به گزارش قدس آنلاین، یکی از آثاری که این روزها روی پرده سینماها رفته، فیلم «جنگل پرتقال» است که فیلمی دیالوگمحور به شمار میرود و در بستر داستانی خود، اتفاق عجیب و هیجانانگیزی را روایت نمیکند اما عیان شدن خاطرات شخصیت اصلی فیلم از گذشتهای مبهم و تاریک سبب میشود تعلیق ماجرا پررنگتر شود. مصطفی مستور، داستاننویس شناخته شده کشورمان در نقدی که برای این فیلم نوشته، یکی از ضعفهای سینمای امروز را ضعف در «دیالوگنویسی» برشمرده و مدعی شده ۹۵ درصد بهترین فیلمهای سینمای ایران در دیالوگ نمره صفر میگیرند.
ما آثار سینمایی و تلویزیونی ماندگاری در سالها و دهههای گذشته داشتیم که شخصیتهایشان دیالوگهای ماندگاری خلق کردند، از دیالوگهای به یادماندنی آثاری همچون «هامون» و «پری» ساخته زندهیاد داریوش مهرجویی گرفته تا سریالهای ماندگاری چون «روزی روزگاری» و «مختارنامه».
مشکل فقط فقر دیالوگ نیست
سریال «روزی روزگاری» که در دهه ۷۰ ساخته شد و همچنان از آثار به یادماندنی به شمار میرود، ماجرای کمالیابی یک راهزن را روایت میکند. امرالله احمدجو، کارگردان این سریال که مدتی مشغول نگارش فیلمنامه «سلمان فارسی» به کارگردانی داوود میرباقری بوده با اشاره به پایان یافتن فیلمنامه «سلمان فارسی»، این روزها سر صحنه ساخت این پروژه بزرگ تلویزیونی حضور دارد. او درباره اهمیت دیالوگنویسی در فیلمنامه به خبرنگار ما میگوید: به نظرم ضعف فیلمنامههای ما فقط به فقر دیالوگ برنمیگردد و مشکلات دیگری هم در فیلمنامهنویسی وجود دارد. خلاقیت و نوآوری در نگارش فیلمنامه بسیار مهم است، گریز از حرفهای تکراری و قابل پیشبینی در کنار توجه به منطق درام و پیشبرد قصه در دیالوگنویسی اهمیت دارد.
او با بیان اینکه تجربه زیستی و جهانبینی نویسنده که متأثر از نگاه او به جهان پیرامونی و پشتوانه مطالعاتی، دیداری و شنیداریاش است در نگارش فیلمنامه اهمیت دارد خاطرنشان میکند: شناخت و مطالعه میتواند به غنی شدن دیالوگها کمک کند ولی وقتی فقر مطالعاتی وجود دارد، حرفهای نویسنده، حرفهایی ساده و عادی میشود، در واقع وقتی نویسنده پشتوانه مطالعاتی قوی و غنی نداشته باشد، حرفهای کاراکترهایش، حرفهای خودش است نه حرف آن شخصیتها.
در دام دلبستگی به کلمات
نویسنده و کارگردان سریال «روزی روزگاری» که دیالوگهایی به یادماندنی را برای شخصیتهای این سریال نوشته با یادآوری خاطرات این مجموعه تلویزیونی میگوید: سعی کردم با شناخت درست از شخصیتهای سریال، فیلمنامه را بنویسم. همه آنچه برای نوشتن دیالوگهای خوب در فیلمنامه لازم است را به کار بردم و از تجربههایم استفاده کردم.
احمدجو در پاسخ به اینکه چطور فیلمنامهنویس در دام زیادهگویی میافتد، زیادهگویی نه به معنای دیالوگهای طولانی بلکه به معنای حرفهای اضافه و بیاهمیت در پیشبرد درام، میگوید: این مسئله بستگی به جهان زیستی و فکری فیلمنامهنویس دارد. اگر فیلمنامهنویس تسلط بر کارش نداشته باشد دچار زیادهگویی میشود یا شاید به آنچه نوشته چنان دلبسته شود که در بازنویسی، حذفشان نکند یا چنان شیفته اثرش شود که تصور کند دیالوگهای خوبی نوشته و نیاز به اصلاح ندارند.او ادامه میدهد: گاهی هم نویسنده، تازهکار است و بدون بهرهگیری از تجربیات دیگران، آزمون و خطا میکند. همه ماجرای فیلمنامهنویسی به نویسنده و ذوق ذاتی، تلاش و تجربهاش برمیگردد در واقع برخی دلایل بسیار شخصی و مربوط به ویژگیهای شخصیتی نویسنده است.
