رژیم صهیونیستی که در میدان نبرد غزه به شدت تحت فشار است، در فاصله کمتر از یک ماه، دو اقدام تروریستی علیه مستشاران نظامی ایران در سوریه انجام میدهد و در مورد اخیر، عصر چهارم دی ماه سیدرضی موسوی از فرماندهان با سابقه جبهه مقاومت در شام به شهادت میرسد. علاوه بر این از هفتم اکتبر که طوفان الاقصی آغاز شد، صهیونیستها چند باری فرودگاههای دمشق و حلب را هدف حملات خود قرار دادهاند؛ اقدامی که دارای پیشینه است. زد و خورد نیروهای سوری و اشغالگران صهیونیست، نبرد یکی دو روزه نیست؛ بخش عمدهای از جولان سوریه ۵۵سال است که توسط صهیونیستها اشغال شده؛ از سال ۱۹۶۷ میلادی، از جنگ ششروزه. اما در این ۸۰ روزی که از طوفان الاقصی میگذرد، کمتر از سوریه صحبت به میان آمده است و عموماً آنچه شنیدهایم مربوط به تک و پاتکهای پراکنده و حملات نیروهای مقاومت به پایگاههای اشغالگران آمریکایی در این کشور بوده است. از سوی دیگر با وجود آنکه ۶سال از پایان رسمی داعش در این سرزمین میگذرد اما سوریه هنوز در بخشهایی از این کشور با شورشیان مسلح درگیر است و در مناطق راهبردی و عموماً نفتخیزش گرفتار اشغال ارتش تروریست آمریکا. در گرماگرم نبرد همهجانبه نیروهای مقاومت در فلسطین و لبنان و یمن و عراق با اشغالگران صهیونیست، جویای احوال سوریه شدم در تماس با محمد ضبع، فعال رسانهای سوری. او که برای فعالیتهای رسانهایاش در جبهههای درگیری حاضر میشود، سخاوتمندانه پرسش های من را پیرامون آن چه این روزها در سوریه جریان دارد پاسخ میدهد. او همچنین در خلال گفتوگو شهادت سیدرضی موسوی را به مردم ایران تسلیت میگوید و آن را نقطه تحولی در درگیری با دشمن اسرائیلی عنوان میکند.
* محمد! آیا رخدادهای فلسطین بر جبهه سوریه تأثیرگذار بوده است؟ آیا از جنوب سوریه هم جبههای علیه رژیم اشغالگر گشوده شده؟
بر هیچکس پنهان نیست که ۷ اکتوبر یک نقطه عطف تاریخی در وضعیت سیاسی و نظامی منطقه و جهان است و قطعاً تحولات فلسطین تأثیر آشکاری بر جبهه سوریه از ناحیه تغییر موازنه نیروها در منطقه داشته؛ از این نظر که شکنندگی و ضعف رژیم صهیونیست در برابر حامیان غربیاش و همینطور در مقابل آن دسته از اعراب که بنا به اذعان خود در پی صلح و عادیسازی با این رژیم هستند، آشکار شد. بهطور خاص درباره سوریه باید بگویم که سالهاست با رژیم اشغالگر درگیر است، اما امروز جنگ نیابتی به نبرد مستقیم تبدیل شده؛ از درگیری با تروریستهای مزدور به مواجهه با خود اسرائیل. موشکهایی که بهصورت پراکنده از جنوب سوریه به سمت جولان اشغالی شلیک میشود، حاوی این پیام است که اگر لازم باشد سوریها و همپیمانانشان برای گسترش دامنه اهداف و درگیریها آماده هستند؛ با وجود اینکه سوریه از آثار جنگ طولانی که شاهد آن بود هنوز در رنج است.
* دیگر جبهههای درگیری در سوریه چطور؟ آیا مناطق شرقی و شمالی هم متأثر شده است؟
بیتردید تحولات فلسطین در میدانهای مواجهه با اشغالگران آمریکایی در شرق سوریه هم بازتاب یافته است؛ بویژه با توجه به حملاتی که پایگاههای آمریکایی را هدف قرار میدهد. این امر اشغالگران را وادار کرد تا در محاسباتشان تجدید نظر کنند. در حالی که پیش از تحولات فلسطین، اخباری به بیرون درز میکرد مبنی بر حمایت آمریکا از اقدام نظامی برای اتصال مناطق حضور خود در «التنف» به مناطق تحت کنترل کردهای همپیمانش «قسد» با هدف بستن گذرگاه «البوکمال». شمال سوریه هم شاهد تشدید تنش از سوی تروریستهای کنترلکننده مناطقی از ادلب بود؛ این امر تأییدی است بر جاهطلبی این سازمانها و رژیم ترکیه بهعنوان پشتیبان آنها که در تلاش هستند تا از هر رویدادی در منطقه برای تغییر وضعیت در شمال سوریه استفاده کنند و آن چه در خلال درگیریهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ از دست دادهاند را باز پس بگیرند.
