یک هواپیمای پهنپیکر آمریکایی، در ایران به زمین بنشیند، چه برسد به اینکه باور کند در میان محتویات و سرنشینان هواپیما به جز تسلیحات و ابزار جنگی، خدمه و کادر پرواز، یک «مشاور امنیت ملی» و همچنین یکی از اعضای شورای امنیت ملی آمریکا هم پیدا بشود! به نظر شما «مک فارلین» و «الیور نورث» واقعاً چرا سوار بر هواپیمایی پر از تجهیزات نظامی آن هم با گذرنامه ایرلندی به ایران آمده بودند؟
قصهپردازی نبود
نام مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا «مک فارلین»، شاید برای خیلیها آشنا باشد چون دستکم در خود آمریکا او را با رسوایی بزرگ دَم و دستگاه سیاست خارجی آمریکا یعنی «ایران گیت» میشناسند. اگرچه خرداد آن سال تقریباً کسی از آمدن و رفتن مک فارلین به ایران خبردار نشد، روز ۱۱ آبان سال ۱۳۶۵ اما مجله لبنانی «الشراع» نوشت: «معامله تسلیحاتی ایالات متحده آمریکا با ایران...آمریکاییها از سال گذشته تلاش کردهاند با استفاده از نفوذی که ایران دارد، گروگانهای خود در لبنان را نجات دهند... آمریکا در ازای این کار باید سلاح و تجهیزات نظامی را که شامل تحریم بودهاند به ایران تحویل میداد...!». مک فارلین همان روز اول، این ماجرا را قصهپردازی دانست.
نام مشاور امنیت ملی اسبق آمریکا «مک فارلین»، شاید برای خیلیها آشنا باشد چون دستکم در خود آمریکا او را با رسوایی بزرگ دَم و دستگاه سیاست خارجی آمریکا یعنی «ایران گیت» میشناسند. اگرچه خرداد آن سال تقریباً کسی از آمدن و رفتن مک فارلین به ایران خبردار نشد، روز ۱۱ آبان سال ۱۳۶۵ اما مجله لبنانی «الشراع» نوشت: «معامله تسلیحاتی ایالات متحده آمریکا با ایران...آمریکاییها از سال گذشته تلاش کردهاند با استفاده از نفوذی که ایران دارد، گروگانهای خود در لبنان را نجات دهند... آمریکا در ازای این کار باید سلاح و تجهیزات نظامی را که شامل تحریم بودهاند به ایران تحویل میداد...!». مک فارلین همان روز اول، این ماجرا را قصهپردازی دانست.
بقیه سیاستمداران هم از بیخ و بن منکر ماجرا شدند. شاید انتظار داشتند طبق اصول دیپلماتیکی که خودشان ساخته بودند دولت ایران هم ماجرا را تکذیب کند و سر و ته ماجرا جمع شود، اما دو روز بعد یعنی در سالگرد تسخیرلانه جاسوسی آمریکا، مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی به دستور امام(ره) در مراسم ویژه این روز حاضر شد و بخشی از ماجرا را آشکار کرد: «... معلوم شد اینها آمریکایی هستند و از طرف ریگان پیام آوردند... خدمت امام مسئله عرض شد امام فرمود با اینها جلسه نگذارید پیامشان را هم نگیرید و ببینید اینها برای چه به ایران آمدند...». افکار عمومی چه در ایران و چه در آمریکا اما خوب میدانستند این تأیید و تکذیبها، همه ماجرا نیست.
معمار دفاع راهبردی
بخشهای دیگر ماجرا اما ریشه در چند سال پیش دارند. از سال ۶۲ بگیرید که اوضاع در همه جای جهان از خاورمیانه تا آمریکای جنوبی، قمر در عقرب شده بود و آمریکاییها مک فارلین را به جای فلیپ حبیب با سابقه، مشاور امنیت ملی کرده بودند تا سال ۱۳۶۵ که ورق جنگ تحمیلی علیه ایران با پیروزی در عملیات مختلف حسابی برگشته بود و آمریکاییها به این نتیجه رسیده بودند از تنور تحریم و جنگ نمیتوانند نانِ سرنگونی جمهوری اسلامی را بخورند. از طرف دیگر در لبنان نیز تعدادی از اتباعشان به گروگان گرفته شده بودند و نفوذ ایران میتوانست به دادشان برسد. ایران نیز با وجود پیروزیهای پیدرپی به سلاح و تجهیزات جنگی نیازمند بود. آمریکاییها این را میدانستند برای همین پیشقدم شده و پیغام فرستاده بودند که حاضرند در قبال تلاش برای آزادی گروگانهایشان در لبنان، برخلاف تحریمها، مخفیانه به ایران سلاح و تجهیزات بفروشند!
تشکیلات پشت و جلو پرده سیاست در آمریکا به محض اینکه رشته کار از دستشان در رفت و همه جهان متوجه رسوایی «ایران گیت» شدند در قدم نخست و تا راه افتادن تحقیقات از سوی کنگره و جاهای دیگر، مک فارلین را گوشت قربانی کردند و جلو توپ منتقدان گذاشتند تا گناه این خبط سیاسی بیفتد گردن نظامی و سیاستپیشه با سابقهای که بنیانگذار پروژه «جنگ ستارگان» و «معمار دفاع راهبردی» آمریکاییها بود.
