از حدود سن دو سال و نیم ممکن است کودک از حضور در جمع دیگران خجالت بکشد و تمایل نداشته باشد با دیگر بچهها در مهدکودک هم بازی شود و از بازیهای گروهی دوری میکند. او فقط با پدر و مادر صحبت میکند و در حضور دیگران سخنی نمی گوید. کمی که بزرگتر میشود با فعالیتهای شخصی مانند مطالعه، بازی با کامپیوتر و... خود را سرگرم میکند و در واقع در تنهایی خود فرو میرود. بچههای خجالتی دوستی ندارند. اگر به مهمانی یکی از همکلاسان یا دوستان دعوت شود، سعی میکند آخر وقت برود تا کمتر با دیگران روبرو شود. در مدرسه نیز همیشه طوری خود را مشغول کارهای خود میکند که کسی متوجه او نشود. وقتی هم که از او سؤالی پرسیده شود، رنگش قرمز شده و تمام معلوماتش را فراموش میکند.
همان طور که غالب موارد دیده میشود، والدین کودکان خجالتی نیز کم رو هستند، اما خجالت و کم رویی یک مسأله وراثتی نیست. رفتارهای پدر و مادر میتواند کم رویی کودک را تشدید کند. در واقع بچهها به طور کلی گرایش دارند که از شک و بی اعتمادی والدین نسبت به دیگران تقلید کنند. بعضی از والدین ناخودآگاه فرزند خود را کوچک و تحقیر میکنند و مانع از افزایش اعتماد به نفس او میشوند. عده ای دیگر از پدر و مادران نیز دوست دارند که به فرزند خود کمک کنند تا بر خجالت خود غلبه کند، اما همیشه با او همراه میشوند و در واقع به او القا میکنند که به تنهایی نمی تواند با دیگران روبرو شود. ارتباط محدود با پدر و مادر نیز میتواند تمایل کودک در برقراری ارتباط با دیگران را پایین آورد و این احساس را در وجود او تقویت کند. احساس «تفاوت با دیگران»- در موارد بلوغ زودرس یا تاخیر در رشد ذهنی- نیز میتواند یکی از علل ترس از اجتماع باشد.
طبیعی است که وقتی کودک با افراد غریبه روبرو میشود از ارتباط برقرار کردن با آنها خجالت بکشد، اما این کم رویی را وقتی باید مشکل تلقی کرد که کودک از مواجهه شدن با دیگران چنان احساس غصه و ناراحتی میکند که گویی تمام اعضای بدنش بی حس میشود. اما منشا این احساس کودک چیست؟ در واقع او از قضاوت دیگران در مورد خود هراس دارد. ترس تمام انرژی او را از بین میبرد و نمی تواند به بهترین نحو بر مشکل خود غلبه کند. کوچولوی خجالتی معمولا دچار اختلال در تکلم نیز میشود و در موقعیت ترس و اضطراب، نفس نفس زده و هیجانی میشود.
ترس از اجتماع و افت تحصیلی
ترس بیمارگونه از روبروشدن با دیگران، عدم توانایی در سخن گفتن و... از جمله علائم هراس از اجتماع است. این نگرانیهای شدید در غالب موارد، زندگی فرد را دچار مشکل میکند. یکی از پیامدهای این مسأله در کودکان، افت تحصیلی است. در واقع کسانی که تمایلی به معاشرت با دیگران ندارند، بیش از بقیه دچار شکست در تحصیل میشوند.
بنابر تحقیقی که در کانادا بر روی 8000 نفر 15 تا 64 ساله انجام گرفت، مشخص شد که حدود 13 درصد افراد از این مشکل رنج میبرند و یا قبلا دچار این مشکل بوده اند. این پریشانی و اضطراب باعث میشود که این افرادهشت برابر دیگران، از مشکلات مربوط به شغل و زندگی خصوصی خود گله مند باشند. همچنین احتمال افسردگی نیز در این گروه سه برابر بقیه است. به طور کلی، افرادی که از این نوع ترس و هراس رنج میبرند نسبت به دیگران رضایت کمتری از کیفیت زندگی دارند.
