه‌های نزدیک به مرگ راهی برای آگاهی و رفع دل‌نگرانی‌ از پدیده مرگ است. گروهی هم اعتقاد دارند مسائلی چون خواب، مرگ، عالَم احتضار و تجربه نزدیک به مرگ همه از یک جنس هستند و در همه این حالات، ارتباط روح با جسم، ضعیف و یا قطع می‌شود. این هم گفته شده که پیش‌زمینه مذهبی و دینی تأثیر چندانی در اصل و محتوای تجربه نزدیک به مرگ ندارد، بلکه فقط در تفسیر آن مؤثر است. به هرحال به نظر می‌رسد تا انسان و زندگی هست ماجرای تجربه‌های مرگ‌آلود و نگاه علمی و غیرعلمی به آن هم وجود خواهد داشت.

منبع: قدس آنلاین

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.