گلزار تقریبا در نشست خبری و معارفهاش به عنوان عضو هیات رییسه انجمن پدل ایران، کمی به انتقادها پاسخ داد. او گفت: «خیلی سعی کردم این مسئولیت را نپذیریم ولی عاشق ورزش و پدل هستم و به عهدم وفادارم.»
از طرفی بازگشت گلزار به عرصه اجرا و تلویزیون موجب خوشحالی مخاطبان و مخصوصا هوادارنش شد. این بازیگر پیش از این هم با اجرای دو مسابقه «برنده باش» و «هفت خان» در قامت مجری مقابل دوربین ظاهر شده بود و حالا قرار است برای سومین بار مجری برنامهای باشد با عنوان «پانتولیگ»؛ مسابقهای مرتبط با پانتومیم.
واکنشهایی که در خصوص محمدرضا گلزار در هفته گذشته در فضای مجازی منتشر شد، تحلیلی جدی درباره حضور یک سلبریتی را در عرصه هنر و ورزش میطلبد. دو سوال در خصوص این اخبار مطرح میشود که برای پاسخ برای این دو سوال به سراغ دو کارشناس رفتیم؛ اول اینکه آیا بازگشت گلزار به عرصه اجرا در رسانه ملی نشاندهنده این است که مسوولان در تصمیمگیری برای حضور سلبریتیها در تلویزیون از بلا تکلیفی درآمدهاند و آیا گلزار نمونه همان سلبریتی سالم مدنظر رییس رسانه ملی است؟
و دوم، حضور یک سلبریتی در عرصه مدیریتی چه پیامدهایی به دنبال خواهد داشت؟
ایزد مهرآفرین؛ منتقد سینما و امان الله قرایی مقدم؛ جامعه شناس به این سوالات پاسخ دادند که میخوانید.
تقابل یا تعامل با سلبرتی ها
ایزدمهر آفرین، منتقد سینما درباره بازگشت محمدرضا گلزار به عرصه اجرا و تلویزیون گفت: گلزار یک چهره شناخته شده و محبوب است، برگشت وی به تلویزیون کاملا مثبت است و از ابتدا هم نباید این جدایی اتفاق می افتاد. احتمالا مدیران تلویزیون به این نتیجه رسیدهاند که در جنگ با سلبریتیها به جایی نمیرسند. وقتی با مخاطب سروکار داریم دو موضوع را می توانیم مد نظر قرار دهیم یا بگوییم همینی که هست و بازخورد برنامهها را پایین بیاوریم یا جبههگیری را کنار بگذاریم و از آوردههای محتوایی و مالی سلبریتیها استفاده کنیم.
این منتقد با تاکید بر اینکه تغییر نگاه مدیران تلویزیون برای بازگشت افراد مشهور بسیار مثبت است، افزود: تلویزیون باید نگاهی مخاطبمحور داشته باشد وگرنه یک رسانه مرده است. تقابل با چهره های شناخته شده توسط تلویزیون کارساز نیست و آخرش دوباره با همین چهرهها به تعامل می رسند. اگر زمانی یک مجری یا برنامه ساز از تلویزیون خواسته غیرمعقولی داشت یا با موازین هماهنگ نبود، بحث دیگری است و قطع همکاری توجیه دارد اما کسی که برنامهساز، مجری و یا بازیگری قوی است و در جذب مخاطب تاثیر دارد ، چرا باید حذف شود؟ در حقیقت آنها در تلویزیون به شهرت رسیدند پس چرا این رسانه از این سرمایه استفاده نکند؟
مدیر سلبریتی و سرخوردگی عمومی
مهرآفرین در پاسخ به این سوال که آیا انتخاب یک سلبریتی در جایگاه مدیریتی صحیح است یا خیر بیان کرد: ابتدا باید دید هدف فدراسیون از انتخاب گلزار چه بوده است؟ اگر هدف فدراسیون از انتخاب یک فرد مشهور معرفی و تبلیغ رشته پدل در ابعاد گسترده به جامعه باشد ولو اینکه تخصص کافی هم نداشته باشد، این انتخاب قابل دفاع است. اما اگر هدف فدراسیون با دادن پست مدیریتی به گلزار انجام کارهای ساختاری و تصمیم گیری در پدل است انتخاب درستی نیست چون محمدرضا گلزار تخصص و شناخت کافی در عرصه مدیریت این ورزش را ندارد.
این منتقد با بیان اینکه اگر مساله مدیریت جدی باشد، قطعا چنین انتخابی به خوبی ختم نخواهد شد، خاطرنشان کرد: این تعاملات سرخوردگی اجتماعی برای افرادی به بار میآورد که سالهاست در یک حرفه فعالیت کردهاند و حالا در جایی که باید، دیده نمیشوند. این در حالی است که ما همیشه چالش عدم استفاده از متخصصان و نخبگان را در مدیریت حوزههای مختلف داشتهایم. لذا به طور کلی نظر من این است این سبک انتخابات بیشتر حالت نمادین دارد.
تخصص گرایی یا رفیق بازی؟
امان الله قرایی مقدم، جامعه شناس و پژوهشگر فرهنگی با تاکید بر اینکه مدیریت تخصص می خواهد، گفت:«در انتخاب مدیر باید دوست و رفیق بازی را کنار بگذاریم. تخصصگرایی اصل مدیریت است، نه اینکه هرکسی که مشهور بود برای هرجایی انتخاب شود. اگر یک سلبریتی در حوزهای تخصص فنی، تکنیکی و تجربی داشت مشکلی نیست، اما مردم هم گلزار را یک شخص متخصص برای این جایگاه مدیریتی نمی دانند. مسلما با این حرکت جامعه حالت واکنشی منفی به خود می گیرد و نسبت به مسوولین اعتمادش را از دست می دهد.
این پژوهشگر اجتماعی بیان کرد: مدیریت در سطوح بالا علاوه بر مهارت فنی نیاز به مهارت ادراکی و انسانی نیز دارد این همان غنیمتی است که بسیاری از مدیران فعلی از داشتن آن محروم هستند. امروزه مدیریت عقلانی حاکم است نه مدیریت کاریزماتیک. همین رفیق بازی هاست که ساختار اداری ما را دچار مشکل کرده است.
قرایی مقدم در پاسخ به این سوال که آیا فعالیت همزمان یک سلبریتی در دو عرصه متفاوت، صحیح است، گفت: از قدیم گفتند با یک دست نمی توان دو هندوانه برداشت. فعالیت جدی آقای گلزار در دو حوزه ورزش و هنر به طور همزمان، مصداق همین ضرب المثل است. همین روابط مداری ها مردم را بدبین میکند. هرکسی را بحر کاری ساختند، آقای گلزار اگر تخصص شما بازیگری است چه اجباری است به مدیریت روی بیاوری؟
استثنای پژمان جمشیدی تکرار میشود؟
با تمام این احوال نگاهی به حضور ستارههای ورزشی و هنری در بخش های غیر تخصصیشان این واقعیت را نشان میدهد که گذر زمان تعیین کننده درستی یا غلطی یک انتخاب در یک مقطع زمانی است.
حضور درخشان پژمان جمشیدی به عنوان یک ستاره ورزشی در سینمای ایران بر این ادعا صحه میگذارد. باید دید آیا این استثنا در خصوص محمدرضا گلزار هم تکرار میشود یا نه؟!
نظر شما