ظاهرش اینگونه است که زنان در ایران چون استقلال مالی نداشتند و بهاصطلاح دستشان توی جیب خودشان نبوده و از طرفی هم به اندازه مردان در اجتماع حضور نداشتهاند، در فعالیتهایی مانند وقف کمتر مشارکت داشتهاند. این حرف اگرچه بهخصوص در دورههایی از تاریخ غلط نیست، اما ظاهر غلط اندازی دارد، چون آنچه باعث و بانی مشارکت زنان در سنت وقف و نذر است بیشتر امری دلی و از سر ارادت است تا امری حاصل از حضور در اجتماع و از طرف دیگر هر چند بیشتر زنان معمولی و عدهای از زنان ثروتمند و درباری در ظاهر استقلال مالی نداشتهاند، اما در بسیاری از موارد، آنچه به عنوان مهریه، ارث و... در اختیار داشتهاند را در این راه صرف کردهاند. به همین دلیل میتوانیم ادعا کنیم زن ایرانی در تاریخ وقف رد پای روشنی از خود به جا گذاشته است. نشان این ادعا نخستین سند وقفی موجود در سازمان اوقاف است که گفته میشود مربوط به یک زن است به نام خدیجه بنت ربیعا که نزدیک به هزار سال پیش در قزوین زندگی میکرده و قناتی را وقف کرده است.
وقف؛ سنتی که بانی خیر بود
وقف و نذر، سنتی هستند که با باورهای دینی ما گره خوردهاند. باورهایی که آدم معمولی یا وزیر و وکیل نمیشناسد، جنسیت هم در آن راه ندارد. اینکه میگوییم زنها اینطور و مردها آنطور، بیشتر از اینکه به خود فرد و باورهایش ارتباط داشته باشد، به شرایط اجتماعی و اقتصادی دورانی که در آن زندگی میکرده مربوط است. زنان ایرانی با اینکه کفه ترازوی اقتصاد و اجتماع همیشه به سمت مردان سنگینتر بوده اما در این سنت حضوری کهن و مؤثر دارند. پیش از اینکه به اثر زنان در حوزه موقوفات بپردازیم، خوب است به مسیر وقف در ایران نظری داشته باشیم. وقف در ایران آنطور که اسناد میگویند در دو طبقه اصلی انجام میگرفته؛ نخست، وقف نسخ خطی و بعد، وقفهای عامالمنفعه مانند ساخت مدرسه، بیمارستان، کاروانسرا و آبانبار و همچنین وقفهایی که صرف امری دینی چه برگزاری مراسم و... و چه آموزش طلاب میشده است. همانطور که گفته شد واقفان دوره اسلامی در ایران عموماً مردان بودهاند، اما نمونههایی از وقفیات زنان در ایران هم وجود دارد که در این میان، وقف نسخ خطی و قرآنهای نفیس از سوی زنان بسیار پررنگ است. خوب است بدانید این موقوفات قرآنی پیوندی با شهر مشهد و حرم مطهر علی بن موسیالرضا(ع) دارند. روشن است شهر مشهد به واسطه وجود حرم مطهر این امام بزرگوار از گذشتههای دور محلی برای گردهمایی دوستداران اهلبیت(ع) و عالمان علوم دینی بوده است. تجمعی که با تأسیس قرائتخانه و کتابخانه در جوار این مرقد مطهر در گذر قرنها سبب گردآوری مجموعهای نفیس از مصحفهای قرآنی شده است. مجموعهای که در هر دوره به کمک علمای دین و علاقهمندان و زائران، اثری چند به آن افزوده و امروز به گنجینه و میراثی ارزشمند تبدیل شده است. گنجینهای که همانطور که ذکرش آمد، زنان واقف هم در شکلگیریاش نقش مؤثری داشتهاند.
