تحولات منطقه

۱۳ آبان ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۱
کد خبر: ۹۳۱۶۱۱

سال تحصیلی به این روزها که می‌رسد تقریباً همه کلاس اولی‌ها «آ و ب» را یاد گرفته‌اند. حالا می‌توانند بنویسند آب و بابا.‌ چند سالی می‌شود که این موقع برای بچه‌ها جشن آب می‌گیرند.

زمان مطالعه: ۱ دقیقه

 سکینه تاجی/ جشنی برای نوشتن نخستین کلمات معنی‌دار. جشن پسرم چند روز پیش بود. کلاسشان را با دکوری آبی رنگ تزئین کرده بودند و بادکنک‌های آبی و سفید به در و دیوار زدند، بعد هم پذیرایی با  کیک بزرگی شبیه قطره آب و ژله‌های آبی. کنار همه این‌ها پسرها یک کاردستی هم برای باباهایشان درست کردند، یک کارت شبیه پیراهنی مردانه. پشت کارت جملات عاشقانه‌ای در وصف باباها نوشته شده که هر جا قرار بوده کلمه بابا نوشته شود جایش را خالی گذاشته‌اند که بچه‌ها با دستخط خودشان بنویسند «بابا» با «ب»هایی شیبدار و «الف»هایی نه چندان راست‌قامت. به عنوان یک مادر کمی حسودی کرده‌ام که «بابا» جزو نخستین کلمات شفاهی و کتبی بچه‌هاست! شب عکس‌های جشن را گذاشته‌اند توی گروه کلاسی، بچه‌ها کیک می‌خورند و به دوربین لبخند می‌زنند. کنار معلمشان ایستاده‌اند و لبخند می‌زنند. جایزه‌ها را در دست گرفته‌اند و لبخند می‌زنند. 

تا بقیه عکس‌ها باز شود سری به اینستاگرام می‌زنم. آنجا کودکانی با صورت خونی فریاد می‌کشند، با سر باندپیچی و دست و پای شکسته گریه می‌کنند. پدرها در آوار دنبال چیزی می‌گردند و مادرها قنداق‌های کوچک کفن‌پوش شده را در آغوش گرفته و ضجه می‌زنند.‌ کودکی میان گریه‌هایش بی‌وقفه تکرار می‌کند که مادرم را می‌خواهم... به کلمه‌ها دقت می‌کنم. به اشتراک دو کلمه آب و مادر در زبان عربی. یعنی این بچه‌ها هم جشن آب داشته‌اند؟... برمی‌گردم به گروه کلاس، مادرها خندان قربان صدقه بچه‌ها می‌روند... بچه‌ها همچنان در همه عکس‌ها شاد و خندان‌اند. پسرم را صدا می‌کنم، می‌آید و می‌نشیند کنارم و با هیجان ماجرای عکس‌ها را تعریف می‌کند. دستم را گذاشته‌ام روی شانه‌اش... دوباره تصویر زنی که جسم بی‌جان کودکش را به خودش چسبانده بود و زیر لب لالا می‌گفت می‌آید پشت چشم‌هایم. ناخودآگاه می‌گویم خدا را شکر و باز ناخودآگاه ناراحت می‌شوم که چرا گفته‌ام خدا را شکر! به خودم که می‌آیم هنوز از پشت پرده اشک، عکس بچه‌ها را تار می‌بینم، مادرها را، قنداق‌ها را، جایزه‌ها را، کیک‌ها را، آوار را، بادکنک و قطره‌های آب را، خون را، خاک را... خاکی که در غزه حالا بی‌وقفه دارد هدیه‌های خدا را از دست مادرها می‌گیرد و می‌برد به اعماق‌ خودش.
منبع: قدس آنلاین

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.