صحبت‌های زیادی درباره اهمیت آزادی بیان شده است. اما در دنیایی که در آن بیشتر گفتمان‌ها به صورت آنلاین انجام می شود، آیا آزادی بیان همچنان میتواند کار سابق خود را انجام دهد؟ چه می‌شود اگر مدافعانش با دیدن آن به‌عنوان نوعی هدف، واقعاً آن چیزی را که آن را بسیار ارزشمند می‌کند از دست بدهند؟

شبکه‌های اجتماعی؛ ماشین خشم به جای محل تبادل ایده‌ها

به گزارش قدس آنلاین، شاید این روزها پر سر و صداترین طرفدار آزادی بیان، ایلان ماسک باشد که علیرغم اینکه همیشه به این اصل در پلتفرم خودش پایبند نیست خود را "آزادی بیان مطلق گرا" می نامد. اما درک او از اهمیت آن محدود است.

ماسک در چهارمین حضور خود در پادکست جو روگان، به میزبان خود گفت: «به صراحت، حتی افرادی که از آنها متنفر هستید، حرف هایی می زنند که از آنها متنفر هستید. زیرا اگر افرادی که از آنها متنفر هستید می توانند چیزهایی را بگویند که شما بدتان بیاید، این به این معنی است که آنها نمی توانند شما را از گفتن چیزهایی که می خواهید بگویید، منع کنند که این بسیار بسیار مهم است.»

این که بتوانید چیزهایی را که می‌خواهید بدون مجازات بگویید، در واقع «تمام هدف آزادی بیان» نیست. تمام هدف آزادی بیان این است که به ما انسان ها، موجودات محدودی که هرگز قادر به درک کامل حقیقت یا دسترسی کامل به آن نخواهیم بود، اجازه دهد حداقل در جهت آن حرکت کنیم. با دادن صدا به افراد بی صدا، و با اجازه دادن به نمایش دیدگاه های نامطلوب و حتی عمیقا توهین آمیز، ممکن است به نوعی راه خود را برای نوعی درک مشترک روی هم ببندیم.

اما ما باید بخواهیم به آن درک مشترک برسیم تا آزادی بیان موثر باشد، در غیر این صورت خطر حرکت به سوی حقیقت را نداریم، بلکه از آن دورتر می شویم. آزادی بیان نوعی ساختار منفعل نیست که حقیقت و خوبی به طور خودکار از آن جاری شود، بلکه نوعی انرژی است. و مانند هر شکلی از انرژی، باید به درستی مهار شود تا مفید باشد. آن را مانند بخار در نظر بگیرید. اگر از آن برای نیرو دادن به اولین قطارهایی که جهان را به سمت تجارت و ایده‌های جدید باز کردند استفاده کنیم، بسیار خوب است، اما زمانی که درِ کتری را بردارید، و صورتتان را بسوزاند، مفید نیست.

بدون زیرساخت مناسب، «بازار ایده‌ها» که بسیار مورد تمجید قرار می‌گیرد به ما کمک نمی‌کند که به حقیقت و نقاط مشترک دست پیدا کنیم، بلکه در عوض به تقویت‌کننده‌ای از سر و صداهای بی‌معنا تبدیل می‌شویم. در میان این ناهنجاری، می توان از اصل آزادی بیان سوء استفاده کرد. به عنوان مثال، وکلای دونالد ترامپ زمانی که از او به خاطر انتشار ادعاهای نادرست وی مبنی بر تقلب در رأی گیری در انتخابات ۲۰۲۰ دفاع می کردند، استدلال کردند که کیفرخواست رئیس جمهور سابق ایالات متحده "حمله ای به آزادی بیان و دفاع سیاسی" بوده است.

همانطور که جاناتان سامپشن، قاضی سابق دیوان عالی بریتانیا در روز جمعه نوشت، رویکرد ما به آزادی بیان «هنوز عمدتاً توسط نگرش‌هایی که در عصر روشنگری به وجود آمده است، شکل می‌گیرد». اما نمی‌توانیم استدلال‌های قرن هجدهم را به سادگی در نظر بگیریم و امیدوار باشیم که بتوانیم امروز به همان شیوه آن ها را به کار ببریم. گفتمان ما در کافه ها جریان ندارد، اگر چنین بود، ممکن بود به ما اجازه دهد انسانیت دیگران را ببینیم و دیدگاه های آنها را بهتر درک کنیم.

در عوض، تا حد زیادی اتفاقات در ماشین خشم رسانه‌های اجتماعی اتفاق می‌افتد، جایی که الگوریتم‌ها به گونه‌ای ساخته شده‌اند که ما را تشویق می‌کنند تا به‌جای انسان‌های واقعی، به‌عنوان آواتارهای دو بعدی با دیگران رفتار کنیم.

یکی دیگر از مدافعان پر سر و صدا آزادی بیان، ستون نویس و مدیر اتحادیه آزادی بیان، یعنی توبی یانگ است. یانگ اخیراً در مدح «ضد سخنرانی» صحبت کرده – یعنی ایده ای که معتقد است بهترین پاسخ به سخنان نفرت انگیز و اطلاعات نادرست، صرفاً گفتار بیشتر و بهتر است.

یانگ به نقل از قاضی سابق دیوان عالی ایالات متحده یعنی لوئیس براندیس سخن گفت که درباره این موضوع در پرونده ای در سال ۱۹۲۷ صحبت کرده است. براندیس گفته بوده است: «اگر وقت باشد باید از طریق بحث، صحبت های نادرست و مغالطات را افشا کنیم تا از شر صحبت های غلط راحت شویم. راه حلی که باید اعمال شود، گفتار بیشتر است، نه سکوت اجباری.» اگرچه این راه حل ممکن است یک قرن پیش موثر بوده باشد، اما یک نگاه زودگذر به پلتفرم X نشان می دهد که در عصر آنلاین، گفتار بدون محدودیت نمی تواند به طور خودکار ما را به حقیقت، پیشرفت و عدالت برساند.

اما در حالی که ممکن است به راحتی بتوان ماسک را به‌خاطر آشفتگی‌هایی که اکنون پلتفرم اش در آن به سر می‌برد سرزنش کرد، حقیقت این است که خیلی‌ها مدت‌ها قبل از اینکه او آن را تصاحب کند، توییتر را «جهنم» می‌نامیدند. با یا بدون او، هرگز قرار نبود این پلتفرم شبیه به یک «میدان شهر دیجیتال» برای جمع شدن افراد و گفت گوی آن ها با یکدیگر شود. و این یک تناقض آشکار است.

اگر واقعاً می‌خواهیم آزادی بیان به ما کمک کند، و به حقیقت نزدیک‌تر شویم، باید انجمن‌هایی به جز محل صحبت ۲۸۰ کاراکتری پیدا کنیم که در آن ایده‌های خود را مورد بحث قرار دهیم. پلتفرم X ایلان ماسک همچنان به مرگ آهسته و خسته کننده خود ادامه می دهد و شاید باید قدردان این اتفاق باشیم.

منبع: فایننشال تایمز

مترجم: امیرمحمد سلطانپور

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.