تحولات لبنان و فلسطین

۱۷ اردیبهشت سال ۱۲۹۰ « مورگان شوستر» و همراهانش به ایران رسیدند. پیش از رسیدنش اما روس و انگلیس خطر را حس کرده بودند. مستشاری داشت می آمد که هنوز معلوم نبود آیا در راستای منافع آنها کار خواهد کرد یا فقط به منافع کشور خودش ، ایران و مأموریتش فکر می کند؟

آب ریختن پشت سر مستشار!

چند سالی است که مستشاران ایرانی در برخی کشورهای دنیا مشغول توسعه حوزه اقتدار خارجی و دفاع از اقتدار داخلی‌مان هستند. این در حالی است که شاید خیلی‌ها از نسل امروز و دیروز نمی دانند یا فراموش کرده اند ایران روزگاری را پشت سرگذاشته است که دولتمردانش برای به خدمت گرفتن مستشار خارجی باید از ابرقدرت های آن روزگار اجازه می گرفتند! خواندن سرنوشت غم انگیز حضور «مورگان شوستر» که اولین مستشار آمریکایی در ایران است شاید کمک کند، نسل های دیروز و امروز یادشان بیاید استعمارگران دیروز و مدعیان امروز حقوق بشر و آزادی انسان با مردم و کشورمان چه کرده‌اند.

مجلس نوپا

۱۰۸ سال پیش که درخواست وزیر مختار ایران در آمریکا به دست دولتمردان آمریکایی رسید و از آنها خواست کارشناسی را برای اصلاح امور مالی دولتی  به ایران بفرستند ابرقدرتهای آن روزگار – حداقل برای ایرانی ها - دولتهای روسیه و انگلیس بودند که از هیچ دخالتی در اوضاع و احوال کشورهای دیگر دریغ نمی کردند و سفارتخانه هایشان کانون اصلی بسیاری از تصمیم گیری های سیاسی بود. در چنین شرایطی قیام مشروطه در ایران شکل گرفته و دولت و مجلسی اوضاع کشور را به دست گرفته بودند که قرار بود کشور را بهتر از شاهان کم رمق قاجار و سیاستمداران بی سیاست و لیاقتشان اداره کنند. همین شد که مجلس نوپای مشروطه به استخدام چندکارشناس آمریکایی برای اصلاح امور دارایی و خزانه‌داری کل، یک فرانسوی برای دادگستری و چند سوئدی هم برای ژاندارمری رأی داد.

۱۷ اردیبهشت سال ۱۲۹۰ « مورگان شوستر» و همراهانش به ایران رسیدند. پیش از رسیدنش اما روس و انگلیس خطر را حس کرده بودند. مستشاری داشت می آمد که هنوز معلوم نبود آیا در راستای منافع آنها کار خواهد کرد یا فقط به منافع کشور خودش ، ایران و مأموریتش فکر می کند؟آمریکای آن سالها ، ابر قدرت نبود و به نظر نمی رسید در ایران منافعی داشته باشد اما دولتمردان این کشور چند سالی بود نشان داده بودند بدشان نمی آید از زیر سایه انگلیس و روس بیرون بیایند و در گوشه و کنار جهان نفوذ و قدرتی به هم بزنند. سیاستمداران کشورمان هم دو دسته شده برخی در حزب اعتدالیون و در دولت شروع به سمپاشی در باره « شوستر» کرده بودند و برخی دیگر در قالب حزب دموکرات و طرفداری از مجلس به آقای مستشار خوشبین بودند. «مورگان شوستر» در چنین شرایطی و در حالی که جز عده ای از بهائیان کسی به استقبالش نرفته بود به تهران رسید.

