در ایام فاطمیه به سر میبریم؛ ایام حزن و اندوه به مناسبت سالروز شهادت دختر نبی اعظم(ص). حضرت فاطمه(س) به تعبیر روایات، انسانی است که شناخت او کار انسانهای عادی نیست و براساس برخی روایات فضل ایشان بر انبیاء هم قابل اثبات است.
آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی؛ عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و رئیس مؤسسه آموزشی پژوهشی فقهی ائمه اطهار(ع) به بیان نکاتی در اینباره پرداخته است که در ادامه میخوانیم:
مسئله فاطمیه و احیای آن از مسائل مهمی است که همه ما شیعیان و حتی مسلمین باید به آن توجه داشته باشند؛ مراجع معظم و علمای شیعه به خصوص حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی در سالهای آخر عمرشان تاکید زیادی بر احیای فاطمیه داشتند و حتی ملتمسانه و عاجزانه از مردم میخواستند که سوم جمادیالثانی و فاطمیه را به عاشورای دوم تبدیل کنید.
اینجا این سؤال مطرح است که احیای فاطمیه به چه معناست؟ جواب این است که احیای فاطمیه فقط این نیست که مجالس عزاداری و بکاء باشد که البته باید باشد بلکه مقصود اصلی این است که ما مردم از این حقیقت نورانی الهی غافل نباشیم و تا اندازهای که ممکن است ایشان را بشناسیم. البته براساس روایات بشر عادی از شناخت حضرت فاطمه(س) عاجز است؛ در روایت بیان شده است: سمیّت فاطمة، فاطمه لأنّ الناس فطموا عن کنه معرفتها. بشر نمیتواند او را بشناسد و این نشانه این است که یک زن آن هم در سنین جوانی به جایی رسیده است که بشر نمیتواند حقیقت وجودی او را بشناسد.
احیای فاطمیه یعنی ترویج فضایل حضرت زهرا(س) و بیان عظمت ایشان زیرا ما تا عظمت ایشان را درک نکنیم به مصائبی که بر آن حضرت وارد شده پی نخواهیم برد و درک نخواهیم کرد که چرا آن حضرت بعد از وفات پیامبر(ص) در بقیع و مدینه و بیرون از مدینه اشک میریخت. چه سری در این اشکها وجود داشته است؟
همینجا عرض کنم که در حوزه و دانشگاه و مراکز علمی باید مبحث فاطمهشناسی وجود داشته باشد و جزء برنامههای درسی قرار بگیرد؛ زیرا روایاتی در مورد ایشان وجود دارد که فهم آن نیازمند کار اجتهادی علمی بسیار وسیع است.
روایتی منسوب به امام عسکری(ع) است که فرمودند: نحن حجه الله علی خلقه و فاطمه حجه علینا؛ ائمه ما که انسانهای کامل دوران بوده و هستند و همانند آنان نه بوده و نه خواهند بود؛ کسانی که علمالکتاب نزد آنان بوده است. افتخار ما این است که ائمه(ع) علم به همه کتب آسمانی و قرآن که مهیمن بر همه کتب است داشتهاند. این افتخار ما است که یکجا سراغ نداریم امام معصومی گفته باشد من اشتباه کردم و یا فلان چیز را نمیدانم یا صغیره و مکروهی از ایشان صادر شده باشد بلکه ظاهر و باطن آنان طهارت دارد همین ائمه معصومین حجت و واسطه بین خدا و خلق هستند و بدون اینان افاضه خدا به عالم محال است، آن وقت حضرت امام عسکری(ع) فرمودهاند که فاطمه(س) حجت بر ما هستند.
خلقت زهرا(س) از نور عظمت خدا
معنای این تعبیر آن است که ولو حضرت زهرا(س) منصب امامت نداشته است ولی ارزش و جایگاه و مقام او بالاتر از همه ائمه(ع) بوده است و فقهای بزرگ ما در روایات منتسب و یا درباره ایشان تاکید دارند فعل و قول فاطمه زهرا(س) حجیت دارد. اینکه امام عسکری(ع) فرمودند حضرت زهرا(س) حجت ما هستند یعنی اگر فاطمه نبود افاضات و عنایات به ائمه معصومین(ع) نمیشد. در روایت دیگری جابر از امام صادق(ع) نقل کرده است که به حضرت عرض کنم چرا به مادر شما، زهرا گویند؟ فرمود لان الله عزوجل خلقها من نور عظمته. فرموده است خداوند او را از نور عظمت خودش آفرید؛ نه تجلی خالقیت و سایر ابعاد و اوصاف خداوند بلکه تجلی عظمت خداوند است.
