آثار جلال چند ویژگی دارد؛ یکی از ویژگیهای آن بومیگرایی، دومی غربستیزی یعنی مبارزه با هر چیزی که نشانهای از غربگرایی در سبک زندگی ایرانیان باشد و سومی توجه او به مضمون است. تأثیر جلال و رگههایی از اندیشه او بر داستاننویسی در آثار نویسندگان پس از او نیز دیده میشود.
به بهانه صدمین سالروز تولد جلال آلاحمد به سراغ علیالله سلیمی؛ روزنامهنگار و داستاننویس و اکبر صحرایی؛ نویسنده رفتیم تا در خصوص تأثیر جلال بر جریان داستاننویسی ایران و نویسندگان نسل تازه و خواندنیترین آثارش برای نسل امروز صحبت کنیم.
جریانسازی جلال در حوزه داستاننویسی
علیالله سلیمی، جلال آلاحمد را یکی از نویسندگانی دانست که در زمانه خود جزو شخصیتهای تأثیرگذار بوده است. او گفت: جلال توانسته در حوزه داستاننویسی ایران جریانسازی کند بنابراین ما انسانهایی را داریم که پس از او و به تقلید از کارهایش سعی کردند داستانهایی را به سبک جلال بنویسند. او پس از خودش میراثی باقی گذاشت که مابقی نویسندگان سعی کردند دنبال کنند.
ایشان بسیار سعی میکرد سبک زندگی ایرانیان به مؤلفههای دینی را وفادار نگه دارد. در آثارش سبک زندگی ایرانیان را میبینیم که به شدت ایرانیزه هستند و در برخی آثارش سبک زندگی غربی را نقد میکند. در آن زمان این نگاه جلال در حوزه داستاننویسی بسیار تازه و نو بود.
استفاده از داستان به عنوان ابزار ادبی
نویسنده کتاب «زمستان و چلهها» با ذکر این نکته که جلال نویسندهای چندبعدی است، بیان کرد: تکنگاری و ترجمههای وی بسیار معروف است و به دلیل رسالتی که در این حوزه به گردن خود میدانست، بسیار احساس مسئولیت میکرد. ما جلال آلاحمد را به عنوان داستاننویس میشناسیم اما او در حوزههای دیگری مانند جستارنویسی، سفرنامهنویسی، مقالهنویسی و... نیز فعالیت کرده است. یکی از ویژگیهای او این بود که در زمان فعالیتش در حوزه داستاننویسی، قصههایی که با زندگی ایرانیان پیوند خورده بود از جمله دردها و رنجها برایش بسیار بااهمیت بود و سعی میکرد این موضوعات را در آثارش بازتاب دهد.
در اغلب آثارش بیشتر مضمون اهمیت دارد و او زیاد در پی ساختار داستان به آن معنایی که مابقی فرمالیستها به آن فکر میکردند، نبود. در داستانهای ایشان نثر ساده و تلگرافی به راحتی نمایان است.
سلیمی افزود: جلال خودش را درگیر فرم نمیکرد و سعی میکرد هر چیزی که به عنوان یک روشنفکر ایرانی تشخیص میدهد و دغدغه انسان ایرانی در آن دوره است را در قالب داستان بیان کند. او در واقع از داستان به عنوان یک ابزار ادبی برای بیان مفاهیم اجتماعی استفاده میکرد. جلال داستاننویسی است که رویکردی به شدت اجتماعی دارد.
رمان «مدیر مدرسه» در نوع خود بهترین بود
وی به بهترین آثار جلال اشاره کرد و گفت: از میان رمانهای جلال «مدیر مدرسه» در نوع خود بهترین بود. از میان داستانهای کوتاه «داستان مردم» و «گلدسته و فلک» و از میان تکنگاریها «تاتنشینهای بلوک زهرا» نسبت به بقیه آثارش بهتر هستند.
