مدگرایی و تجملگرایی از از عوامل الگوی نامناسب مصرف، احساس محرومیت مبنی بر چشم و هم چشمی شناخته میشود که جهت برطرف شدن این مهم، نیاز به برنامهریزی استراتژیک دارد و این جایگاه مدیریتی زنان در جامعه نیز میتوانند در حفظ منافع ملی تاثیر داشته باشد.
مدگرایی به مثابه یکی از روندهای مهم جامعه مصرفی، نشان میدهد که ثروت حداقل اینجا و حالا وجود دارد و نیز مشروعیتی برای مصرف کننده به ارمغان میآورد و پرستیژ معتبری، تنها برای زمان حال، ایجاد میکند. برای طبقات رقیب آسانتر است تا از آن تقلید کنند و بالنسبه، انگیزش بالایی را برای بسط مصرف گرایی در بین طبقات اجتماعی فراهم میکند.
همچنین، امروزه مد استراتژی ای برای نشان دادن پرستیژ اجتماعی برای همه طبقات، به جز طبقات بسیار ثروتمند است، چون آنها با استفاده از شیوههای دیگر مصرف به انحای مختلف به دنبال متمایز کردن خود هستند. امری که «زیمل » آن را «دوآلیسم » و نظریه «رخنه به پایین » یعنی تقلید طبقات از یکدیگر مینامد، امروزه به شدت فعال شده است، به طور خلاصه، توجه به جنبه های «مد کالا»، سبک زندگی را به عنوان شیوه زندگی تغییر داده است و همین زندگی سبک بندی شده در گروههای مختلف سنی، و به ویژه در میان جوانان، کمک میکند تا طرز تلقی و ارزشهای آنان تعریف شود.
در مصرف گرایی مدرن، لذت مصرف را در تجربه ذهنی آن دنبال میکند. در مصرف گرایی مدرن، لذت خواستن اشیاء بیش از لذتِ داشتن آنها است و مصرف کردن چرخهای بی انتهاست زیرا تجربه مصرف از خیال مصرف همواره عقبتر است.
از نظر «بودریا»، مصرف کننده مخاطب منفعل تبلیغات نیست؛ بلکه از طریق مصرف به عنوان عضوی از جامعه در آن مشارکت میکند.
شناسایی نیازهای واقعی و رعایت اعتدال و صرفهجویی در بهرهبرداری از امکانات را الگوی صحیح مصرف بیان میکند. مصرف در یک جامعه، نقشی مهم در تعیین نوع، میزان و شکل تولید و توزیع دارد و از سوی دیگر، خود تحت تاثیر نوع و میزان تولید است. بنابراین، مناسب است نکاتی دربارهی ضرورت اتخاذ الگوی صحیح مصرف مطرح گردند.
نخستین گام در اصلاح الگوی مصرف، آگاه ساختن مردم در همه ابعاد است که مستلزم برنامهریزی دقیق و علمی است. این ابعاد شامل مسئولین و مردم میشود چرا که مبارزه با مصرفگرایی در جامعه هم وظیفه مردم است و هم رسالت مسئولین است.
با توجه به اینکه اسراف در میان خانوادهها ریشه دوانده است جهت مقابله با آن باید با مدیریت زمان و صرف وقت فراوان نتیجه مطلوب را دریافت کرد و در زمان کوتاه نمیتوان به نتیجه مطلوب رسید.
بیتوجهی به منابع مالی مشکلی است که جامعه ما با آن مواجه است که نقش زنان در صرفهجویی را افزایش بهرهوری در جامعه مثل درست و بجا هزینه کردن درآمد خانه و نیز جلوگیری از هزینههای گزاف و بیهوده و رعایت صرفهجویی و بهرهوری در خانه است. و البته زنان در آن موثرند زیرا خانمها بر رفتار اعضای دیگر خانواده تاثیر میگذارند و به دلیل تربیت صحیح باعث میشوند خانواده به سمت اقتصاد صحیح برود.