این نور آنقدر عظیم بود که ملائکه تحمل نور حضرت زهرا(س) را نداشتند لذا به محضر ایشان سجده کردند. وقتی خداوند این نور را خلق کرد فرمود این نور خود من است و من آن را در آسمان خودم(نادر روایاتی است که اسمائی به کار رفته است) از نور خودم خلق کردم. ما اثبات میکنیم که پیامبر(ص) و ائمه(ع) ما از انبیاء بنیاسرائیل افضل هستند. روایتی از وجود مقدس نبی اکرم(ص) داریم که علماء امتی افضل من انبیاء بنیاسرائیل، این تعبیر را داشته باشید و آن را با روایت مورد بحث تطبیق دهیم در این صورت اثبات میشود که وقتی حضرت زهرا(س) خودشان حجت بر ائمه(ع) و افضل بر ایشان هستند و ائمه افضل بر انبیاء بنی اسرائیل به طریق اولی فاطمه(س) از انبیاء گذشته برتر هستند.
در این حدیث قدسی فرموده است که من فاطمه را بر همه انبیاء تفضیل دادم و از این نور ائمهای بیرون آمدند که یهدون بامره؛ اینها خلفای من هستند و مردم را به امر من هدایت میکنند؛ این روایت را صدوق در عللالشرایع ذکر کرده است. باز اشاره کنم که این روایت معروف است و شیعیان مطلعاند که این هم به برکت احیای فاطمیه است؛ روایت فرموده است: ان الله یغضب لغضب فاطمه ...؛ فاطمه نسبت به هر کسی که غصبناک بود آنها مورد غضب خدا قرار گرفتند.
اولا این تعبیر کشف از مقام عصمت حضرت زهرا(س) دارد زیرا وقتی خدا با غضب و رضایت او غضبناک و راضی میشود یعنی او معصوم است. البته شاید مسئلهای که کمتر به آن توجه شده این است که آیا پیامبر(ص) فقط یکبار آن را فرمودند؟ خیر این تعبیر را پیامبر به مناسبات مختلف فرمودند؛ وقتی دستشان را در دست علی(ع) گذاشتند فرمودند: فاطمه میوه قلب من و روح و جان من و نور چشم من است.
روایت مشهوری که عایشه راوی آن است
روایتی در صحیح بخاری و بحالارانوار آمده است که خرج النبی و هو آخذ بید فاطمه ...؛ پیامبر(ص) از خانه بیرون آمدند و دست فاطمه را گرفته بودند و فرمودند هر کسی فاطمه را میشناسد که میشناسد و اگر کسی نمیشناسد این فاطمه بنت محمد(ص) و پاره تن من است: و هی قلبی؛ قلب من است. پیامبر این مطالب را از روی شدت علاقه به دخترشان نفرمودند بلکه یک حقیقتی را بیان فرمودند و فرمودند هر کسی این دختر را اذیت کند مرا اذیت کرده و هر کسی پیامبر(ص) را اذیت کند خداوند را آزار داده است یا این تعبیر را که مجلسی در بحار ذکر کرده است و راوی آن عایشه است.
قام لهما من مجلسه؛ وقتی فاطمه(س) نزد پیامبر میآمد ایشان برمیخاست و او را کنار خود مینشاند. ابوبکر هم گفته است که روزی فاطمه خدمت پیامبر(ص) آمد و پیامبر به استقبال او رفت و دست فاطمه را بوسید و وقتی فاطمه اجازه گرفت تا مرخص شود باز پیامبر(ص) او را بوسید؛ این چه سری است که وقتی وارد مجلس شدند دستشان را بوسید و وقتی رفتند باز این کار تکرار شد؟ ابوبکر از پیامبر پرسید این شان شما نیست که دست دخترتان را ببوسید؛ شما نسبت به زنانتان این طور نیستید؛ پیامبر فرمودند من به خاطر علاقه پدری و دختری این کارها را نمیکنم بلکه مامور از طرف خدا هستم و خدا امر کرده است که چنین کاری را انجام بدهم.