در جایزه ادبی جلال اثری از سبک آلاحمد نیست
اکبر صحرایی نسبت به بهره نبردن از سبک، سیاق، نوشته و گونههای ادبی جلال گلایه کرد و گفت: ما نتوانستیم مکتب جلال را به نوقلمها معرفی کنیم. حتی در زمینه معرفی آثار جلال به خصوص داستان و ادبیات داستانی به نسل امروز و نویسندگان متعهد ضعف داشتیم. من با توجه به اینکه افتخار داشتم هم عضو هیئت علمی و هم داور جایزه جلال باشم، به جرئت میتوانم بگویم در همین حوزه هم موفق عمل نکردیم. هر چند اسم جایزه، جایزه جلال است اما هیچ اثری از این نویسنده در برنامهها، داوریها، اختتامیه و… وجود ندارد و حتی قادر نبودیم مکتب جلال را به گونهای تزریق کنیم که الگویی برای نویسندگان جایزه جلال سال بعد باشد.
وی افزود: اگر به برگزیدهها نگاهی بیندازیم میبینیم در طول سالهای مختلف دچار نوسانهایی بودهاند. در عموم دورهها به خصوص در بخش رمان که بنده افتخار داوری داشتم، آثاری انتخاب شد که حتی با افکار، نثر و ادبیات جلال هم در تناقض بود.
صحرایی اضافه کرد: پیشنهاد من در این خصوص این است که باید یک خط و استراتژی راه بیندازیم و قسمتی از جایزه جلال به داستان و رمانهایی داده شود که تحت تأثیر مکتب جلال باشند. من به عنوان داور جایزهای که به نام جلال است باید ببینم آثار از نظر فرم و محتوا تا چه اندازه تحت تأثیر نثر و قلم جلال است.
نثر ساده جلال؛ عامل کشش و جاذبه
نویسنده مجموعه «سنگر علافها» معتقد است: اوج کار جلال، مجموعه داستان و رمانهای او است. مجموعه داستانهای کوتاه او شاید تعدادش از انگشتان دست تجاوز نکند اما تأثیرگذاری بسیاری داشته است. رمان «مدیر مدرسه» میتواند نماد یا الگویی برای همگان باشد. من معتقدم نثر جلال بسیار مهمتر از داستان و رمانهای او است. نثر خاص او در همه حوزهها از قبیل زندگینامه، سفرنامه، مقاله و حتی در کتابهای «غربزدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» دیده میشود و مالامال از سادگی و صمیمیت است. این دو کتاب حتی مورد توجه امام خمینی(ره) قرار گرفت.
صحرایی تأکید کرد: تأثیر داستاننویسی جلال را نمیتوان نادیده گرفت زیرا به همان نسبت مخاطب دارد.
اهمیت داستانهای جلال آلاحمد
نویسنده «کتیبه ژنرال» همچنین گفت: اگر به اطرافمان بنگریم میبینیم بیشتر نویسندگان متعهد به سمت مکتب جلال رفتهاند زیرا نثر او بسیار روان و خارج از هر گونه پیچیدگی متداوم است و این سادگی و روان بودن میتواند الگویی برای آموزش باشد. جایزه جلال باید به سمتی برود که مجموعه نثر، الگو، زبان و سبک بتواند تأثیری بر اجرای کارگاههای آموزشی کشور، تدریس گرایشهای ادبی در دانشگاهها و اهمیت دادن به کتابهای درسی فارسی و ادبیات در مدرسهها داشته باشد. شاید در برخی از کتابها برشی کوتاه از کتابهای جلال وجود داشته باشد اما به بررسی مکتب او پرداخته نشده است. ما میتوانیم یک درس و کتاب را به جلال اختصاص دهیم و در آن ابعاد نویسندگی این نویسنده اعم از خاطره، مقالههای سیاسی، رمان و… را به خواننده آموزش دهیم.