اما جالب ترین موضوعی که دانشمندان در این باره کشف کرده اند این است که چنین ترسی در بسیاری موارد منشا افت تحصیلی است. همچنین افراد گرفتار این مشکل معمولا بیشتر از دیگران مردود شده و یا ترک تحصیل میکنند. ترس از صحبت کردن در حضور دیگران یکی از علل اصلی این مسأله است. ترس اجتماعی همچنین تا حد بسیار بالایی فرد را از فعالیت و پیشرفت بازمی دارد. در موارد حاد، حضور در کلاسی که چند نفر در آنجا هستند میتواند اضطرابی به همراه داشته باشد که گوش دادن و یادگیری را مختل میکند.
ترس معمولی یا هراس اجتماعی؟
کاملا طبیعی است که پیش از صحبت کردن در مقابل جمعی غریبه دچار ترس و دلهره شویم. اما اگر این حالت به ترسی مزمن و مشکلی لاینحل تبدیل شود، باید آن را مشکلی واقعی قلمداد کرد. این اضطراب قبل از هر چیز ترس از این است که دیگران نسبت به فرد احساس منفی داشته باشند و از او انتقاد کنند. به طور کلی، این حالت واکنشهای بازدارنده، شرایطی را به همراه دارد که میتواند باعث لکنت زبان در جمع شود. ترس بیمارگونه همچنین مشکلات زیادی چه شخصی یا شغلی را برای فرد به وجود میآورد. بنابر تحقیقی که درآلمان انجام گرفت این افراد همچنین بیش از دیگران دچار مشکلات بیکاری و از دست دادن شغل هستند، معمولا بیشتر داروهای آرام بخش استفاده میکنند و رضایت کمتری از روابط عاشقانه و صمیمی خود دارند. این بیماری در خانمها بیش از آقایان دیده میشود. در تمام موارد، به ندرت ممکن است بیماری خود بخود درمان شود و در صورت ترس یا خجالت واقعا افراطی نباید در مراجعه به پزشک تردید کرد.
نقش والدین در برطرف شدن مشکل
نگرانی و اضطراب پدر و مادر، خجالت و کم رویی کودک را تشدید میکند. به همین دلیل، والدین باید در برابر فرزند خجالتی خود با دقت رفتار کنند و به او کمک کنند تا بر این ترس و دلهره غلبه کند. احتمال دارد که تشویق مکرر والدین نسبت به این که کودک را به جمع دیگران بفرستند، ترس را در وجود او تشدید کند و این مفهوم را برای کودک به وجود میآورد که «مامان و بابا که میدانند من چقدر عذاب میکشم پس چرا مرا درک نمی کنند.» او احساس حقارت یا عدم دوست داشتن می کند و بیش از پیش در تنهایی خود فرو میرود. اگر والدین میخواهند به کودکشان کمک کنند که با دیگران ارتباط برقرار کند باید در این باره بسیار محتاط و با ملاحظه باشند. ارزش دادن به شاهکارهای کوچک کودک مانند پست کردن نامه یا شرکت در تمیز کردن خانه و... میتواند گامهای مؤثری در کسب اعتماد به نفس او باشد که به تدریج کمک میکند تا بر کم رویی خود، که به ندرت ممکن است به بیماری تبدیل شود، غلبه کند.
فعالیتهای مؤثر در برطرف شدن کم رویی
موسیقی میتواند به کودک کمک کند که بر ناراحتی اش غلبه کند و در تکلم او نیز تاثیر گذار است. تئاتر نیز از این جهت مفید است که کودک ترس را کنار میگذارد زیرا مجبور است در نقش شخص دیگری ظاهر شود.
ورزشهای مبارزه ای مانند جودو اعتماد به نفس کودک را در رابطه با قدرت بدنی اش افزایش میدهد. کوچولوی خجالتی در خلال فعالیتهای هنری مانند نقاشی، ساخت کار دستی و... هیجانات و نگرانیهای درونی خود را ابراز میکند. اما نباید به خاطر اینکه کودک از حضوردر جمع دیگران امتناع میکند، او را به انجام فعالیتهایی بیش از تکالیف مدرسه وادار کرد، چرا که این امر او را به انزوا و گوشه گیری میکشاند.
منبع: www.Doctissimo.fr
نظر شما