* شاهد بودیم که بعد از طوفان الاقصی اسرائیل حملاتی هوایی را به فرودگاههای دمشق و حلب انجام داد؛ هدفش از این حملات چه بود؟
حملات دشمن اتفاق جدیدی نیست؛ این فرودگاهها در طول سالهای گذشته شاهد چنین حملاتی – بهعنوان بخشی از تلاشهای مستمر دشمن برای فعال نگه داشتن بحران در سوریه، حمایت از جبهه ضعیف تروریستها و جلوگیری از تغییرات ژئوپلیتیک که امنیت ملی او را تهدید میکند – بودهاند. اما اصرار دشمن بر خارج از خدمت نگه داشتن فرودگاههای حلب و دمشق در پی تحولات اخیر، با هدف جلوگیری از تقویت و حمایت حزبالله و ترس او از احتمال گسترش دامنه درگیریها در جنوب لبنان است؛ بهخصوص بعد از رسوایی نظامی و امنیتی و ضعف و عقبنشینی ارتش اسرائیل در برابر مقاومت فلسطین.
* ارزیابی تو از حملات مقاومت به پایگاههای آمریکا در سوریه چیست؟ آیا این حملات فشار جدی به آمریکا وارد میکند؟
همانطور که اشاره کردم قطعاً این حملات آمریکا را وادار کرده است تا در محاسباتش پیرامون دو پرونده تجدید نظر کند؛ یکی موضوع حضور مستقیم کنار اسرائیل در جنگ است. از طریق این حملات به آمریکاییها پیام رسید که هرگونه مشارکت مستقیم نظامی بهمعنای سوختن پایگاههایش در سوریه و عراق است. دوم، تصمیم آمریکا مبنی بر اقدام نظامی علیه ارتش سوریه و متحدانش برای تصرف «البوکمال» و بستن مرز عراق برای تشدید محاصره سوریه بود. حملات مقاومت عراق برای این بود تا روزهای سیاهی که سربازان آمریکایی در زمان اشغال عراق سپری کردند را به آنها یادآوری کند و احتمال تکرار همان صحنهها در سوریه را گوشزد کند.
* چاههای نفتی که در اشغال آمریکاییهاست چه وضعیتی دارند؟ چه بر سر نفت سوریه میآید؟
همانطور که مشخص است اشغالگران آمریکایی از طریق تجهیزات و عواملشان در «قسد» بر حدود ۷۰درصد از نفت سوریه مسلط هستند چراکه چاههای نفت در دو استان حسکه و دیرالزور و بخشهایی از استان حمص پراکندهاند. آنها نفت و گاز سوریه را می دزدند؛ از طریق فروش قسمتی از آن که در مناطق تحت کنترل مزدوران ترکیه در ریف حلب و ریف ادلب است و انتقال بخش بزرگتری از آن به کردستان عراق برای تصفیه و فروش. این دزدی بزرگ در سایه شرایط سختی که مردم سوریه برای زندگی دارند روی میدهد؛ محاصره ظالمانهای که از طریق تحریمهای غربی زندگی آنها را تهدید میکند و چالشی که دولت برای بازسازی مناطق تخریبشده در جنگ با آن مواجه است. در چنین شرایطی هیچ راهی جز آزادسازی شرق سوریه و بازگرداندن چاههای انرژی ربوده شده توسط آمریکاییها برای مردم سوریه وجود ندارد؛ چه از طریق دیپلماتیک و چه از راه نظامی.
* چه چشماندازی را برای پایان اشغالگری آمریکاییها و مبارزه با تروریستها در سوریه متصوری؟
این پرسش من را به گذشته، به سال ۲۰۱۵ میبرد؛ زمانی که آتش جنگ در بالاترین حد خود شعلهور بود و بیشتر سرزمین سوریه از حاکمیت دولت خارج بود و تروریستها پشت دروازههای دمشق بودند. آن زمان سوریها امید به پیروزی در جنگ را با صبر و جانفشانی و تقدیم هر آن چه از جان و مال و خون که میتوانستند، از دست ندادند. امروز پس از ۸ سال این تصویر واضحتر شده است که تنها انتخاب برای پایان دادن به اشغالگری و تروریسم، مقاومت و ایستادگی است. کفه ترازوی نبرد نظامی به نفع دولت سوریه و همپیمانانش سنگینی میکند و جنگ اقتصادی میماند که صبر و تحمل و تلاش میخواهد. نگاه من این است که به خواست خدا، در جنگ اقتصادی، اخلاص عمل و حکمت در مدیریت بحرانها و تحولات سیاسی منطقه، سبب پیروزی ملت سوریه خواهد شد.
خبرنگار: مصطفی لشکری
نظر شما