مقوله بازگشت به خویشتن در زندگی جلال
صحرایی در پایان بیان کرد: اگر بخواهیم به صورت کامل جلال را بشناسیم باید همه آثار او به خصوص نخستین آثارش را بخوانیم. آثار او مفهوم بازگشت به خویشتن را به خوبی نشان میدهند چون او ابتدا به سمت روشنفکری میرود و حتی مسئولیت جوانان حزب توده را هم بر عهده میگیرد اما بعد متوجه اشتباهش میشود و به خویشتن خود برمیگردد.
جریانسازی جلال در حوزه داستاننویسی
علیالله سلیمی، جلال آلاحمد را یکی از نویسندگانی دانست که در زمانه خود جزو شخصیتهای تأثیرگذار بوده است. او گفت: جلال توانسته در حوزه داستاننویسی ایران جریانسازی کند بنابراین ما انسانهایی را داریم که پس از او و به تقلید از کارهایش سعی کردند داستانهایی را به سبک جلال بنویسند. او پس از خودش میراثی باقی گذاشت که مابقی نویسندگان سعی کردند دنبال کنند.
ایشان بسیار سعی میکرد سبک زندگی ایرانیان به مؤلفههای دینی را وفادار نگه دارد. در آثارش سبک زندگی ایرانیان را میبینیم که به شدت ایرانیزه هستند و در برخی آثارش سبک زندگی غربی را نقد میکند. در آن زمان این نگاه جلال در حوزه داستاننویسی بسیار تازه و نو بود.
استفاده از داستان به عنوان ابزار ادبی
نویسنده کتاب «زمستان و چلهها» با ذکر این نکته که جلال نویسندهای چندبعدی است، بیان کرد: تکنگاری و ترجمههای وی بسیار معروف است و به دلیل رسالتی که در این حوزه به گردن خود میدانست، بسیار احساس مسئولیت میکرد. ما جلال آلاحمد را به عنوان داستاننویس میشناسیم اما او در حوزههای دیگری مانند جستارنویسی، سفرنامهنویسی، مقالهنویسی و... نیز فعالیت کرده است. یکی از ویژگیهای او این بود که در زمان فعالیتش در حوزه داستاننویسی، قصههایی که با زندگی ایرانیان پیوند خورده بود از جمله دردها و رنجها برایش بسیار بااهمیت بود و سعی میکرد این موضوعات را در آثارش بازتاب دهد.
در اغلب آثارش بیشتر مضمون اهمیت دارد و او زیاد در پی ساختار داستان به آن معنایی که مابقی فرمالیستها به آن فکر میکردند، نبود. در داستانهای ایشان نثر ساده و تلگرافی به راحتی نمایان است.
سلیمی افزود: جلال خودش را درگیر فرم نمیکرد و سعی میکرد هر چیزی که به عنوان یک روشنفکر ایرانی تشخیص میدهد و دغدغه انسان ایرانی در آن دوره است را در قالب داستان بیان کند. او در واقع از داستان به عنوان یک ابزار ادبی برای بیان مفاهیم اجتماعی استفاده میکرد. جلال داستاننویسی است که رویکردی به شدت اجتماعی دارد.
رمان «مدیر مدرسه» در نوع خود بهترین بود
وی به بهترین آثار جلال اشاره کرد و گفت: از میان رمانهای جلال «مدیر مدرسه» در نوع خود بهترین بود. از میان داستانهای کوتاه «داستان مردم» و «گلدسته و فلک» و از میان تکنگاریها «تاتنشینهای بلوک زهرا» نسبت به بقیه آثارش بهتر هستند.