حقیقت غیرقابل شناخت برای بشر
این وجود مبارک یک حقیقت غیرقابل شناخت برای بشر دارد؛ در روایتی از امام صادق(ع) داریم که فرمودند: هی صدیقه الکبری؛ فاطمه جزء صدیقین است و بالاترین مرتبه صداقت را دارد؛ صدیق کسی است که اوصاف و اسماء حسنای الهی را تصدیق میکند. جمله بعدی این روایت خیلی متعالی است؛ فرمود: همه تاریخ و انبیاء گذشته و همه ملائکه بر محور معرفت حضرت فاطمه(س) است یعنی اگر زهرا نبود قرون گذشته واقعیت و ارزشی نداشت. در برخی روایت داریم که نبیای از انبیاء نبوده است جز اینکه به مقام فاطمه کرنش کرده است.
در سیره پیامبر است که وقتی اصحاب میدیدند ایشان اندوهگین و ناراحت است حضرت زهرا را صدا میزدند و وقتی فاطمه(س) خدمت ایشان میرسید چهره ایشان گشاده میشد و این کار مکررا رخ داده است؛ نقل است که پیامبر آیات ۴۳ و ۴۴ حجر را خواندند: وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿۴۳﴾؛ لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِکُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ؛ خدا فرموده است موعد و ماوای همه شیاطین و پیروان آنان جهنم است و جهنم هفت در دارد و از هر دری گروهی از شیاطین وارد خواهند شد؛ پیامبر وقتی این آیه را خواندند به شدت و بلند گریستند و بقیه هم به دنبال ایشان و مجلس تبدیل به جلسه بکاء شد؛ سلمان خدمت حضرت زهرا(س) رسیدند در حالی که مشغول کار بودند و در عین حال قرآن هم قرائت میکردند؛ آن حضرت مشغول قرائت قرآن بودند؛ سلمان میگوید عرض کردم پیامبر(ص) گریه میکنند؛ حضرت بلافاصله دست از کار کشیدند و با یک لباس مندرس و کهنه خدمت پیامبر رسیدند. سلمان در اینجا میگوید دختر سلاطین و پادشاهان را ببینید که چه لباسهایی میپوشند و آن وقت دختر فخر بشر و رسول خدا چگونه لباسی دارند.
واکنش فاطمه(س) نسبت به آیات جهنم
فاطمه خدمت پدر رسید و عرض کرد: فدیتک ...؛ این نشانه علاقه شدید فاطمه به پیامبر(ص) است؛ پیامبر فرمودند جبرئیل این آیه را برای من آوردند(آیات ۴۳ و ۴۴ حجر)؛ وقتی پیامبر این آیه را خواند فاطمه با صورت بر روی زمین افتاد. ما چقدر آیات جهنم را میخوانیم و خواندهایم و به راحتی از کنار آن عبور میکنیم ولی فاطمه با صورت بر زمین افتاد. فرمودند: الویل ثم الویل لمن دخل النار؛ وای بر کسی که داخل آتش شود وای بر او. این مقام آن حضرت و آگاهی نسبت به قرآن کریم را میرساند.
در خاتمه سخن این جمله را ذکر کنیم؛ ابوبکر، عمر و جمع دیگری را به خانه علی(ع) فرستاد و خلیفه دوم خانه فاطمه را آتش زد؛ فاطمه پشت در آمد تا این افراد را از آنجا دور کند، عمر در را فشار داد در حالی که فاطمه پشت در بود و باعث سقط جنین او شد. این فاطمه با این مقامات که از نور خدا خلق شده است و پیامبر(ص) دست او را پیش همه میبوسید، بیمار شد تا به شهادت رسید.
گفتوگو از محسن مسجدجامعی
نظر شما