«خراسان» نخستین زن واقف قرآن
بیشتر ما وقتی صحبت از وقف در حرم مطهر رضوی و زنان میشود، به یاد فعالیتهای گوهرشاد خاتون میافتیم، در حالی که پیشینه مشارکت زنان در سنت وقف در حرم مطهر به پیش از حضور او و فعالیتهای عامالمنفعهاش در مشهد و حرم مطهر رضوی برمیگردد. آنطور که کارشناسان روایت میکنند، در همان قرن سوم هجری، چند دهه پس از شهادت امام رضا(ع)، زنی از اهالی نوغان، مسئولیت خدمت در حرم مطهر رضوی را برعهده داشته و چراغی را وقف این مکان مقدس کرده است. هرچند برای این موضوع، نمیتوان مستند تاریخی پیدا کرد، اما همین مسئله نشان میدهد حضور بانوان واقف در حرم مطهر و وقف اموال از سوی آنها بر این مکان مقدس، سابقهای بیشتر از عهد تیموری دارد. گفته میشود حضور این واقفان در دوره غزنوی و سامانی هم رونقی داشته، اما گزارشی از آنها در دست نداریم. در قرن ششم و دوران حکومت سلجوقیان، دستکم به دو نمونه بسیار مهم از موقوفات مربوط به زنان برمیخوریم که در هر دو آنها، خانمها واقف نسخهای از قرآن کریم بر حرم مطهر هستند. نام نخستین واقف «خراسان» است، دختر ابوالقاسم بن علی که قرآنی را وقف حرم مطهر کرده و دومی خانمی به نام «زمرد ملک» فرزند خواهرزاده سلطان سنجر سلجوقی. آنطور که نقل شده، زمردملک خاتون زنی هنرمند و دست به قلم بوده و در سال۵۲۴ خورشیدی، قرآنی را که با خط خودش به رشته تحریر درآورده وقف حرم مطهر امام رضا(ع) کرده است.
مینوشتند و وقف میکردند
با آغاز دوره صفوی، حجم موقوفاتی که بانوان به حرم مطهر اختصاص میدادند، بسیار افزایش یافت. در این دوره و حتی دورههای بعد، وقف قرآن برای حرم مطهر، در میان زنان بسیار رایج شده است. نمونهاش قرآنی که فاطمه، دختر شریفالدین از اهالی هند سال۱۰۲۸ خورشیدی وقف بارگاه منور رضوی کرد. این سنت در سدههای بعد هم از سوی زنان متدین مورد توجه بوده و ادامه داشته است؛ آنگونه که از قرن ۱۱ تا ۱۳ هجری قمری، 49نسخه بسیار نفیس قرآن در مجموعه آستانقدس رضوی باقی است که واقف همه آنها، خانمها هستند. یکی از قدیمیترین جزوات قرآنی وقفی این مجموعه، متعلق به «حکیم ستی بنت الحسین» خانمی از اهالی سبزوار است که براساس وقفنامه به تاریخ «جمادی الاخر سنه سبع و اربعمائه» وقف آستان امام هشتم(ع) شده است. پس از او تا اواسط سده پنجم هجری، تنها دو نسخه دیگر از سوی زنان وقف شده است. با آغاز سده ششم و توسعه کتابآرایی که شامل تذهیب، جلدسازی و... میشده، تعداد مصحفهای نفیس که به لحاظ خط و کتابت، تذهیب و ترکیببندی چشمگیرتر بودهاند، افزایش یافته است. در این ایام زنان درباری نه تنها نسخ نفیسی را به حرم مطهر اهدا کردهاند که خود، کار کتابت این مصحف را نیز بر عهده داشتهاند. یکی از زنان واقف در این دوره، عایشه الحولا بنت عبدالله عبدالرحمن تاجر بوده که جزوه قرآنی در تاریخ 554 قمری وقف آستان کرده است. شیوه خوشنویسی این نسخه، کوفی ایرانی و به لحاظ شکل حروف بسیار قابل تأمل است. واقف دیگر این دوران، ترکان خاتون است. او دختر سلطان محمود و خواهرزاده سلطان سنجر است. ترکان خاتون کتابت قرآن انجام میداده و نامش علاوه بر قرآنی که کتابت و وقف کرده، در کتیبههای زرینفام زیر گنبد حرم مطهر علی بن موسیالرضا(ع) آمده است.
