تحولات منطقه

۳۰ آذر ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۸
کد خبر: ۹۴۸۱۰۷

تشییع جنازه پر زرق و برق در بلندترین شب سال! 

معصومه مومنیان، روزنامه نگار 

بخش زیادی از ما در این شب، تابوت تزیین شده یلدا را بر دوش تشییع می‌کنیم، تابوتی که قرار است به عنوان یک رسم دیرینه و اصیل تحویل نسل‌های بعد دهیم!

زمان مطالعه: ۲ دقیقه

در این روزهای سرد سال تنور جشنواره‌های یلدایی شرکت‌های مختلف خودروسازی، برندهای گوناگون لوازم خانگی، سیم کارت و سرورهای اینترنتی، تزریق ژل و بوتاکس و عمل‌های زیبایی و کاشت مو و حتی کاهش وزن حسابی داغ است. 

این شب را مثل مردم خراسان شب چله بگوییم یا یلدا باشد قصه‌اش را می‌دانیم و تکرار مکررات است؛ یلدا، واژه‌ای سریانی به معنای ولادت، زایش و زادروز خورشید(مهر، میترا) است و این آئین از دوره ساسانیان به زبان فارسی راه یافت و به شب نخست زمستان و شب پایانی پاییز گفته می‌شود. این آئین در فرهنگ و باور ایرانیان باستان به گونه‌ای بود که تاریکی در آن شکست می‌خورد، روشنایی پیروز و خورشیده زاده می‌شد، روزها رو به بلندی می‌گذاشت و تابش نور ایزدی دنیا را روشن می‌کرد، به همین خاطر بود که آن‌ها، آخرین شب فصل پاییز و روز نخست زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می‌کردند. 

آیینی که نسل به نسل گشت و گشت تا رسید به ما که در عصر ارتباطات و فناوری‌های نوین، استحاله‌اش کنیم و یک آیین فرهنگی و اصیل را به ضد خودش تبدیل کنیم و لاشه‌اش را تحویل نسل‌های بعد دهیم! 

متاسفانه این سال‌ها خیلی از سنت‌های یلدایی در پس زرق و برق و روزمرگی‌های مردم تغییر شکل داده است، شاهنامه خوانی یکی از آن سنت‌های دلنشین و دیرینه ایرانی است که پس از خلق این شاهکار هنری توسط جناب فردوسی، به مراسم شب یلدا یا شب چله راه یافت و شکوه آن را دوچندان کرد، پدران و نیاکان ما آخرین شب پاییز را فرصتی مناسب برای دیدار با یکدیگر و نقل داستان‌های حماسی شاهنامه به فرزندان خود می‌دانستند و به این ترتیب در خانه باسوادترها یک جلد شاهنامه فردوسی کنار بساط یلدا می‌نشست تا طولانی‌ترین شب سال با خواندن اشعار حماسی و شورانگیز ایرانی‌ها سپری شود. معمولا در این مراسم یکی از بزرگان جمع که اهل شعر و ادب بود، ابیات شاهنامه را با صدای بلند، برای حاضران می‌خواند. برخی از ریش سفیدها هم قصه‌های شاهنامه را سینه به سینه و از پدران خود یا از نقالان در قهوه‌خانه‌ها آموخته بودند و در خاطر داشتند و آن‌ها را برای حاضران می‌خواندند. 

حالا یلدا بگوییم یا چله یا نامش را در تقویم به «روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان» تغییر دهیم خیلی فرقی ندارد؛ اسراف، چشم و هم چشمی، مصرف گرایی، دنبال مد دویدن و در بهترین حالت تغییر شکل هندوانه به گربه، کیوی به خارپشت و موز به دلفین جای شاهنامه خوانی و توجه به فرهنگ اصیل این شب را گرفته است؛ حتی آن وقتی هم که با همه این مقدمات پر از اسراف و عجیب غریب دور هم جمع می‌شویم تمام هوش و گوش و حواسمان پی به اشتراک گذاشتن تصاویر خوردنی‌ها و دورهمی‌ها با رفقای مجازی است بدون اینکه قدر دور هم بودن‌ها را در دنیای واقعی بفهمیم. بخش زیادی از ما در این شب، تابوت تزیین شده یلدا را بر دوش تشییع می‌کنیم، تابوتی که قرار است به عنوان یک رسم دیرینه و اصیل تحویل نسل‌های بعد دهیم!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ۱۸:۵۸ - ۱۴۰۲/۱۰/۰۲
    0 0
    ضمن تشکر از خانم مؤمنیان، بفرمایید نتیجه مصاحبه با میراث فرهنگی در خصوص تعرض به تحریم میراث فرهنگی توسط هلال احمر به کجا رسید؟!!!؟؟ ما منتظریم، چون دهم دی دز محله ده دی مشهد، برای این تخلفات با دفن شهید گمنام جور دیگر رقم می خورد، دفن شهید در محل غیرقانونی