بخش مهمی از آموزه های دینی در رابطه با مسائل اقتصادی ناظر به بیان الگوهای مصرفی مطلوب از نظر شرع مقدس در سبک زندگی است.فرهنگسازی نوع پیشرفتهای از جامعهپذیری است و اولین نهادی که میتواند موثر واقع شود خانواده است. بچهها را باید از همان کودکی به درست مصرف کردن عادت داد. نکات لازم و ضروری را با آنها در میان گذاشت و آموزشهای دین مقدس اسلام را برای آنها بیان کرد و با بالارفتن سن کودکان، نوجوانان و جوانان این روند را میتوان به سایر بخشهای جامعه تسری داد.
نداشتن فرهنگ صحیح مصرف باعث به هدررفتن منابع میشود و نیمی از خانوادهها بیش از اندازه مصرفشان، مصرف میکنند در حالیکه هیچگونه توجهی به این مسئله ندارند و زنان چون محور خانواده هستند نقش به سزایی در بهینه کردن مصرف دارند و به دلیل عضویت فعال در حیات اجتماعی میتوانند با رعایت اصول صحیح و بهینه مصرف مشوق نسلهای جوان باشند.
ثروت ملی به جای صرف در زیرساختهای جامعه صرف بیتوجهیها، خودپسندیها، تجملگراییها و عدم آیندهنگری میشود که اهمیت فرهنگسازی و نقش زنان و مادران در تبیین صرفه جویی هویدا میشود.
باید برنامهریزیهای دقیق از سوی مسئولین و دست اندرکاران طرحریزی شود تا علاوه بر آگاهسازی و توانمندی زنان، کنترل اقتصاد خانواده به بهترین شیوهها زمینه برای جلوگیری از اسراف در همه دستگاهها و نهادهای کشور فراهم شود.
کارآمدترین عامل زمینهساز اصلاح الگوی مصرف را رسانه برعهده دارد. رسانههای جمعی، مطبوعات، مساجد، تشکلها، اتحادیهها میتوانند با برنامهریزی دقیق و مناسب و تبلیغات به موقع و موثر تجملگرایی و مصرفگرایی را دور کنند چرا که در حال حاضر تبلیغات به سوی مصرفگرایی است و زنان ما در بسیاری از موارد حتی از بسیاری از کشورها در زمینه مصرف جلوتر است.
همچنین زنان به دلیل آسیبپذیر بودن به حاشیه رانده میشوند و یکی از دلائل تجمل و مصرف زیاد در بین زنان دور بودن و محروم بودن از امتیازی اجتماعی است و این نقش رسانهها است که از زنان در تمام عرصهها دعوت به عمل آورند و آنچه قابل توجه است عدم خودباوری زنان به ویژه در پستهای مدیریتی است و رسانهها باید تلاش کنند که زنان به خاطر مسئولیتها و درگیریهای خانوادگی بتوانند در پستهای مدیریتی کارآمدی خود را نمایان سازند و میتوانند از طریق تغییر گفتمان غالب بر جامعه باعث فرهنگسازی صحیح و هویت بخشی به زنان شوند و هویتی که منطبق با نگاهی دینمدار و انسانمدار باشد.
در مقابل زنانی که هیچگونه اطلاعات و آگاهی از چگونگی تهیه و توزیع انرژی ندارند زنانی هستند که دقت و توجه آنها به مصارف انرژی حتی از مردان هم بیشتر است آنها دانش کافی و درایت و توانمندی خود را برای آموزش و ترویج فرهنگ صحیح استفاده از تمام منابع و امکانات را در بین اعضای خانواده ترویج کرده و با نظارت و کنترل سعی در برطرف کردن مشکلات دارند و زنان توانمند کسانی هستند که درایت و خلاقیت خود را جهت از بین بردن عادتهای غلط خانواده استفاده میکنند که این مطالعه، تحقیق موجب صرفهجویی هزینه، انرژی، زمان و نیروی انسانی خواهد شد.
نظر شما