نخستین مستشار اقتصادی آمریکاییها در ایران نبود.«میلسپو» اما نخستین مستشاری بود که فرصت پیدا کرد برنامههای مالی و اقتصادی مدنظر کشورش را درست و حسابی در ایران پیاده کند
بعد از مورگان شوستر
پیشینه حضور مستشاران مالی آمریکایی در ایران به دوره قاجار برمیگردد. چند سالی مانده به جنگ جهانی اول، وقتی هنوز اوضاع سیاسی و اقتصادی جهان روی سبیل قدرتها و امپراتوریهای اروپایی و روسیه میچرخید و آمریکاییها سودای ابرقدرتی به سرشان نزده یا زده بود و هنوز آن را رو نکرده بودند، وزیرمختار ایران در آمریکا درخواست کرد برای سروسامان دادن به اوضاع مالی کشورمان یک کارشناس آمریکایی را بهکار بگیرد. رئیس جمهور آمریکا هم «مورگان شوستر» را پیشنهاد کرد که در فیلیپین مشغول به کاربود.
کارشناس آمریکایی کمتر از یک سال پس از درخواست ایران به کشورمان آمد، کارش را هم خوب شروع کرد، اما روسیه و انگلیس نگران منافعشان در ایران شدند و با دوز و کلک سیاسی، فشار به حکومت ایران و دست آخر تهدید به اشغال کشورمان، کاری کردند که نخستین مستشاراقتصادی آمریکایی یک سال بعد چمدانش را ببندد و از ایران برود. ۱۰سال بعد، اوضاع جهان پس از یک جنگ جهانی، همهجوره تغییر کرده بود. در ایران مشکلات فراوان مالی و اقتصادی گریبان کشور را گرفته بود و بیبرنامگی و دخالتهای پیدرپی و نابجای خارجی سبب شده بود نظام یا سازمانی برای اداره اقتصاد کشور وجود نداشته باشد.
دولت و نمایندگان مجلس هم از سال ۱۲۹۹ به بعد همه نابسامانیهای مالی را به دخالتهای همیشگی روس و انگلیس ربط میدادند و اصرار داشتند دولت باید برای اصلاح امور مالی و اقتصادی از کارشناسان غیرانگلیسی و غیرروسی استفاده کند. همین اصرار سبب شد رئیسالوزرا «قوامالسلطنه» ۲۰مرداد ۱۳۰۱ لایحه استخدام دکتر «آرتور میلسپو» را به عنوان رئیس کل خزانه ایران در مجلس چهارم به تصویب برساند تا از ۲۷آبان ۱۳۰۱ پای مستشاران مالی آمریکایی به صورت اساسی به ایران باز شود.
به خاطر ۱۰۰هزار تومان
جهان سال۱۳۰۱ اوضاعش شبیه ۱۱ سال پیش نبود. آمریکاییها هم دستشان از طرح و برنامه برای نفوذ و حضور در کشورهای دیگر جهان خالی نبود، پس بدیهی بود «میلسپو» هم آمدن و کار کردنش در ایران شبیه مورگان شوستر نباشد. دانشآموخته دانشگاه «جان هاپکینز» که با توپ و دست پر همراه یک هیئت ۱۴نفره از کارشناسان آمریکایی و با حقوق سالیانه ۱۵هزاردلار به ایران آمد، پیش از این چند سالی را به تدریس در دانشگاه گذرانده و بعد هم مشاور امور بازرگانی و اقتصادی وزارت خارجه کشورش شده بود.
به خاطر ۱۰۰هزار تومان
جهان سال۱۳۰۱ اوضاعش شبیه ۱۱ سال پیش نبود. آمریکاییها هم دستشان از طرح و برنامه برای نفوذ و حضور در کشورهای دیگر جهان خالی نبود، پس بدیهی بود «میلسپو» هم آمدن و کار کردنش در ایران شبیه مورگان شوستر نباشد. دانشآموخته دانشگاه «جان هاپکینز» که با توپ و دست پر همراه یک هیئت ۱۴نفره از کارشناسان آمریکایی و با حقوق سالیانه ۱۵هزاردلار به ایران آمد، پیش از این چند سالی را به تدریس در دانشگاه گذرانده و بعد هم مشاور امور بازرگانی و اقتصادی وزارت خارجه کشورش شده بود.
میلسپو اختیارات کامل داشت و درواقع همهکاره وزارت اقتصاد آن زمان کشور بود. منصفانه اگر نگاه کنیم، کارشناس آمریکایی توانست چند سال اول حضورش در ایران، خیلی با حساب و کتاب و البته آرام آرام در کنار همکاران و مشاوران ایرانی و آمریکاییاش به اوضاع مالی و اقتصادی و حتی اداری کشور سروسامان نسبی بدهد. اقتصاد و سیاست سنتی ایران اما پشت پردهها و شاهزادگان و دُمکلفتهایی هم داشت که از روز نخست سرناسازگاری با میلسپو و اقداماتش داشتند و حاضر نبودند حتی مالیات و بدهیهایشان به بانکها را بدهند؛ یعنی چیزی توی مایههای بدهکاران کلان بانکی امروز. از سال۱۳۰۴ رضاخان هم به صف مخالفان میلسپو و سختگیریهایش پیوست و دو سال بعد که آقای مستشار از امضای سند ۱۰۰هزارتومانی هزینه سفر شاه به مشهد خودداری کرد، دستور رسید باروبندیلش را جمع کند و از ایران برود!