میرباقری، دیالوگنویس ماهری است
فیلمنامهنویس سریال «سلمان فارسی» درباره این مجموعه تلویزیونی میگوید: نگارش فیلمنامه سلمان فارسی تمام شده و سریالی موقعیتمحور و دیالوگمحور است. دیالوگهای سریال هم براساس موقعیتهای مختلف خلق شده است البته دیالوگنویس اصلی و نهایی اثر آقای داوود میرباقری است و بنده هم پیشنهاداتی دادهام.
به گفته احمدجو، تسلطی که داوود میرباقری بر قصه سریال، اجزا و تمام جوانب کار دارد در بخش دیالوگنویسی، نمایان است. ضمن اینکه این فیلمساز، استعداد خوبی در فیلمنامهنویسی و فیلمسازی دارد و خلق دیالوگهای ماندگار و خوب یکی از نمودهای کارش است.
او با تأکید بر اینکه میرباقری، دیالوگنویس بسیار خوبی است و دست بسیار روانی در دیالوگنویسی دارد، عنوان میکند: سرعت ایشان در نوشتن هم بسیار بالاست چون در ذهنش یک گنجینه ارزشمند مطالعاتی و تحقیقاتی دارد که از آن بهره میبرد و در نوشتن آثار تاریخی هم باتجربه است.
ضرورت تکثر و تنوع مطالعاتی نویسنده
کارگردان «تفنگ سرپر» با بیان اینکه منابع تاریخی و مطالعاتی میتواند به نویسنده در نوشتن فیلمنامه کمک کند، میگوید: نویسنده اصلاً نباید از خواندن و تحقیق جدا شود و باید انواع متون را بخواند. فیلمنامهنویس باید تکثر و تنوع مطالعاتی داشته باشد از روانشناسی بگیرید تا جامعهشناسی به ویژه متون گذشته و آثار ادبی فاخر. قطعاً نثر روان، سلیس و پرمغز آثار گذشتگان به خلاقیت ذهن نویسنده کمک زیادی میکند.
احمدجو با اشاره به وامگیری نگارش فیلمنامه سلمان فارسی از نتایج تحقیق مفصلی که گروه تحقیق پروژه انجام داده بودند، توضیح میدهد: نتایج این تحقیق در یک مجموعه چهارجلدی جمعآوری شد و مبنای نگارش فیلمنامه قرار گرفت. همچنین منابع دیگری همچون کتابهای تاریخی متعدد و حتی کتاب مقدس ادیان مختلف (تورات و انجیل) را خواندم؛ چرا که در نگارش یک اثر تاریخی، چندمنبعی بسیار مهم است و باید زمینه اتفاقها و شخصیتهای تاریخی را به درستی شناخت.
مانند ترانهای با آغاز و پایان مشخص
به گفته او، فیلمنامهنویس پیش از نگارش دیالوگها باید شخصیتهایش را به شکل کامل تصور کند و پس از شناخت شخصیتها، هر شخصیتی دیالوگ خودش را پیدا میکند و هرگز لحن و واژههای دو شخصیت در یک اثر تصویری شبیه یکدیگر نمیشود.
احمدجو معتقد است جملات دیالوگها باید مانند شعر، ساختار داشته باشند و فیلمنامهنویس را به مثابه شاعر یک اثر تصویری دانسته و یادآور میشود: به نظرم هر واحد گفتوگو در فیلمنامه باید مانند ترانه آغاز و پایان داشته باشد و اطلاعات مهم را به تماشاگر منتقل کند که شاید در سکانسهای بعدی گره از ماجرا باز کند. به بیان دیگر گفتوگونویسی باید مانند یک گفتوگوی واقعی باشد و ضمن ارائه اطلاعات، ساختار زیباییشناسی هم بر آن حاکم باشد، این دیالوگها در تاریخ سینما ماندگار میشوند.
نظر شما