یکی از صاحب منصبان انگلیسی بود که حوالی سال ۱۲۶۹ شمسی گذرش به مشهد افتاده بود. «لرد جُرج ناتانیل کرزن» مرد سیاستی که به عنوان ایرانشناس نیز شهرت دارد. همان مردان سیاستی که نمونهاش را در سریالهای تاریخی زیاد دیدهایم. صاحب منصبانی که به دنبال منافع کشور خود در سرزمینهای دیگر رفت و آمد میکنند و حاصل این رفت و آمد به جز تاراج و تخریب، سفرنامهای است که درباره ایران نوشته شده است.
کرزن استعدادش را در نوشتن در همان دوران ابتدایی رو کرد و در دوران تحصیل جوایز زیادی برای مقالههایش دریافت کرد. ۱۹سالگی وارد آکسفورد شد و همان جا بود که با سیاست و دنیای سیاستمداران آشنا شد. نطقهایش در آکسفورد و مقالههایش در روزنامههای لندن آن قدر مشهورش کردند که سرانجام به عنوان نماینده مجلس وارد پارلمان شد اما یک سال بعد سفرش را به دور دنیا آغاز کرد و بیشتر از همه جا شیفته آسیا شد. آنچه او از این سفرها مینوشت ابتدا در روزنامههای لندن و سپس به شکل کتاب منتشر شد. او در یادداشتهایش در مورد مشهد بیشتر از آنکه به شرح معماری حرم مطهر رضوی بپردازد به ترسیم چهره مردمان و رسم و رسوماتشان پرداخته است.
شادمانی زائران حد و حصری ندارد
کرزن میگوید: «بارگاه امام رضا(ع) وجودی ابدی است و به استدعای زائرانش پاسخهای اعجازآمیز میدهد و حضرت به طوری که خطاب میشود میزبان همه میهمانان خویش است و نه تنها غذای جسمانی ایشان را تا وقتی که در قلمرو او به سر میبرند، اعطا میکند، بلکه دعاهای آنها را نیز اجابت میفرماید و نیازهای باطنی ایشان را برآورده میکند. هر یک از زائران میتوانند با حضرت(ع) راز و نیاز کنند و صدقات خود را به خدام بدهند و انتظار برآورده شدن حاجات و معجزاتی را داشته باشند.
در صحن اطراف مزار و روی کف مرمری آن قالی گستردهاند و در بالای آن در ارتفاع ۷۷ پایی، گنبد اصلی تعبیه شده است که شکوه بسیار به آن مکان میدهد. قسمت بیرونی آن مطلاست و زائر تازهوارد با دیدن آن متوجه میشود به نقطه مهمی قدم نهاده است و چشمان فرسوده اش از نور شادی میدرخشد.
دیوارهای حرم با کاشیهای مرقع آراسته شده است و روی آنها را نیز با خط درشت نسخ نوشته اند. زمزمه صداها سراسر بنا را فرامیگیرد، زیرا که خدام امام با صدای رسا قرآن تلاوت میکنند و سادات دعا میخوانند. در چنین وضع و حالی وجد و شادمانی زائران حد و حصری ندارد».
فرنگیای که ضریح را دیده است
لرد کرزن پس از اینکه توصیفاتش از حال و هوای زائران تازه به حرم رسیده تمام میشود، به سراغ توصیف روضه منوره میرود چون او هم جزو معدود فرنگیهایی است که در آن دوره تا نزدیکی ضریح رفته است: «در دورههای مختلف مقبره امام رضا(ع) ضریح طلا یا نقره و یا فلزی داشته است، ضریح طلا مربوط به زمان شاه طهماسب بوده، ولی نواده نادرشاه مقداری از آن را به یغما برده و ضریح فلزی را خود نادرشاه اهدا کرده است.
مقبره سه در دارد، یکی نقره ای، دیگری با روپوش طلا و جواهرنشان که هدیه فتحعلی شاه است و سومی با فرشی پوشیده شده است که بر آن مروارید دوخته اند. در گرداگرد ضریح لوحههای چوبی و نقرهای حاوی زیارت نامه و کتیبه است و پیرامون هر یک چند تن به خواندن دعا مشغول اند یا آنکه سردسته عدهای از زائران میخواند و تکرار میکنند. این کار گاهی توأم با ندبه و زاری است و چنین مینماید که زائران سعی دارند به نحوی در آخرت، مشمول آمرزش شوند و به راستی منظرهای والا و دیدنی است. هنگامی که مرد زائر در حال جذبه و شور رو به مزار اندک اندک به عقب گام برمی دارد و سرانجام از صحن خارج میشود، آن گاه صاحب عنوان قرین مباهات «مشهدی» شده است که آن را در زیر مهر نام یا روی سنگ قبر خویش ثبت و در هر حال پیوسته این عنوان را در جلو اسم خود قید میکند».
آزاده خلیلی
نظر شما