یک بهعلاوه ۶۰ مستشار
سال ۱۳۲۱ یعنی دوره دوم حضور میلسپو در ایران اگرچه باز هم «قوامالسلطنه» در مصدر کار بود اما چه اوضاع سیاسی اقتصادی جهان و چه ایران از زمین تا آسمان با ۱۵سال پیش فرق کرده بود. آمریکا از قِبَل جنگ دوم جهانی، داشت برای ابرقدرت شدن آماده میشد، ایران در اشغال متفقین بود، رضاخان جایش را به شاه جوانی داده بود که فعلاً هیچکاره بود، دولتهای مستعجل یکی یکی جایشان را به هم میدادند و عقربههای قطبنمای سیاست ایران تقریباً رو به ینگهدنیا و کاخ سفید ایستاده بود. در نتیجه میلسپو این بار با توپ و دست پُرتر آمد و لایحه بهکارگیری او هم جوری تنظیم شده بود که به جز اختیارات تام در همه امور مالی و اداری کشور، در برخی مواقع به او اختیار قانونگذاری در حوزه کاریاش را هم میداد.
یک بهعلاوه ۶۰ مستشار
سال ۱۳۲۱ یعنی دوره دوم حضور میلسپو در ایران اگرچه باز هم «قوامالسلطنه» در مصدر کار بود اما چه اوضاع سیاسی اقتصادی جهان و چه ایران از زمین تا آسمان با ۱۵سال پیش فرق کرده بود. آمریکا از قِبَل جنگ دوم جهانی، داشت برای ابرقدرت شدن آماده میشد، ایران در اشغال متفقین بود، رضاخان جایش را به شاه جوانی داده بود که فعلاً هیچکاره بود، دولتهای مستعجل یکی یکی جایشان را به هم میدادند و عقربههای قطبنمای سیاست ایران تقریباً رو به ینگهدنیا و کاخ سفید ایستاده بود. در نتیجه میلسپو این بار با توپ و دست پُرتر آمد و لایحه بهکارگیری او هم جوری تنظیم شده بود که به جز اختیارات تام در همه امور مالی و اداری کشور، در برخی مواقع به او اختیار قانونگذاری در حوزه کاریاش را هم میداد.
نتیجه این شد که دوره دوم مستشاری آقای دکتر، به نابسامانی اوضاع اقتصادی کشور و نارضایتی مجلس و مردم افزود. در اوج گرفتاری و کمبودهای ناشی از اشغال ایران، همه هم وغم میلسپو در وهله اول تأمین نیازهای نیروهای متفقین بود. امضای قرارداد تجاری میان ایران و آمریکا در این دوره عملاً ایران را از دستیابی به درآمدهای گمرکی محروم کرد. تعداد ۶۰مستشار آمریکایی دیگر با تلاش میلسپو به ایران آمده و در مناصب حساس به کار گمارده شدند. بخشنامههای منع خرید و فروش آرد و گندم، اوضاع نان را برای مردم دشوارتر کرد.
کمکهایی که از کمیته خاورمیانه به ایران اختصاص مییافت، توسط مستشاران و کارمندان آمریکایی بهموقع دریافت نمیشد و معلوم نیست به کدام کشورها داده میشد و... . این بار بهجز مردم، خیلی از دولتیها و مجلسیها هم به جمع مخالفان میلسپو پیوستند. خلاصه دی ماه ۱۳۲۳ مجلس با طرحی که مصدق آماده کرد، ۱۱ماه به میلسپو فرصت داد و او هم وعده داد به کارها سروسامان دهد. پس از ۱۱ ماه اتفاق خاصی نیفتاد و مستشار نخواست یا نتوانست به قولش وفا کند. اختیاراتش لغو شد، چمدانش را بست و با دیگر مستشارانش از ایران رفت. همه حقوقش را هم البته بهطور کامل دریافت کرد!
کمکهایی که از کمیته خاورمیانه به ایران اختصاص مییافت، توسط مستشاران و کارمندان آمریکایی بهموقع دریافت نمیشد و معلوم نیست به کدام کشورها داده میشد و... . این بار بهجز مردم، خیلی از دولتیها و مجلسیها هم به جمع مخالفان میلسپو پیوستند. خلاصه دی ماه ۱۳۲۳ مجلس با طرحی که مصدق آماده کرد، ۱۱ماه به میلسپو فرصت داد و او هم وعده داد به کارها سروسامان دهد. پس از ۱۱ ماه اتفاق خاصی نیفتاد و مستشار نخواست یا نتوانست به قولش وفا کند. اختیاراتش لغو شد، چمدانش را بست و با دیگر مستشارانش از ایران رفت. همه حقوقش را هم البته بهطور کامل دریافت کرد!
نظر شما