از زنان دربار تا زنان کوچه و بازار
واقفان معمولاً در آغاز یا پایان مصحف در صفحاتی به ذکر نام خود، علت وقف و موارد مصرف مال وقفی میپرداختهاند. در برخی موارد، این خطوط به زیبایی خطوط مصحف نیستند اما در برخی، متن وقفنامه نه به دست صاحب وقف که به دست خشنویس کتابت شده و خوشنویس سعی کرده متن را هماهنگ با زیباییهای مصحف تنظیم کند. آنچه در این صفحههای آغازین اهمیت دارد تنها شیوههای کتابآرایی نیست بلکه اطلاعات واقفان هم اهمیت دارد؛ اطلاعاتی که از واقفان و دوره و زمانه آنها با ما سخن میگویند. بهطور مثال پژوهشگران با نگاهی به تعدادی از قرآنهای وقفی زنان و تأملی در شیوه وقفنامهنویسی آنها توانستهاند تصویری از موقعیت، طبقه و توان مالی و همچنین نیت واقفان زن بدست بیاورند. هر بخشنامه دارای بخشهای متعددی است. معمولاً در ابتدای همه وقفنامهها عباراتی عربی آمده است. این عبارات بیشتر بیانگر اعتقاد واقفان است که گاه به صورت عبارات کوتاه و گویا و گاه طولانی و مفصل هستند. عباراتی مانند بسم الله الرحمن الرحیم، هوالله الواقف علی السرائر الضمائر، بعدالحمد و الصلوه... نمونهای از این عبارات عربی هستند. عبارات فارسی آغازگر وقفنامهها علاوه به وقف موبد و حبس مخلد که در بیشتر وقفنامهها آمده، به شرح صفاتی در خصوص بانوی واقف پرداخته است. صفاتی مانند اختر برج عفت و طهارت، بلقیس زمان، مریم دوران، قمر نقاب، خورشید احتجاب و... که به توصیف جایگاه این زنان پرداخته و گاه با آوردن نام همسر یا پدر به اصل و نسب یا بیان موقعیت اجتماعی زنان پرداخته است. هرچند در بیشتر موارد به سنت قدیم، نامی از زن به سبب حرمت نمیآمده و بیشتر به پدر یا همسر او اشاره میشده اما در برخی وقفنامهها عنوان، لقب یا نام و نشانی از زنان ذکر شده است. با توجه به القاب زنان در این وقفنامهها میتوان به طبقه اجتماعی آنان پی برد. بهطور مثال عنوان شازده خانم که به دختران، همسران یا خواهران شاه و شازدهها داده میشد، عنوان نسا که به زنان متشخص داده میشد که شامل همسران وزرا و فرماندهان بودند و همچنین عنوان بیگم که برای زنان اشراف مسلمان بوده، دیده میشود. خاتون، دیگر عنوانی است که ریشه ترکی داشته و به معنی بانوی عالیمنصب است. پس از این آن، میتوان به لقب بیبی اشاره کرد که به معنی کدبانو و مادربزرگ بوده و معمولاً به زنی متشخص و محترم اطلاق میشده است. با توجه به آنچه شرحش آمد، میتوان گفت طبقات زنان واقف در دورههای مختلف تاریخی بیشتر شامل زنان دیوانسالار -به عنوان مثال مادر و همسر شاه- و زنان تجار و لشکریان بوده است. به مرور زمان با تغییر فضای اقتصادی و سیاسی جامعه، تغییر نوع مالکیت در ایران، تقسیم اراضی و تغییر اجتماعی قانون ارث، زنان از اقشار و طبقات مختلف دیگر نیز به گروه واقفان پیوستند.
نیت پاکی که به یک گنجینه ختم شد
در بیشتر این وقفنامهها به قصد قربت حضرت حق و ارادت به ساحت مقدس علی بن موسیالرضا(ع) مصحف را وقف کردهاند و عدهای هم ثواب قرائت را به روح پدر یا مادر یا خود واقف اختصاص دادهاند. اما این همه چیزی نیست که به مدد نیت پاک واقفان محقق شده است. به اعتقاد کارشناسان، سنت وقف نسخ خطی بر حفظ مصحفهای قرآنی تأثیر بسیار زیادی داشته، آنچنان که از میان نمونههای فراوان مصاحف قرانی وقفی، مجموعه ارزشمندی در کتابخانههای آستان قدس به یادگار مانده است. در ایران به جز کتابخانه آستان قدس رضوی، مصاحف ارزشمندی در آستان مقدس قم، شاهچراغ شیراز، کاخ گلستان، کتابخانه ملی، موزه ملک و... وجود دارد. آثاری که طی قرنها به واسطه نیت پاک واقفان و هوشمندیشان به بهترین شکل ممکن حفظ و نگهداری شدهاند. مصاحف وقفی موجود در کتابخانه آستان قدس رضوی هم به لحاظ تعداد و هم به لحاظ تاریخی و نسخهشناسی از اهمیت ویژهای برخوردارند و به اعتقاد کارشناسان، این امر موجب شده این کتابخانه صاحب یکی از مهمترین منابع مرجع مصاحف وقفی در جهان اسلام باشد. وقف این واقفان علاوه بر حفظ این آثار موجب پیشرفت هنرهای مربوط به کتابآرایی مانند تذهیب، مجلدسازی و صحافی نیز شده است. با شرح آنچه از حضور زنان در وقف مصحف قرآنی رفت، میتوان گفت زنان واقف نیز در این میان حضور قابل توجهی داشته و با وقف مصحف در حفظ، نگهداری و ایجاد این گنجینه سهیم بسزایی داشتهاند.
در نگارش این مطلب از اطلاعات مقاله «تأثیر سنت وقف در حفظ و توسعه کتابآرایی ایرانی با تأملی بر مصاحف کتابخانه آستان قدس رضوی» و مقاله «وقفنامههای قرآن و طبقات زنان واقف کتابخانه آستان قدس رضوی» بهره گرفته شده است.
نظر شما