فقط سه گروگان
مک فارلین و شرکا البته خیلی زود مجبور شدند اعتراف کنند با برنامهای از پیش تعیین شده و با هدف دیدار با سران جمهوری اسلامی ایران و با رایزنی و قولهای یک دلال اسلحه، با مشخصات و هواپیمای ایرلندی به تهران رفته و با طرفهای ایرانی دیدار کرده، تحویل سلاح و تجهیزات هم در همان مرحله و هم در مراحل بعدی براساس توافقهای صورت گرفته انجام شده، اما موفق به دیدار با سران این کشور نشدهاند.
معمار دفاع راهبردی
بخشهای دیگر ماجرا اما ریشه در چند سال پیش دارند. از سال ۶۲ بگیرید که اوضاع در همه جای جهان از خاورمیانه تا آمریکای جنوبی، قمر در عقرب شده بود و آمریکاییها مک فارلین را به جای فلیپ حبیب با سابقه، مشاور امنیت ملی کرده بودند تا سال ۱۳۶۵ که ورق جنگ تحمیلی علیه ایران با پیروزی در عملیات مختلف حسابی برگشته بود و آمریکاییها به این نتیجه رسیده بودند از تنور تحریم و جنگ نمیتوانند نانِ سرنگونی جمهوری اسلامی را بخورند. از طرف دیگر در لبنان نیز تعدادی از اتباعشان به گروگان گرفته شده بودند و نفوذ ایران میتوانست به دادشان برسد. ایران نیز با وجود پیروزیهای پیدرپی به سلاح و تجهیزات جنگی نیازمند بود. آمریکاییها این را میدانستند برای همین پیشقدم شده و پیغام فرستاده بودند که حاضرند در قبال تلاش برای آزادی گروگانهایشان در لبنان، برخلاف تحریمها، مخفیانه به ایران سلاح و تجهیزات بفروشند!
تشکیلات پشت و جلو پرده سیاست در آمریکا به محض اینکه رشته کار از دستشان در رفت و همه جهان متوجه رسوایی «ایران گیت» شدند در قدم نخست و تا راه افتادن تحقیقات از سوی کنگره و جاهای دیگر، مک فارلین را گوشت قربانی کردند و جلو توپ منتقدان گذاشتند تا گناه این خبط سیاسی بیفتد گردن نظامی و سیاستپیشه با سابقهای که بنیانگذار پروژه «جنگ ستارگان» و «معمار دفاع راهبردی» آمریکاییها بود.
فقط سه گروگان
مک فارلین و شرکا البته خیلی زود مجبور شدند اعتراف کنند با برنامهای از پیش تعیین شده و با هدف دیدار با سران جمهوری اسلامی ایران و با رایزنی و قولهای یک دلال اسلحه، با مشخصات و هواپیمای ایرلندی به تهران رفته و با طرفهای ایرانی دیدار کرده، تحویل سلاح و تجهیزات هم در همان مرحله و هم در مراحل بعدی براساس توافقهای صورت گرفته انجام شده، اما موفق به دیدار با سران این کشور نشدهاند.
در ایران هم هشت نماینده نامه اعتراضآمیز به رئیس مجلس نوشتند و کار داشت بالا میگرفت که با توصیه امام(ره) به حفظ وحدت وهوشیاری در مقابل آمریکا، اعتراضها فروکش کرد.
مدتی بعد و هنگام محاکمه عوامل این ماجرا در آمریکا، روزنامههای آمریکایی نوشتند: «این مأموریت یک تراژدی-کمیک بود و موجب بیآبرویی آمریکاییها شد... چراکه ایرانیان موشکها را دریافت کردند، ولی فقط سه تن از گروگانها در لبنان آزاد شدند». اواخر سال۱۳۶۵ «ریگان» مجبورشد به خاطر افتضاحی که بار آورده به صورت رسمی عذرخواهی کند. ویلیام کیسی، رئیس سازمان سیا هنگام خروج از دادگاه سکته کرد. مک فارلین که همه کاسه کوزههای ایرانگیت را روی سر او شکسته بودند خودکشی کرد اما نمُرد تا اینکه اردیبهشت سال گذشته به دلیل مشکلات ریوی در بیمارستانی در «میشیگان» از دنیا رفت.
خبرنگار: مجید تربتزاده
مدتی بعد و هنگام محاکمه عوامل این ماجرا در آمریکا، روزنامههای آمریکایی نوشتند: «این مأموریت یک تراژدی-کمیک بود و موجب بیآبرویی آمریکاییها شد... چراکه ایرانیان موشکها را دریافت کردند، ولی فقط سه تن از گروگانها در لبنان آزاد شدند». اواخر سال۱۳۶۵ «ریگان» مجبورشد به خاطر افتضاحی که بار آورده به صورت رسمی عذرخواهی کند. ویلیام کیسی، رئیس سازمان سیا هنگام خروج از دادگاه سکته کرد. مک فارلین که همه کاسه کوزههای ایرانگیت را روی سر او شکسته بودند خودکشی کرد اما نمُرد تا اینکه اردیبهشت سال گذشته به دلیل مشکلات ریوی در بیمارستانی در «میشیگان» از دنیا رفت.
خبرنگار: مجید تربتزاده
نظر شما