شوستر1.png

خزانه دارکل

اداره امور مالیه آن زمان در ایران در حد فاجعه بود! حساب و کتاب درآمدها و مخارج را فقط «مستوفی» ها داشتند که معمولاً نه در پرداخت هزینه های ضروری، نم پس می دادند و نه به کسی حساب! بخشش‌های بی‌حساب، مخارج سفرهای شاهانه به اروپا، طمع و حرص و چپاول درباریان ، پرداخت حقوق مستشاران روسی ،فرانسوی، ایتالیایی ، بلژیکی و ... کفگیرِ خزانه را به ته دیگ رسانده بود. هیچ کس اطلاع نداشت جمع دخل و خرج کشور چه قدر می‌شود، چه کسی مسئول وصول مالیات دولت و چه کسی مسئول نگهداری حسابها و رسیدگی به آن است؟ یک نفر از دو قاره آن طرفتر، آمده بود تا در مقام «خزانه دار کل » به این نابسامانی پایان بدهد. سفارتخانه های روس و انگلیس شایعه کرده بودندکه « شوستر» بهایی است تا احساسات مردم را پیشاپیش علیه او و اقداماتش تحریک کنند. آقای خزانه دار با وجود اینکه از پیش در مورد اوضاع ایران حسابی تحقیق کرده بود ، چند روز طول کشید تا بفهمد بهائیت چیست ، وضعیت واقعی ایران چگونه است و موانع سر راهش چه کسانی هستند؟

اقدامات شوستر برای در اختیار گرفتن اموال و دارایی های پراکنده دولتی از همان اول شاخک های سفارتخانه های روس و انگلیس را تیز کرد. نامه نگاری ها برای اینکه مستشار تازه رسیده را سرجایش بنشانند آغاز شده بود. وقتی «شوستر» لایحه اختیارات خود را در ۱۲ ماده به مجلس فرستاد و تصویب شد ، قدرت صفر تا صد امور مالی و اقتصادی ایران را در اختیار گرفت. همین شبه دیکتاتوری مالی سبب شد او همکارانش بتوانند برنامه های خود را بسرعت دنبال کنند. حتی یک ریال بدون اطلاع او خرج نمی شد؛ تنظیم بودجه دولت و نظارت بر اجرای آن، نظارت بر قرضه‌ها و امتیازات نیز در اختیار خودش بود.حق داشت قوانین مالی را تغییر دهد و به‌طور کلی تمام امور مالی و بسیاری از شعب اقتصادی ایران تحت نظارتش قرار گرفته بود.

شوستر222.jpg

مصالح کشورتان مهم تر است

در مجموع اختیارات و اقدامهای «شوستر» از سیاستگذاری های مالی و امور اقتصادی هم فراتر رفته بود چون به دخل و خرج کشور نظم بخشید ، به وضعیت قشون رسیدگی کرد ، برای کشف و استخراج مواد معدنی و صادرات آن و ساخت کارخانه های صنعتی برنامه ریزی کرد ، کنترل نیروهای نظامی که گوش به فرمان رجال مختلف کشور بودند را در اختیار گرفت و ... کارهایی که خواص و عوام ایرانی از آن خرسند بودند ، سفارتخانه های انگلیس و روسیه نه!  روسها «محمد علی شاه» را تجهیز و تحریک کردند و به جنگش فرستادند. انگلیسی ها احزاب داخلی را علیه‌اش تحریک کردند. اقداماتی که انجام می داد نه شبیه مستشاران سابق بود و نه با سفارتخانه ها هماهنگ می شد. منافع رجال و شخصیت های وابسته به روس و انگلیس به خطر افتاده بود. نامه نگاری ها ، هشدارها ، تهدیدها و ... شدت گرفت. کار به لشکر کشی روسها به ایران کشید و ضرب الاجلی که برای اخراجش تعیین کردند. انگلیسی ها که تا آن روز پشت صحنه ماجرا بودند ، آشکارا برایش نوشتند که اقداماتش منافع متحد ما یعنی روسها را به خطر انداخته و ادامه فعالیتش در ایران به صلاح هیچیک از طرفهای دعوا نیست.  روسها هم دوپایشان را در یک کفش کرده و به کمتر از سه شرط راضی نمی شدند : اول اخراج شوستر ، دوم ممنوعیت استخدام مستشار توسط ایران بدون اجازه روس و انگلیس ، سوم پرداخت غرامت لشکر کشی روسیه به ایران! « شوستر» ناچار شد برای دولت و مجلس پیام بفرستدکه: « همزمان نمی توانید با دو ابر قدرت در بیفتید ... به هیچ وجه به فکر حفظ من نباشید...مصالح کشورتان مهم تر است... من هم مقاومتی نخواهم کرد...». از ایران رفت در حالی که برخی شاعران در بزرگداشتش شعر گفتند، سیاستمداران در تقدیر از او سخنرانی کردند و برخی هم شاید پشت سرش آب ریختند ... آب ریختند تا سالها بعد ، سروکله مستشاران ریز و درشت آمریکایی بدون دخالت مجلس یا خواست مردم ایران  پیدا شود!

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.