در جایزه ادبی جلال اثری از سبک آلاحمد نیست
اکبر صحرایی نسبت به بهره نبردن از سبک، سیاق، نوشته و گونههای ادبی جلال گلایه کرد و گفت: ما نتوانستیم مکتب جلال را به نوقلمها معرفی کنیم. حتی در زمینه معرفی آثار جلال به خصوص داستان و ادبیات داستانی به نسل امروز و نویسندگان متعهد ضعف داشتیم. من با توجه به اینکه افتخار داشتم هم عضو هیئت علمی و هم داور جایزه جلال باشم، به جرئت میتوانم بگویم در همین حوزه هم موفق عمل نکردیم. هر چند اسم جایزه، جایزه جلال است اما هیچ اثری از این نویسنده در برنامهها، داوریها، اختتامیه و… وجود ندارد و حتی قادر نبودیم مکتب جلال را به گونهای تزریق کنیم که الگویی برای نویسندگان جایزه جلال سال بعد باشد.
وی افزود: اگر به برگزیدهها نگاهی بیندازیم میبینیم در طول سالهای مختلف دچار نوسانهایی بودهاند. در عموم دورهها به خصوص در بخش رمان که بنده افتخار داوری داشتم، آثاری انتخاب شد که حتی با افکار، نثر و ادبیات جلال هم در تناقض بود.
صحرایی اضافه کرد: پیشنهاد من در این خصوص این است که باید یک خط و استراتژی راه بیندازیم و قسمتی از جایزه جلال به داستان و رمانهایی داده شود که تحت تأثیر مکتب جلال باشند. من به عنوان داور جایزهای که به نام جلال است باید ببینم آثار از نظر فرم و محتوا تا چه اندازه تحت تأثیر نثر و قلم جلال است.
نثر ساده جلال؛ عامل کشش و جاذبه
نویسنده مجموعه «سنگر علافها» معتقد است: اوج کار جلال، مجموعه داستان و رمانهای او است. مجموعه داستانهای کوتاه او شاید تعدادش از انگشتان دست تجاوز نکند اما تأثیرگذاری بسیاری داشته است. رمان «مدیر مدرسه» میتواند نماد یا الگویی برای همگان باشد. من معتقدم نثر جلال بسیار مهمتر از داستان و رمانهای او است. نثر خاص او در همه حوزهها از قبیل زندگینامه، سفرنامه، مقاله و حتی در کتابهای «غربزدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» دیده میشود و مالامال از سادگی و صمیمیت است. این دو کتاب حتی مورد توجه امام خمینی(ره) قرار گرفت.
صحرایی تأکید کرد: تأثیر داستاننویسی جلال را نمیتوان نادیده گرفت زیرا به همان نسبت مخاطب دارد.
اهمیت داستانهای جلال آلاحمد
نویسنده «کتیبه ژنرال» همچنین گفت: اگر به اطرافمان بنگریم میبینیم بیشتر نویسندگان متعهد به سمت مکتب جلال رفتهاند زیرا نثر او بسیار روان و خارج از هر گونه پیچیدگی متداوم است و این سادگی و روان بودن میتواند الگویی برای آموزش باشد. جایزه جلال باید به سمتی برود که مجموعه نثر، الگو، زبان و سبک بتواند تأثیری بر اجرای کارگاههای آموزشی کشور، تدریس گرایشهای ادبی در دانشگاهها و اهمیت دادن به کتابهای درسی فارسی و ادبیات در مدرسهها داشته باشد. شاید در برخی از کتابها برشی کوتاه از کتابهای جلال وجود داشته باشد اما به بررسی مکتب او پرداخته نشده است. ما میتوانیم یک درس و کتاب را به جلال اختصاص دهیم و در آن ابعاد نویسندگی این نویسنده اعم از خاطره، مقالههای سیاسی، رمان و… را به خواننده آموزش دهیم.
مقوله بازگشت به خویشتن در زندگی جلال
صحرایی در پایان بیان کرد: اگر بخواهیم به صورت کامل جلال را بشناسیم باید همه آثار او به خصوص نخستین آثارش را بخوانیم. آثار او مفهوم بازگشت به خویشتن را به خوبی نشان میدهند چون او ابتدا به سمت روشنفکری میرود و حتی مسئولیت جوانان حزب توده را هم بر عهده میگیرد اما بعد متوجه اشتباهش میشود و به خویشتن خود برمیگردد.
نظر شما